۹ تیر ۱۳۹۵

#ایران - دلنوشته صالح کهندل از زندان گوهردشت

 دلنوشته صالح کهندل از زندان گوهردشت


روزی فردی وارد کافه حاجی عزت شد و درخواست غذای مجانی کرد که برای او آبگوشتی آوردند و طرف در حین خوردن آن چشمش به تکه پارچه ای در داخل غذا افتاد و گفت: این دیگه چیه حاجی عزت؟؟! حاجی عزت آن تکه را از داخل غذا درآورد و با خونسردی کامل گفت: عزیزم تکه گونی است. مرد با تعجب گفت: تکه گونی داخل آبگوشت؟! حاجی عزت گفت: نکند انتظار داشتی هم آبگوشت مفتی بخوری و هم از داخل آن قالیچه سلیمان در بیاید؟
چند مدتی است که رسانه های رژیم شب و روز صحبت از حقوق سرسام آور چند ده میلیونی و بعضا چند صد میلیونی میکنند و ناله سر میدهند که چرا و چگونه مقامات در دولت به اصطلاح تدبیر و امید به خود اجازه میدهند اینگونه به راحتی کامل از بیت المال دزدی های علنی بکنند. حال باید گفت: حکومتی که در تمام طول عمر خود تا توانسته انسانهای فداکار و دلسوز وطن را قلع و قمع کرده، یا مجبور به ترک وطن، یا آنها را به زندان انداخته و دولت سراب آن باشیادی حقه بازی خود را به مردم تحمیل کرده انتظار دارد مدیران پاک دست و عابد و زاهد داشته باشد. نکند روحانی انتظار داشت به جای کفتاران و شغالها که به گرد او حلقه زدند و در رویای غارت و چپاول بیشتر مردم ایران هستند، کبوتران صلح و آزادی به دور ایشان حلقه بزنند، باید گفت: آقای روحانی از قدیم گفتند: از کوزه همان تراود که در اوست.
صالح کهندل زندان گوهردشت(رجایی شهر کرج)



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر