پس از اعلام نتایج انتخابات و بیرون آمدن حسن روحانی از صندوق شعبده انتخابات دیکتاتوری ولایت فقیه، مقاومت ایران طی اطلاعیهیی اعلام کرد: «روحانی، نه میخواهد و نه میتواند در بنیادها و ساختار و رفتار این رژیم عقبماندة ضدتاریخی، تغییر جدی ایجاد کند...» (1)
اکنون ترکیب دوم کابینه روحانی در برابر همگان است و همه میتوانند صحت داوری مقاومت ایران و کذب ادعاهای این آخوند شیاد را بهچشم ببینند.
روحانی نه تنها در تبلیغات انتخاباتی خود با کلمات مطنطن از لزوم مشارکت زنان و تنوعات قومی و مذهبی در «مدیریت عالی کشور» سخن میگفت، بلکه حتی چند روز پیش در سخنرانیاش در مراسم تنفیذ، وعده مشارکت زنان، جوانان و همه تنوعات جامعه ایران و «اقوام ایرانی (که) پاره تن مام وطن هستند» را در کابینه داد. (2)
اما اکنون در کابینه یازدهم، روحانی «هیچ وزیر زن، اهل تسنن و یا کردی معرفی نکرده است»، مهرهها و دستگاه تبلیغاتی روحانی میکوشند این ترکیب را ناشی از اجبارها و تحمیلهای ولیفقیه و ناچاری و دستبستگی روحانی در برابر این اجبارها جلوه دهند: «اتفاقاً اگر وزیر زن، اهل تسنن و یا کرد در کابینه معرفی میشد جای شگفتی بسیار زیادی داشت». (3) اینها البته بهروی خود نمیآورند که روحانی شیاد اظهارات فوق در مورد مشارکت زنان و اقوام ایرانی را در مراسم تنفیذ و هنگامی که کابینه خود را تعیین کرده بود و ترکیب کابینه لااقل برای خودش روشن بوده، بهزبان آورده است.
تبلیغاتچیهای روحانی برای تحمیق جماعتی که احساس میکنند فریب وعدههای شیخ حسن روحانی را خوردهاند، از «چالشهای روحانی» در انتخاب اعضای کابینه حرف میزنند و به ترفند همیشگی پناه بردن به مار غاشیه از ترس عقربهای جهنم متوسل میشوند و میگویند: «ولی اگر روحانی رئیسجمهور نشده بود با کابینه هولناکتری روبهرو بودیم. همین کابینه جای شکر دارد!». (4)
یکی دیگر از پامنبری خوانهای روحانی، در توجیه کابینه جدید، روضه سوزناک «مشکلاتی که آقای روحانی در دو ماه گذشته از وقتی که رأی آورده تا الان» را میخواند و میافزاید: «برادرش را در این فاصله گرفتند، 7تا استاندارش را احضار کردند که یعنی آقا بنشینید سر جایتان» و از این روضه و صغری کبری چیدن، نتیجه میگیرد: «ما در این جامعه (بخوانید نظام) داریم زندگی میکنیم؛ هیچ مسیری هم غیر از این نداریم؛ باید همین راه را برویم». (5)
این جمله، چکیده منطق سخیف مخیر کردن مردم ایران بین بد و بدتر است. منطقی که مردم ایران با شعار «نه جلاد، نه شیاد، رأی من سرنگونی!» به آن تف کردند و کاسه کوزة نمایش مسخره انتخابات را بر سر کارگردانانش شکستند.
اما اجازه بدهید در مورد ادعای «چالشهای روحانی» قدری مکث کنیم. مهرهها و رسانههای باند روحانی از 3چالش عمده نام میبرند:
اول، کنار گذاشتن آخوند پورمحمدی از جلادان قتلعام 67
دوم، حضور نداشتن حتی یک وزیر زن در کابینه
سوم، حضور نداشتن حتی یک وزیر کرد یا از اهل تسنن
یکی از روزنامههای باند روحانی از «رفتن یا بهاجبار رانده شدن وزیر دادگستری» بهعنوان یکی از چالشهای روحانی که «از جنبه اجتماعی و روحی و روانی در جامعه میتواند مثبت تلقی شود» یاد میکند و آن را «اتفاق قابل بحث و تأمل در واقع واجد پیامدهای اجتماعی و اجرایی» توصیف میکند (6) و به این ترتیب اذعان میکند که برکناری پورمحمدی جلاد، خواست روحانی نبوده و تحت فشارهای اجتماعی صورت گرفته است؛ کمااینکه روحانی مسند وزارت دادگستری را به یک دژخیم و جلاد دیگر قتلعام 67، بهنام علیرضا آوایی داده است. البته آوایی یک استثنا نیست. تقریباً تمام این کابینه (همچون کابینه قبلی) متشکل از مهرههای وزارت اطلاعات، جلادان، شکنجهگران، پاسداران و تروریستهای گروگانگیر هستند و در کارنامه خود سیاههیی از جنایت و آدمکشی دارند.
در مورد حضور نداشتن حتی یک زن یا یک نفر از آنچه در این رژیم «اقلیت قومی و مذهبی» نامیده میشود، مبلغان روحانی آن را بهگردن خامنهای و باند او میاندازند و میگویند: «به دلایل سیاسی و غیرسیاسی، نیروهایی وجود دارند که اجازه نمیدهند زنان و کردها و اهل سنت به مقام وزارت برسند».
اما این توجیه سخیف نمیتواند ماهیت روحانی را پنهان سازد، کمااینکه خود او مدعی است چیدمان کابینهاش بر اساس «شایستهسالاری» بوده است. یاوهیی که حتی تبلیغاتچیهای روحانی هم قادر بهدفاع از آن نیستند. (7)
پس جای سؤال است که ملاک و معیار واقعی گزینش وزیران کابینه روحانی چه بوده است؟ این سؤال را ترکیب کابینه و چند نمونه از کسانی که وارد شدهاند و کسانی که بر جا ماندهاند، پاسخ میدهد؛ از جمله:
پورمحمدی جلاد زیر فشار اجتماعی حاصل از جنبش دادخواهی برکنار میشود، اما جای او را یکی از جلادان قتلعام 67 در استان خوزستان میگیرد.
نعمتزاده از وزارت صنایع و معادن کنار گذاشته میشود و جای او را محمد شریعتمداری میگیرد که از ابتدای حاکمیت استبداد دینی از بالاترین مسئولان سرکوب و غارت بوده و در ایجاد و سازماندهی ارگان سرکوب موسوم به «کمیتههای انقلاب» نقش فعالی داشته و از تشکیل دهندگان وزارت اطلاعات و سالها از معاونان این وزارت آدمکشی بوده است.
پاسدار دهقان از وزارت دفاع برکنار میشود و جای او را سرتیپ حاتمی میگیرد که بهنوشته رسانههای حکومتی از ابتدای حکومت آخوندها یعنی از 12-13سالگی، یک عضو فعال بسیج بوده و به سرکوب و کشتار اشتغال داشته و جزو بسیجیان و پاسدارانی بوده که رژیم وارد ارتش کرده تا بتواند کنترل کامل آن را بهدست گیرد. حاتمی نقش فعالی در سرکوب و دستگیری و اعدام پرسنل انقلابی و میهنپرست ارتش داشته و نقش فعالی در مقابله با مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان بازی کرده است.
وزیر جدید وزارت ارتباطات بهنام محمد جواد آذری جهرمی است. دژخیمی که از ۲۱سالگی در وزارت اطلاعات به بازجویی و شکنجه و سانسور اشتغال داشته و در قیام ۸۸ بهمنظور کنترل و قطع ارتباطات قیامکنندگان به معاونت فنی و مدیر کل شنود وزارت اطلاعات منصوب شد و با گسترش بخش شنود نقش ویژهیی در دستگیری تظاهرکنندگان و سرکوب قیام ایفا کرد.
انتخاب کسی که حرفه و تخصصش در شنود و تعقیب کاربران دنیای مجازی است، وجه دیگری از شیادی آخوند روحانی را برملا میسازد که پیوسته ژست دفاع از آزادی ارتباطات و گسترش اینترنت میگیرد و گناه سانسور و تفتیش و بگیر و ببند در فضای مجازی را به گردن باند رقیب میاندازد.
از وزرایی هم که باقی ماندهاند، یک نمونه علی ربیعی وزیر کار است؛ مهرة کارکشته وزارت اطلاعات که بهگفته خودش در سرکوب و فرو خواباندن اعتراضات کارگران بهجان آمده تخصص و تبحر دارد.
به این ترتیب ملاک و معیار گزینش وزیران، چیزی نیست جز مقابله با فضای انفجاری جامعه و بر این اساس مهرههایی انتخاب شدهاند که تخصص اصلیشان سرکوب و سانسور و اعدام و شکنجه است.
روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی، کارنامه 38ساله رژیم را در «زندان و اعدام» خلاصه کرد و تلاش کرد خود را تافته جدابافتهیی جلوه دهد، صرفنظر از ماهیت و سابقه روحانی که به اذعان خودش، «امنیتیترین» فرد رژیم است؛ ترکیب کابینه دوازدهم، خود یک واقعیت مجسم و غیرقابل انکار است که یک سویه از سرکوب و غارت مردم چیده شده است و این میتواند توضیح دهد که چرا روحانی بهرغم نیاز تبلیغاتی بسیار، بهحضور حتی یک زن یا یک کرد و یک نفر از اهل سنت، در کابینه، تن نداده است؛ زیرا نمیخواست کمترین شکافی را در کابینهاش و این سد اختناق که در برابر سیل بنیانکن خشم و کین مردم ایران بسته، بپذیرد. «از کسی که در ۳۸سال گذشته در سرکوبی و جنگافروزی در مقامهای درجه اول امنیتی و نظامی همین رژیم خدمت کرده و از همان اوایل خواهان بدار کشیدن توطئهگران در نماز جمعه بوده است، بیش از این نباید انتظار داشت». (8)
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ـ 30اردیبهشت 96
2- ( «ما آموختهایم که جامعه ایرانی از لحاظ سبک زندگی دارای تنوع است زنان مردان جوانان روستاییان و شهرنشینان ما بهیک شیوه زندگی نمیکنند و همه برداشت یکسانی از فرهنگ و هنر ندارند این تفاوت و تنوع را باید بهرسمیت شناخت و پاس داشت چه اینکه همه اقوام ایرانی پاره تن مام وطن هستند و حق دارند که خواهان توجه و مشارکت بیشتر باشند تا توسعه اقتصادی اجتماعی و سیاسی متوازن و عادلانه در همه کشور محقق شود... ما امروز میدانیم که تحولات مربوط به شرایط جهانی، منطقهیی و ملی مرتبط با زنان و جوانان بر حال و آینده کشور بسیار تاثیرگذار خواهد بود و اذعان داریم که برای ساختن آیندهیی که تجلی آزادی، امنیت، آرامش و پیشرفت باشد ناگزیر از اتکا بیشتر بر توانمندیهای بیپایانشان هستیم» ـ سخنرانی روحانی ـ 12مرداد
3 ـ صادق زیبا کلام ـ سایت حکومتی فرارو ـ 17مرداد
4 ـ صادق زیبا کلام ـ سایت حکومتی فرارو ـ 17مرداد
5 ـ تاجزاده معاون اسبق وزارت کشور در یک مصاحبه تلویزیونی ـ 17مرداد
6 ـ روزنامه حکومتی جهان صنعت- 18مرداد
7 ـ صادق زیبا کلام ـ 17مرداد: «متأسفانه شایستهسالاری در انتخاب وزرا، ملاک نبوده است و وقتی که بحث به انتخاب زنان و کردها و اهل سنت میرسد، شایستهسالاری اصلاً ملاک و معیار نیست!».
8 ـ اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ـ 30اردیبهشت 96.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر