با تشكر از اين عزيزان كه خلق اين اثر بدون شجاعت اونها هرگز ممكن نبود: الياس، حامد، مسعود، هلاله، ياسر، رضا، اسماعيل، اهورا، سمانه، ايمان، باران، محمد رضا، محمد، روژين، امير، حسن، علي و عليرضا
ايران و باغ خاطره هاي لگد شده
ايران و بغض فسفري من كه سد شده
ايران و بيشه هاي پلنگان كه سالهاست
جولانگه حقارت هر ديو و دد شده
ايران و قلب من كه ترك خورده از شما
ايران و باوري كه كلك خورده از شما
ايران و خواهرم كه به تقدير دختري
هرشب به يك بهانه كتك خورده از شما
بيزارم از نشستن و تكرار سازها
از دادن اراده ي خود دست شانس ها
بيزارم از چشيدن طعم سياه مرگ
با مزه سليقه فريب اسانس ها
بيزارم از مني كه به زنجير بسته است
از بودن دوباره مردي كه خسته است
بيزارم از كسي كه بگويد نمي شود
از هر كه پس نشسته و در خود شكسته است
ايران و رقص مرگ و سرنگ و رگ و مواد
ايران و كوچه هاي پر از دود و اعتياد
ايران و بي پناهي اين مرز پرگهر
ايران و زخم كاري خنجر به اعتماد
ايران و سالهاي خيانت به انقلاب
ايران و خانه گردي گرگان بي نقاب
ايران و پيله كردن بر موي سر، حجاب
ايران و سر بريدن مفهوم انتخاب
يزارم از نشستن و تكرار سازها
از دادن اراده ي خود دست شانس ها
بيزارم از چشيدن طعم سياه مرگ
با مزه سليقه فريب اسانس ها
بيزارم از مني كه به زنجير بسته است
از بودن دوباره مردي كه خسته است
بيزارم از كسي كه بگويد نمي شود
از هر كه پس نشسته و در خود شكسته است
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر