24 اسفند 1332 - گرامی باد خاطره شهید راه آزادی، روزنامهنگار و شاعر آزاده کریمپور شیرازی
' من با خداى خود عهد و پیمان محكمى بستهام. چون من پردههایى را بالا میزنم كه در زیر آنها هزارها خیانت, هزارها فساد, هزار بدبختى و بیچارگى نهفته است. من جدا مصمم هستم كه این مبارزه سرسخت و آشتىناپذیر را تا سرحد مرگ شرافتمندانهی سرخ، دنبال كنم، جنگ ما یک جنگ دامنهدار وسیع و ملی است' .
شهید راه آزادی، كریمپور شیرازی
روز بیست و چهارم اسفند ماه سال 1332 امیرمختار کریمپور شیرازی, مدیر روزنامه ”شورش” و یکی از یاران وفادار دکتر مصدق توسط دژخیمان شاه به شهادت رسید.
امیرمختار كریمپور شیرازى در سال ۱۳۰۰ خورشیدى در خانوادهیى روستایى در اصطهبانات (استهبان) فارس چشم بهجهان گشود. چون خانوادهاش نمیتوانست هزینه تحصیل او را بپردازد بهناچار وارد مدرسه نظام شد. اما پس از مدتى از آنجا بیرون آمد و وارد دانشكده حقوق شده و به دریافت لیسانس حقوق نایل آمد. وى از همان زمان به خبرنگارى روى آورد و درآخر، امتیاز روزنامه شورش را گرفت.
روزنامه شورش در دوران حكومت ملى دكتر مصدق افشاگر بسیارى از توطئههاى ضد مردمى درباربود. روزنامۀ او به حدی طرفدار داشت که بعضاً در بازار سیاه تا صدبرابر قیمت هم بهفروش میرفت.
کریمپور شیرازی پس از کودتای ننگین 28مرداد، به زندگی مخفی روی آورد. اما در مهرماه همانسال دستگیر و روانه شکنجهگاه گردید. مزدوران دربار بخاطر پایداری او بر مواضع آزادیخواهانهاش در غروب 23اسفند، بر بدن مجروح او در زندان نفت ریختند و در مقابل چشمان جمعی از درباریان، منجمله اشرف پهلوی، خواهر تبهکار شاه، او را به آتش کشیدند. روزنامهنگار و شاعر آزاده و مبارز، در آتش زبان و قلم آگاهیبخش خود سوخت و روز بعد در بیمارستان به شهادت رسید.
کریمپور شیرازی، یکی از برجستهترین چهرههای نهضت ملی ایران بود که با قلم روشنگر و متعهد خود دشمنان داخلی و خارجی و در رأس همه، دربار شاه را افشا میکرد. کریمپور از همان ابتدای انتشار «شورش» آمادگی خود را برای جانبازی در راهی که در آن گام نهاده بود، اعلام کرد و نوشت:
”…من جداً مصمم هستم که این مبارزه سرسخت و آشتیناپذیر را تا سرحد مرگ شرافتمندانه و سرخ که ایدهآل و آرزوی دیرین من است دنبال کنم...چون من كاملا در طى انتشار این سه شماره شورش، خطر را پیش بینى و احساس مىكنم و ناچار در مقدمه، شهادتین خود را ادا كرده ام”.
کریمپور بهرغم اینکه بارها زیر فشار دربار شاه قرار گرفت تا تن به تسلیم بدهد، مقاومت کرد و از آرمان آزادیخواهی ملت ایران کوتاه نیامد.
او نیز همچون دكتر فاطمی از یاران محمد مسعود (روزنامهنگار دلیر كه به شهادت رسید) بود. گفتنی است که وی به حدی شیفتۀ دکتر مصدق بود که حتی یک بار برای دفاع از دکتر مصدق، خود را از بالکن مجلس به پائین و در بین نمایندگان پرتاب کرده بود. وی در عین حال که تطمیعهای دربار را رد کرده و به تهدیدها هم بیاعتنا بود و همواره به آرمان خود پایبند مانده بود، در پاسخ تهدید به مرگ نوشته بود:
« قسم یاد میکنم که من روزی آسوده خاطر خواهم شد که در راه حق و حقیقت، و در راه شرافت و آزادگی، در راه ملت محبوب و وطن عزیز، مثل هر مرد زنده و پایبند به اصول و شرافت، مردانه جان دهم. آری از مرگ زرد و سیه بیزارم و طالب و بیقرار مرگ شرافتمندانۀ سرخ محبوبم ...».
او در وصف شهدای سی تیر این شعر را گفته بود كه به حق باید آنرا در باره خود او خواند:
نازم آن غیرت و آن همت و آن عزم بلند
كه جز ایران بدم مرگ نگفتی سخنی
ای به خون خفته شهیدان به شما باد سلام
ای كفن پوش عزیزان ، به شما باد سلام
یاد این روزنامهنگارو شاعر متعهد و آزاده، همواره درخاطره تمامی آزادیخواهان، جاودانه خواهد بود.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر