۲۵ اسفند ۱۳۹۴

#ایران - مشاعره «جوون» و «آتش»

 مشاعره «جوون» و «آتش»


جوون:
جناب آتیش سلام!
عرض ادب،
باز بیا
شعله بکش رو تن شب.
«ب» بده!
آتش:
بابا ای جوون! شعله تویی،
اون که شب رو می‌کنه نفله٫ تویی
«ی» بده!
جوون:
یه کمی از خودتون برام بگو
با حضورت حالا داغ گفتگو،
«و» بده!
آتش:
والله به حضور انورت،
این روزها آتیش پره دور و برت
هر جا فریادی باشه ما اونجاییم
قاطی شور شما جوون هاییم،
«م» بده!
جوون:
می خوام از تولدت برام بگی،
کجا بودی اون زمونای بچگی؟
«ی» بده!
آتش:
یه روزی از روزهای عصر حجر
اومدم از لای سنگها بی‌خبر
یکی سنگها رو به هم دیگه کوبید
پدرم اونجا یهو شعله کشید.
«د» بده!
جوون:
دوس داری کجاها روشنت کنن
رخت شعله را کجا تنت کنن؟
«ن» بده!
آتش:
نظر منو بخوای باید بگم
روشنم کنید همیشه دم به دم
بفرستیدم میون میدون ها
بذارید گر بگیرن خیابون ها
هر جا تاریکه می‌خوام اونجا باشم،
شعله هامو تو سیاهی بکشم،
دردها تونو توی جوونم بریزید،
غصه‌ها تونو میونم بریزید،
کار من سوزوندن تباهی هاست،
توی عصر ما تباهی از کجاس؟
«س» بده!
جوون:
سر این رشته دس حکومته،
دعوا با ریشه ظلم و ظلمته.
«ه» بده!
آتش:
همه شعله هامو می‌دم بهتون
تا بریزید رو سر پاسداراشون
واسه جنگ تون رو من حساب کنید
عکس من با خودتونو قاب کنید
ریش و ریشه‌ها رو دود بدید!
نکنه دیر بشه، زود زود بدید
مثل من جسور و بی‌باک باشید
مثل قلب سرخ من پاک باشید
تک و تنها نشینیدتو گوشه ها!
همه با هم بریزید تو کوچه‌ها!
«ا» بده!
جوون
آقا جون مرحمت عالی زیاد
کوچه مون خیلی هوا تو نو می‌خواد،
شب چهارشنبه‌سوری منتظریم
ما می‌خوام یکسره تا فردا باشیم
«م» بده!
آتش:
مرسی از دعوتی که کردی ازم،
اگه کاری نداری می‌خوام برم،
«م» بده!
جوون:
ممنون از حضورتون، متشکریم.
خاطرات خیلی زیاد باهات داریم،
اما باشه برایه فرصت خوب،
یعنی چهارشنبه سوری،
تنگ غروب!



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر