مدتی است مجلس ارتجاع به نمایشگاه بحرانهای رژیم تبدیل شده است و تقریباً در هر جلسه شاهد کشمکش، عربدهکشی و دعواهای باندی و اعترافهای سنگین هستیم. این جنگ و دعواها یا اعترافهای سنگین در نگاه اول ناشی از جنگ قدرت و رویارویی باندها است، اما در نگاهی عمیقتر ریشه در بنبستهایی دارد که تمامیت نظام گرفتار آن است.
در جلسه چهارشنبه چهارم بهمن مجلس لایحهیی با عنوان «الحاق به کنوانسیون سازمان مللمتحد برای مبارزه با جرایم سازمانیافته فرا ملی» تصویب شد که همین موضوع موجب کشمکش و تنش و اعتراف شد. نمایندگان باند خامنهای میگفتند الحاق به این کنوانسیون به نفعمان نیست چون در این طرح مجبور میشویم علیه خودمان و نیروهای خودمان وارد شویم و باند روحانی میگفتند از نظر سیاسی مجبوریم و این به نفعمان است.
استدلال دسته اول این بود که اگر وارد این کنوانسیون شویم، باید در این مبارزه بینالمللی مشارکت و همراهی کنیم در حالی که سوژههای اصلی این کنوانسیون جمعیتهایی مانند حزبالله و شبهنظامیان و جریانهایی هستند که به خودمان وابسته هستند و این بهمعنی خودزنی هست.
یکی از اعضای مجلس آخوندی به نام حاجی در این جلسه گفت:
«آمریکا همین اتهامی که چند روز پیش به حزبالله زد که اینها قاچاق مواد مخدر میکنند دقیقاً در راستای همین معاهده است که حالا ما میخواهیم به آن بپیوندیم...»
همچنین پژمانفر عضو دیگر مجلس ارتجاع گفت: «این توهم که ما میتوانیم وارد معاهدات بینالمللی بشویم و بدون توجه به این موارد با گذاشتن یک پیششرط بهعنوان حق تحفظ حقوق خودمان را حفظ بکنیم یک توهم غلط است...»
وی در ادامه توضیح میدهد که به این ترتیب قدرتها و مللمتحد میتوانند «ما و اختیارات ما را محدود کنند و بهدست خود ما محدودیت برایمان ایجاد کنند..»
منظور این نمایندة مجلس این است که وارد شدن در این نوع قراردادهای بینالمللی دستمان را در کارهای تروریستی که به وفور انجام میدهیم میبندد و نمیتوانیم مانند سابق با دخالت در کشورهای منطقه و تروریسم و جنگافروزی از طریق شبهنظامیان و جریانانهای تروریستی خطمان را پیش ببریم.
ممکن است این سؤال پیش بیاید که با این وصف چرا رژیم چنین محدودیتهایی را پذیرفت؟ جواب را باز هم باید در تنگنای سیاسی و خفگی اقتصادی جستجو کرد. درست مانند پذیرش قرارداد «افایتیاف» که برای مقابله با پولشویی بود و دست رژیم را در پولشویی، کسب درآمد از ترانزیت و قاچاق مواد مخدر و تغذیة مالی گروههای تروریستی امثال حزبالله میبندد؛ اما آن را با وجود همه درگیری و دعواهای درونی ناگزیر امضا کردند. البته قرارداد «افایتیاف» تقریباً در خفا و بدون سر و صدا به امضا رسد اما این یکی علنی تصویب و امضا شد. علت هم تشدید انزوا و خفگی است و برای باز شدن راه نفس اقتصادی و بقای «برجام» مجبور است امضا کند در غیراین صورت با بازگشت به شرایط پیش از برجام، راه تبادلات و راه نفس اقتصادی بهطور کامل مسدود میشود.
راه نفس یعنی کاهش تحریمها، از سرگیری و گسترش روابط تجاری و سرمایهگذاری خارجی که امضای چنین کنوانسیونهایی از الزامات آن است و الا سمت تحولات ـ پس از تغییر دوران ـ هرچه تنگتر شدن و بستهتر شدن همین راه نفس است.
بنابراین معنی وارد شدن به این نوع قراردادها، همانگونه که برخی اعضای مجلس ارتجاع گفتند، خودزنی و نیز بهمعنای خوردن زهرهای پیاپی و به قول خامنهای تنزل بیپایان است که انتهای آن تلاشی و سرنگونی است.
روشن است که ورود به اینگونه معاهدات بدون تأیید خامنهای به مرحله تصویب و اجرا نمیرسد. کمااینکه یکی از اعضای مجلس آخوندی به نام رحیمی همین موضوع را در لابهلای صحبتش خطاب به لاریجانی لو داد و گفت:
«اجازه ندهید این بدعت در مجلس دهم ایجاد شود و تکرار شود اینکه از رهبری مایه بگذارند و بهصورت نجوایی و درگوشی پیام جابهجا بکنند که نظر رهبری این است یا نظر رهبری آن هست و آزادی عمل نمایندگان را تحتالشعاع بدهند».
در پایان بایستی به این سؤال هم پاسخ داد که آیا تصویب این قبیل معاهدات صوری و فرمالیته و مانور نیست؟ پاسخ این است که اگر چه رژیم دست از ماهیت تروریستی خود و حمایت از گروههای تروریستی زاده و پرورده خودش دست برنخواهد داشت و تا آنجا که بتواند تلاش میکند به شیوه گذشته به اقدامات سابق خود ادامه دهد، اما با توجه به سوابق رژیم که اکنون جامعه بینالمللی نسبت به آن هشیار است، اکنون این قبیل دلهدزدیها، بهای سنگینی برای رژیم خواهد داشت و این قبیل تصمیمها را بایستی در چارچوب تحمیل و خوردن ناگزیر زهر ارزیابی کرد.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر