۱۹ خرداد ۱۳۹۶

#ایران - زهر شقه و اعتراف ناگزیر ولی‌فقیه به شکست

 زهر شقه و اعتراف ناگزیر ولی‌فقیه به شکست


آثار پیامدها و عواقب و تبعات نمایش انتخابات رژیم، آن‌قدر بار دارد که مواضع شتابان و پی‌درپی خامنه‌ای را می‌طلبد. حالا دیگر خودش مسئولیت رفع و رجوع همه‌چیز را برعهده گرفته است. دیگر نعره‌ها و لمپنیسم کیهان فاشیستی شریعتمداری هم دردهای روزمره خامنه‌ای را افاقه نمی‌کند. به قول خودش «این‌جا جمهوری اسلامی» است و ولی‌فقیه نظام باید هر روز خاک‌انداز به دست، دوره‌گردی کند و ریخت و پاش‌های سالیان متمادیِ حاکمیت غاصب را جارو بکشد.
بیش از دو هفته از نمایش انتخاباتی نگذشته که روز چهارشنبه 17خرداد، خامنه‌ای در دیدار با عده‌یی دست‌چین شده تحت عنوان دانشجویان، به زبان اشهد می‌گوید: «از شکست‌های مقطعی به هیچ‌وجه ناامید و مأیوس نشوید». با این اظهارات، ولی‌فقیه یک گاف اساسی و آشکار داد که خودش را صریح و روشن گذاشت در ترازو و صندوق رأی رئیسی جلاد.
در تاریخ نمایشات انتخاباتی آخوندها، اولین بار است که ولی‌فقیه رسماً اعلام شکست کرده و نسبت به ناامیدی ریزه‌خواران نظام انذار می‌دهد. این اعلام و انذار، نشان از مرحله‌یی جدید است که در تعادل قوای داخلی، منطقه‌یی و بین‌المللی، ولایت‌فقیه و دستگاهش را در منگنه و انزوای همه‌جانبه قرار داده است.
مخاطبان خامنه‌ای از کدام شکست نباید ناامید و مأیوس شوند؟ اشاره او شکست در انتخابات خودشان است که تمام رشته‌های خامنه‌ای را پنبه کرد. خامنه‌ای به این طریق بالا آورد که ادعایش در روز بعد از انتخابات مبنی بر پیروزی جمهوری اسلامی، میان تهی و آنچه ابراز کرد، سیلیِ سنگینی بر بناگوش خودش بوده تا چهره جمهوری اسلامی را سرخ جلوه دهد.
وجه دیگر ابراز شکست خامنه‌ای، اعتراف به مشت گره‌کرده‌ است که از همان صندوق‌های رأی‌کشی داخلی نظام خودش ـ با هر ضریب افزوده‌یی ـ بیرون آمد. کیست نداند که 90درصد رأی روحانی، نه «آری» به او، بلکه «نه» به خامنه‌ای بود؟ واقعیت این است که برخلاف خواسته و انتظار خامنه‌ای، بر اثر فراخوان دادخواهی قتل‌عام شدگان و نیز تشدید تضادهای داخلی حاکمیت، طی دو هفته آخر قبل از انتخابات، صحنه سیاسی بین جناح‌های رژیم، دو قطبی شد. درست همان چیزی که خامنه‌ای از آن هراس داشت. هراس او هم ریشه در حجم نفرت قاطبه مردم از نظامش داشت و به‌خوبی واقف بود چقدر مورد لعن و نفرین ملت ایران است. و این‌گونه شد که در مسابقه دو قطب درونی جلاد و شیاد، شیاد برد.
حالا خامنه‌ای از هر دو سو، نظامش را مغبون می‌بیند. آثار این غبن آن‌قدر بوده و هست که مجبورش کرده به شکست برای کل نظام اعتراف کند. او از هر طرف که می‌نگرد و هر طور که کارت‌هایش را می‌چیند، می‌بیند ضربه را از مردم خورده و نه از جناح‌بازی بر سر سهم قدرت و حفظ نظام.
برای ابراز این شکست و انذار هم، مخاطبان به‌اصطلاح دانشگاهی را جمع کرده تا شاید بتواند از گسترش آثار فراگیر شکستش در محیطی که همواره نسبت به نظام الهیش نااهل بوده و هست، جلوگیری کند. اما از توصیه او به مخاطبانش پیداست که زهر شقه و شکست، عمیق بوده و کار خودش را کرده و نیاز مبرم به تزریق امید است: «تشکل‌های دانشجویی امیدوار باقی بمانند و امید را در دانشگاهها تزریق کنند و نگذارند جو ناامیدی به‌وجود آید».
خامنه‌ای می‌داند که در هر دوره‌یی از سلطه سیاه حاکمان ایران زمین، جنبش دانشجویی، هرگز ناامید نبوده و همواره یاری‌رسان، پیشاهنگ و زبان گویای خواسته‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و صنفی مردم بوده است. این جنبش به‌طور خاص در عمر ننگین نظام جنایت فقیه، با قیامهای بزرگ، در برابر این نظام ایستاده و تسلیم نشده و مشخصاً خواستار نفی اصل ولایت‌فقیه بوده و می‌باشد.
بنابراین خامنه‌ای دریافته که جبهه دانشجویان نیز قوی‌تر از گذشته در برابر نظام او خواهد ایستاد. لذا کارش به تجویز «تزریق امید» در دانشگاهها، آن هم برای ریزه‌خوران و بازماندگان جهاد دانشگاهی‌اش کشیده است.
اعتراف آشکار و ناگزیز به شکست، نشان از مرحله تازه‌یی از بلوغ مقاومت مردم و پیشتازانشان و نیز سر باز کردن تعادل قوای جدیدی بین مردم ایران و نظام ولایت‌فقیه است.
خامنه‌ای به جمع‌آوری آب ریخته در شنزار روی آورده و از این پس نیز به اعتراف‌های ناگزیر کشانده خواهد شد. این قانونمندی مرحله‌یی است که تعادل قوای سیاسی و اجتماعی، علیه نظام ولایت‌فقیه رقم خورده و با همت و تکاپوی توقف‌ناپذیر مردم و پیشتازانشان، شتاب بیش‌تری نیز خواهد گرفت.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر