خامنهای بر سر دوراهی جدید
ضربهیی که رژیم آخوندی در پی حمله به سفارت عربستان در تهران خورد، چنان بود که باعث شد موج بلند بحران، رو به داخل خود رژیم برگردد. اکنون هر باند تقصیر را به گردن دیگری میاندازد و به این ترتیب، جنگی بر جنگهای درونی رژیم اضافه شده است. باند رفسنجانی روحانی حرفشان این است که باند خامنهای برای موش انداختن در دیگ تعامل، اقدام به این کار کردند. جهانگیری معاون اول روحانی گفت: «نمیشود که در کشور یکی بگوید دنبال تعامل با دنیا هستیم و یکی برود سفارت بگیرد» (مردمسالاری 15دی94).
روزنامه مردمسالاری (16دی 94) در مقالهیی نوشت: «تخریبچیهای داخلی چه خودسر باشند و چه از رئوس پیدا و پنهان خود دستور بگیرند، مطمئناً مترصد این بوده و هستند تا از هر بهانهیی کوچک خنجر تیزی بسازند تا در پشت دولت فرو کنند. اینان قطعاً میدانستند که با به آتش کشیدن سفارت یک کشور، آن چه ظریف و گروهش در طی این سالها رشتهاند را پنبه میکنند. عربهای وهابی توپ را به همراهان افراطی خود در داخل پاس دادند و آنها نیز با گل به خودی در دقیقه یک جواب این محبت را دادند».
صادق زیبا کلام، یکی از اعضای باند رفسنجانی هم نوشت: «اگر عدهیی میخواستند برنامهریزی کنند تا تلاشهای دوساله دیپلوماسی دولت روحانی را بر باد بدهند، از این قشنگتر نمیتوانستند برنامهریزی کنند. گویی عدهیی اصرار داشتند و دارند تا این پیغام را به جهانیان برسانند که فریب لبخندهای ظریف… را نخورید؛ هیچچیز تغییر نکرده و توانمندی لازم در دست ماست. گویی عدهیی اصرار دارند به دنیا اعلام کنند چهره نادرستی که دشمنان ایران اسلامی سعی میکنند از ما در دنیا ترسیم کنند، خیلی هم نادرست نیست» (روزنامه شرق 16دی 94).
روزنامه حکومتی اعتماد (16دی 94) روی دست داشتن باند مقابل در این ماجرا انگشت گذاشت و نوشت: «اگر دستگاه قضایی پرونده دستگیر شدگان را شفاف کند، شاید افراد بیشتری مرتبط با برخی از گروههای سیاسی اصولگرا در این اقدام خلاف منافع کشور پیدا شود که البته انتظار میرفت در این زمینه حداقل شجاعت را به خرج دهند و با اسم و رسم خود را معرفی کنند و مسئولیت کار را پذیرا شوند».
در مقابل، باند خامنهای هم حرفهای مختلف و متناقضی زدند. سرمقاله روزنامه حکومتی وطن امروز (14دی 94) با عنوان «سفارت سعودی در آتش انفعال دولت» نوشت: «قطعا اصلیترین عامل در ماجرای ورود به سفارت آلسعود در تهران، انفعال دولت ایران در مقابل اقدامات ضدایرانی این پادشاهی است». همین روزنامه در مقاله دیگری تحت عنوان ” انقلابیگری جوانان ایرانی و تأثیر آن بر رفتار ظالمان“ با دفاع و تمجید از اوباش مهاجم، دیپلوماسی روحانی را هدف قرار داد و نوشت:
«حرکت پیشرو مردم توانست حساب ذخیره قدرت نرم جمهوری اسلامی را که با عقبنشینیهای مکرر دیپلوماتیک، تضعیف شده بود با دوپینگی ویژه سرشار کند. حال تصور کنید اگر به چنین نمایه قدرتمندی، ابزارهای پیشرفته «دیپلماسی انقلابی» نیز اضافه شود، برش نظام تا چه اندازه در فضای بینالمللی بیشتر میشود» (وطن امروز ـ 16دی 94).
خبرگزاری تسنیم متعلق به نیروی تروریستی قدس (16دی 94) هم «بیغیرتی و بیلیاقتی» دولت روحانی را علت بروز این ماجرا دانست و نوشت: «زمانی که اجازه ملاقات وزیر خارجه و رئیسجمهور ایران با وزیر خارجه و پادشاه عربستان داده نشد، وزیر خارجه ایران پای میز امیر کویت زانو زد تا واسطه شود… این ننگ، بیغیرتی و ترویج بیلیاقتی است که برای هر مسلمانی غیرقابل تحمل است. از ابتدا مشخص بود که این برجام بیفرجام نمیتواند به نفع ملت باشد. امروز بیشترین توطئهها صورت میگیرد و رهبری بهشدت ایستاده و تنهاست»
از اظهارات هر دو جناح پیداست که خامنهای با حمله به سفارت در آستانه انتخابات، میخواست با یک تیر چند نشان بزند و با این «فتحالفتوح» هم روحیه نیروهای خودش را ترمیم کند، هم سرمایهگذاریهای باند رفسنجانی روحانی برای تعامل را به باد دهد و هم در پناه آن، کاندیداهای رقیب را قلع و قمع کند. اما حالا، این تیر کمانه کرده و همه نقشههایش به هم خورده است. اینکه در انتخابات چه خواهد کرد، معلوم نیست. اما مشخص است که با موضعگیری قاطع عربستان و کشورهای منطقه و محکومیت بینالمللی که این حمله نصیب دیکتاتوری تروریستی آخوندها کرده، آن را در مخمصه و تنگنای شدیدی گرفتار ساخته است.
باند رفسنجانی روحانی هم حال و روز بهتری ندارد. آنها، همانطور که خودشان اذعان میکنند، همه وعدهها و آرزوهایشان را بر باد رفته میبینند و دلسوخته از این هستند که همه پی بردند که چیزی در این فاشیسم دینی تغییر نکرده و تا وقتی هم که ولیفقیه هست، تغییر نخواهد کرد. این نکته روشن میکند که بعد از این شاهد تشدید کیفی و باز هم بیشتر جنگ هژمونی خواهیم بود. به این ترتیب در این جریان، هر دو باند و کل رژیم بازنده شدند.
در مقابل، حرف عربستان و متحدانش خیلی صریح و روشن است؛ در همین رابطه وزیر خارجه عربستان گفت: «رژیم ایران باید تعیینتکلیف کند که یک دولت است یا عامل صدور انقلاب و جنگافروزی… به رژیم ایران اجازه نمیدهیم منطقه ما را ناامن کند» (تلویزیون الجزیره – 15دی 94).
البته این فقط اعلام یک موضع سیاسی نیست، بلکه هم او (عادل الجبیر) در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با دمیستورا (نماینده سازمان ملل در امور سوریه) تأکید کرد که عربستان به کمکهای سیاسی، نظامی و اقتصادی خود به مردم و اپوزیسیون سوریه ادامه میدهد و از برکناری اسد کوتاه نمیآید (تلویزیون العربیه در 16دی 94).
عربستان و کشورهای متحد او در ائتلاف ضدتروریستی، تا کنون نشان دادهاند از آنجا که پای امنیت خودشان در میان است و وضعیت سوریه و عراق و یمن و کاری را که رژیم در آنها کرد، پیش روی خود دارند، حرفشان جدی است!
بنابراین ولیفقیه درست مثل شرایط زهر خوران هستهیی، اکنون در یک بنبست یا بر سر یک دو راهی دیگر گیر کرده است؛ اینکه زهر منطقهیی و بیرون کشیدن از سوریه و به دنبالش عراق و لبنان و تمام منطقه، آری یا خیر؟! روشن است که سرانجام هر یک از این دو راه، پرتگاه سرنگونی است.
(سایت مجاهد)
کانال تلگرام دانشگاه سنگر آزادی
ما را در رساندن صدای دانشجویان یاری کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر