(گفتگو با محمدعلی توحیدی)
سؤال: «جمنا» ـ تشکل باند غالب رژیم ـ یک اطلاعیه در مورد انتخابات داده است که خیلی متناقض است. از یک طرف مدعی بدترین تخلفات و شکستن رکورد پولپاشی در انتخابات شده است. تیترش در خبرگزاری مهر چنین است: «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیهیی از دستگاه قضایی خواست با تخلفات و جرایم گسترده انتخاباتی برخورد کند». در متن آن هم آمده است که «اسناد و شواهد فراوان نشان میدهد نوعی برنامهریزی و اقدام سازمانیافته برای مهندسی آراء به سود رئیسجمهور مستقر واقع شده است. آیا قرار است ماجرای تلخ تخلفات چشمگیر و مهندسی آراء در انتخابات پیشرو نیز تکرار شود؟».
از طرف دیگر اما همین اطلاعیه تأکید میکند روی پیروزی و اعتبار این نمایش انتخابات و نوشته است:
«اطلاعیه جبهه مردمی میافزاید دستگاه قضایی با تخلفات و جرایم گسترده انتخاباتی برخورد کند. حضور بیش از 40میلیونی در روز جمعه 29اردیبهشت پیوند ناگسستنی مردم با نظام اسلامی را به رخ همه جهانیان کشاند. در نظام جمهوری اسلامی، انتخابات سرمایهیی برای انسجامبخشی، تقویت قدرت ملی، توسعه اقتدار منطقهیی و بینالمللی و بسط و گسترش کارآمدی برای حل مشکلات مردم محسوب میشود».
بالاخره کدام را باید باور کرد؟ علت این تناقض فاحش چیست؟ واقعاً این مسأله، از آشفتهحالیِ اینها در میآید یا از چیز دیگری است؟
محمدعلی توحیدی: فکر میکنم آشفتهحالی و از این قبیل موضوعات نیست. اتفاقاً این اطلاعیه ـ که بعد از چند روز هم دادهاند ـ خیلی حساب شده است. در آن هم یک سیاست است. احتمالاً توسط خود خامنهای دیکته شده یا به اینها توصیه و خط داده شده است. این تناقض را در این اطلاعیه به این شکل حل کردهاند که ظاهراً نتایج این انتخابات را قبول کردهاند. این حرف شورای نگهبان باند خودشان است و گفتهاند که قبول داریم. ادعای پیروزی و انسجام و همین چیزهایی که خواندید هم در داخل آن هست. رقمسازی بیدنده و ترمز 40میلیونی هم هست؛ اما در عینحال یک چیزی هم گذاشته برای انتخابات بعدی و میگوید انتخابات پیش رو و ظاهراً دعوا بر سر بهاصطلاح انتخابات بعدی که قرار است برگزار بشود، میباشد. یک برنامهیی هم دارند بین وزارت کشور و شورای نگهبان و بحث نظارت و اجرا که مثلاً یکپایه کنند و به دست شورای نگهبان بدهند. یعنی تناقض با پذیرش این یکی و بعد جنگ و دعوا سر انتخابات 4سال بعد است. ولی این ظاهر قضیه است.
این اطلاعیه در محتوا نشان میدهد که این نمایش انتخابات ـ که از یک سال پیش بحران آن درگرفته بود و در 29اردیبهشت برگزار شد ـ هیچ مسألهیی حل نکرد. یعنی بحران بر سر همین موضوع با شدت ادامه دارد و بدتر هم شده است. همان چیزی که به آن «زهر شقه و بحران» میگوییم، بهشدت بر سر موضوعات انتخابات و جنگ و جدال با همان طرفین مربوطه، در حال گسترش است. این فقط یک نمونه است.
نامه نایبرئیس مجلس رژیم به رئیس قضائیه خامنهای هم بود که در مورد داستان حصر است؛ اما میگوید تو چرا این حرفها را سر موضوع عربستان و سر سفر ترامپ زدی؟ تو چرا وارد این مسائل میشوی؟ یعنی دعواهای کشاف بر سر خود انتخابات که تو چرا دخالت کردی و چرا به رئیسجمهور اینطور گفتی؟
این جنگ و جدالها یعنی بحران در داخلشان ادامه دارد. در این متنی هم که اشاره کردید، رئیسجمهور و باند آخوند روحانی را متهم میکند که تو ساختارشکنی و امنیت ملی را مخدوش کردی، بر سر چیزهای موشکی حرف زدی و از همه بدتر، جرم بزرگ و خطرناکش را اینطوری نوشته که رئیسی را بهعنوان قاضی اعدام و قاتل معرفی کردی که آشکارا حمایت از مجاهدین بود. نشان داد که مسئولان دولت یازدهم برای تداوم قدرتشان، هیچ خط قرمزی را نمیشناسند. بعد هم به پولپاشی اعتراف میکند و طوری میگوید که کاملاً قبول دارد و میگوید سیستماتیک است. بعد هم اشاره میکند به سال 88 ـ و البته آن یکی باند هم میگوید ـ .
وزیر کشور روحانی، رحمانی فضلی میگفت این شام و ناهار در انتخابات که عادی است و میدهند. این باند هم میگوید پولپاشی. در این جملهاش نوشته که اطرافیان و حامیان آقای روحانی باید بدانند در دوره انتخابات دوازدهم، رکورد پولپاشی در تاریخ انتخابات کشور شکسته شد. یعنی این پولپاشی هر رکوردی که داشته باشد، اما اینبار رکورد آن شکسته شد.
در واقع طبق این اطلاعیه، فکر میکنم خامنهای بهطور حساب شده اصرار دارد که این جنگ و جدال ادامه پیدا کند. این وضعیت حاکی از این است که شکستهای فجیع خامنهای و شقه و بحرانی که در داخل رژیم سر باز کرده، حاکی از ابعاد شکست فجیع خامنهای در این ماجرا است. بعد از انتخابات، معمولاً چنین چیزهایی جمع میشود؛ ولی نه اینکه بسته نشده، بلکه ادامه دارد.
سؤال: شما در بحث گذشته هم روی این شکستهای فجیع ـ بهخصوص در مورد خامنهای ـ خیلی اشاره و تأکید کردید. از نظر محوری، این شکستها را چگونه توضیح میدهید؟
محمدعلی توحیدی: مثلاً در مورد همین آخوند رئیسی . خامنهای او را در تولیت آستان قدس گذاشته بود. بعد میخواست او را در داستان ریاستجمهوری بالا بکشد تا دو ضرب، بحران جانشینی را با توجه به بیماری خودش، یک مقدار حل و فصل کند. یعنی رئیسی بیاید و سری بین سرهای نظام بشود. اما در این ماجرا شکست خورد. بحران جانشینی ولیفقیه، نسبت به قبل به مراتب تشدید شده است. الآن خودش هم دارد ادامه میدهد. در همین جمنا و… هم، همهاش دفاع از آخوند رئیسی است. این بحران، بهصورت خطرناکتر و بحرانیتری ادامه دارد. این شکست اول.
شکست بعدی هم در همین یکپایه کردن رأس دستگاه است. با توجه به بحرانهایی که از بیرون، رژیم را احاطه کرده است، ولیفقیه به این یکپایه شدن نیاز داشت. میخواست کسی را بیاورد که قواره خودش باشد؛ مثل رئیسی که با آن بتواند مسائل قوه اجرایی و نهادهای تحتامر ولیفقیه را جمعوجور کند و در کنترل داشته باشد. میخواست این شکافها را ببندد که در اینجا هم شکست خورد. این هم شکست دوم.
شکست سوم هم این بود که میخواست انتخابات قطبی نشود. از اول هم گفته بود که این به سطح جامعه کشیده نشود و در خیابان سر و صدا بلند نشود. این شکست را هم به شدیدترین صورت خورد. اوضاع و احوال قطبی شد و تظاهرات و اعتراضات هم با شعارهای ضد دستگاه بود.
شکست چهارم هم در مورد دستگاه خودش است. یعنی آوردن رئیسی و مهندسییی که از اول کرد. اصلاً همین باندی که به نام «جمنا» درست کرد، برای این بود که دستگاهش یکدست شود. الآن حاصل آن چه شده است؟ تفرقه و تشتت در باند خودش بسیار زیاد است.
بنابراین فقط دعوا نیست که با باند دیگر داشته باشند. یک مهرهیی به نام قالیباف داشت که عملاً ورشکسته شده و چند وقت دیگر با توجه به دعواهایی که در تهران دارند، او را بیرون میاندازند. احمدینژاد هم یکی از مهرههایش بود که هشت سال رئیسجمهورش بود. او هم از خامنهای کنده شد. اول به او گفت نیا، بعد دید دارد کارهای دیگر میکند. بعد هم آمد ثبت نام کرد. چند بار هم آمد انتخابات را رد کرد و گفت من اصلاً شرکت نمیکنم. در اخبار سیمای آزادی یک کلیپی از او دیدم که رفته است بهشت زهرا و نفرات خامنهای ریختهاند دور و برش که تو چرا خون به جگر آقا کردی؟ او هم میگفت مگر تو قیم آقایی؟ یعنی اختلاف و تشتت در همین باند هم بالا گرفته است. میتوان گفت خامنهای در این چهار زمینه، در مهندسی نمایش انتخابات به فجیعترین صورت ممکن شکست خورده است.
سؤال: اجازه بدهید نمونهیی از واکنشهای احمدینژاد را ببینیم، بعد بحث را ادامه دهیم.
احمدینژاد: «بهصراحت اعلام میکنم که از هیچیک از این کاندیداها حمایتی نکرده و نخواهم کرد. بنده با صراحت اعلام میکنم که مانند سال 92هیچ نمایندهیی در بین کاندیداهای حاضر ندارم. از هیچیک از نامزدهای موجود حمایت نکرده و نخواهم کرد».
آقای توحیدی! من از برخی شنیدم که خامنهای رئیسی را برای گرم کردن تنور انتخابات آورده است و در اصل، خواستهاش و کسی را که میخواسته، همین روحانی بوده است. نظرتان در این رابطه چیست؟
محمدعلی توحیدی: شاید در این زمینه قبلاً هم بحث کرده باشیم. این حرف خیلی اشتباه است. یعنی با هیچ واقعیتی همخوان نیست. البته بعضاً کسانی که موضع ضد رژیم هم دارند، میگویند این را آورده که اوضاع را گرم کند. ولی مطلقاً اینطوری نیست.
همین اطلاعیه جنتی را که شما خواندید، این دفاعها و چیزهایی که سر آخوند رئیسی دارند و دنبال زنده کردن این مرده هستند، همه نشان میدهد که اصلاً اینطور نیست. اتفاقاً روی رئیسی خیلی بیشتر از این حرفها حساب کرده و میخواسته رئیسجمهورش کند. این هم که میگویند بحث گرم کردن تنور انتخابات است، در دو زاویه باید به آن نگاه کرد:
ـ یکی اینکه خامنهای چه حسابی روی رئیسی کرده و دنبال چه بوده است. اصلاً اینطوری نیست که این را آورده فقط بازی بدهد. این برایش خیلی هم مهم بوده است. با توجه به بحرانهایی که به آنها اشاره کردیم.
ـ نکته دوم اینکه اصلاً این حرف که خامنهای دنبال گرم کردن تنور انتخابات بوده، خودش یک فرض باطلی است. اینجا دیگر آدمها در طرح این موضوع، اتفاقاً عمد دارند؛ یعنی یا حامیان و یا پاسداران سیاسی رژیماند که انگار خامنهای دنبال گرم کردن تنور بوده و تنوری هم داغ شده است! وسط این دعوا، نرخش هم قبلاً تعیین شده است. کی اینطور بوده است؟ اصلاً چنین موضوعی در کار نیست. همه صحنه پردازیهایی که لابیهای رژیم کردند، خودشان حساب کردهاند که آخرش شش و نیم درصد بودهاند. داخل کشور هم با همه آدمهایی که ناچارند و مجبورند شناسنامههایشان را مهر بزنند و محتاجند، هشت یا نه درصد شرک کردند. نه، اصلاً این خبرها نیست.
یک چیزی این وسط میگذارند که انگار خامنهای دنبال گرم کردن تنور بوده است. درست برعکس، اتفاقاً دعوای خامنهای با احمدینژاد این بود که تو نیا که اوضاع دو قطبی نشود؛ دو قطبی شدن ـ یعنی گرم شدن و به جامعه کشیده شدن ـ بهحال دستگاه مضر است. بعد هم روحانی آمد و گفت ما تجربهاش را داریم که وقتی دو قطبی میشود، برای ما مضر است. گرم کردن، یعنی باید دو قطبی شود.
خامنهای حتی در 92هم در یک وجهش، رفسنجانی را نمیتوانست تحمل کند. کسی مثل او را رد صلاحیت کرد که تنش ایجاد نشود. از آن طرف هم رحیم مشایی را رد صلاحیت کرد. حرفشان هم این بود که ما نمیخواهیم دو قطبی شود. پس از این زاویه هم منطقی نیست.
اتفاقاً دم و دستگاههایی که این بحثها را میکنند، منظورشان این است که آن شکستهایی که خامنهای خورده را سرپوش بگذارند. واقعیت این بوده که میخواست رئیسی را رئیسجمهور کند، ذخیره و بهاصطلاح چیزی هم برای بحران جانشینی ولیفقیه کند. ولی در این زورآزمایی و دعوا، بهسختی شکست خورده است. آن دو قطبی هم که بهطور تحمیلی در جامعه ایجاد شد، از خود جامعه، از پایین و از جنبش دادخواهی به خامنهای تحمیل شد. و الّا تا جایی که به کلیت رژیم برمیگشت، این چیزها را دور میزدند. اصلاً رئیسی و طرفدارانش سعی میکردند این موضوع را مسکوت بگذارند. ولی از بیرون مورد هجمه بودند. ولی از کف جامعه شعارهایی درآمد که «دو هفته، دو هفته ـ قاتل شصت و هفته». خامنهای این چیزها را برای خودش مضر میداند.
سؤال: اجازه بدهید همین حرف خامنهای را بر سر دو قطبی شدن ببینیم. سند جالبی است. بعد من سؤالم را مطرح میکنم.
تلویزیون رژیم، خامنهای: «یک نفری، یک آقایی آمده پیش من. من به ملاحظة صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور، به ایشان گفتم شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم شما شرکت کنید. با ملاحظة حال مخاطب و اوضاع کشور، به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور، مضر است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. حالا این مایه اختلاف بشود بین برادران مؤمن که یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته. این هم پشت بلندگو! دشمنان هم که گوش خواباندهاند استفاده کنند. ببینید! حواستان جمع باشد».
آقای توحیدی! مگر در رابطه با آمریکا، جامعه جهانی و مسائلی مثل برجام، برای خامنهای بهتر نیست که روحانی را سر کار بیاورد؟
محمدعلی توحیدی: به هیچوجه اینطور نیست. برای خامنهای در ادامه برجام و یا هر زهر دیگری هم بخواهد بخورد، بهتر است اهرم دست خودش باشد، دستگاهش یکدست باشد، گاردش را ببندد و بعد برود این کار را بکند. از قضا در مهندسی همین انتخابات، همین آخوند جلاد رئیسی که مورد نظر خامنهای بود، با روحانی بر سر برجام دعوایی نداشت. یک جایی هم در حرفهایش رساند که ما برجام را نقض نمیکنیم.
برجام هر پیامدی داشته باشد، بالاخره در جامعه تنشهایی را میریزد. بنابراین خامنهای در محتوای سیاست خودش که بخواهد برجام را پیش ببرد، در چه صورتی بهتر میتواند اداره کند و یا این تنشها را چطوری میخواهد مهار کند؟ آخوند جلاد را برای همین آورد که دستگاهش را یکدست کند. یعنی اینطوری کنترل اوضاع را خیلی بهتر در دست خودش دارد. حالا اینکه شکست خورده و نتوانسته این مسأله را حل کند، بهدلیلی بحرانهایی بوده که به او صادر شده، تحمیل شده و دستگاهش بر سر آنها شقه شده است. این دیگر تقصیر خامنهای نیست؛ این واقعیت جامعه است که این چیزها را به او تحمیل میکند.
فرض کنید حتی برای دور اول روحانی، اگر خامنهای رئیسجمهوری داشت که حاکمیتش دوگانه نبود، خیلی سریعتر برجام را قبول میکرد. اینها دو سال بر سر برجام مذاکره کردند. این کش دادن برای چه بود؟ نه اینکه خامنهای نمیخواست، بلکه میخواست و بیشتر کش داد که چیزی توی جیب حریف نریزد.
الآن هم که سر این چیزها با هم دعوا میکنند، قبل از آن که دعوا بر سر محتوایی باشد، خامنهای خودش میداند بالاخره در این بحرانها چارهیی ندارد الّا که از این مسیر برود. یعنی یک تعینهایی برای خامنهای هست. در شرایطی میتواند آنها را بهتر پیش ببرد و انجام دهد که کنترل دستش باشد، دستگاهش یک دست باشد، مهرهیی مثل رئیسی زیر دستش باشد. وقتی در دستگاه بحران و تنش و اختلاف باشد، برایش بدتر است.
البته روحانی برایش غیرقابلقبول نبوده است. مهرهیی است که توی دستش است، برایش کار میکند و حداقلش هم است؛ وگرنه اصلاً نمیگذاشت شرکت کند. پس حداقلش روحانی بوده و حداکثرش رئیسی که به آن نرسید.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر