۷ مهر ۱۳۹۶

#ایران - این همه «غوغا» و نعش‌گردانی؛ چرا؟

 این همه «غوغا» و نعش‌گردانی؛ چرا؟


طی 3روز گذشته (از سه‌شنبه 4مهر تا پنجشنبه 6مهر) تمام دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی رژیم دجال آخوندی و انبوهی از امکانات کشور صرف غوغاسازی و تبلیغات پیرامون گرداندن نعش یکی از پاسداران قربانی در سوریه شده بود. نعش مربوطه یک ماه پیش (در تاریخ 9شهریور) وارد ایران شد و بنا‌ به اعلام از تلویزیون رژیم ابتدا قرار بود روز 11شهریور مراسم تشییع و تدفین انجام شود؛ اما گویا بعداً رژیم به‌ این نتیجه رسید که بایستی از این نعش بهره‌برداری بیشتری کند؛ بنابراین جنازه را نگه‌داشت تا در ایام محرم و فضای عزاداری حسینی، آن را با دجالگریهای مذهبی بیامیزد‌ و با انجام نمایشات پرسر و صدا، به‌ زخم بحرانهای لاعلاج خود بزند.
جنازه را ابتدا به‌ بهانه طواف به ‌مشهد بردند و پس از یک سری نمایش، به‌ تهران آوردند و نمایش مفصلی ترتیب دادند که به‌طور مستقیم از سیمای آخوندی پخش شد و خود علی خامنه‌ای نیز همراه با بسیاری از مهره‌های نظامی و غیرنظامی رژیم در آن شرکت کردند؛ این نمایش مشمئزکننده سپس در اصفهان تکرار شد و نهایتاً در نجف‌آباد با تدفین به پایان رسید. این سلسله نمایش پر سر و صدا و پر طول و تفصیل برای هر کس، این سؤال را ایجاد می‌کند که در جنگی که طی ۶سال گذشته در سوریه جریان داشته و هر روز صدها و گاه هزاران نفر زن و مرد و کودک و پیر و جوان در آن به‌ فجیع‌ترین وجهی کشتار شده‌اند، این همه هیاهو به‌خاطر کشته شدن یک پاسدار برای چیست؟
به نظر می‌رسد دست‌کم یکی از دلایل به‌راه انداختن این الم‌شنگه پاسخ به‌همین سؤال و همین تناقض است؛ تناقضی که خشم و نفرت عمیق مردم ایران را از جنگی برانگیخته که با سوخت‌رسانی مستمر دیکتاتوری آخوندی، 6سال است که هست و نیست ملت سوریه را به‌خون و آتش کشیده و حجم عظیمی از دارایی و امکانات ایران را هم که می‌بایست صرف نیازهای مردم محروم ایران شود، به‌ چاه ویل این جنگ ضدمردمی سرازیر کرده است. اکنون رژیم با این دجالبازی حول یک کشته، می‌خواهد خود را مظلوم این جنگ وانمود کند؛ گویا دجالبازی مسخره جا زدن جنگ و کشتار برای حفظ بشار اسد جنایتکار، به‌عنوان دفاع از حرم حضرت زینب چندان افاقه نکرده است.
این نکته نیز قابل‌توجه است که طی ۶سال گذشته هیچ درگیری جدی میان قوای رژیم و متحدانش با نیروهای داعش گزارش نشده است و این موجب شده که بسیاری، نه فقط در اپوزیسیون سوریه، بلکه حتی در میان ناظران سیاسی بر همدستی و اتحاد عمل نیروهای رژیم آخوندی و ارتش اسد با داعش انگشت بگذارند. اکنون به‌نظر می‌رسد رژیم از کشته شدن یک پاسدارش به‌دست داعش به‌عنوان فرصتی استثنایی استفاده می‌کند تا خود را از زیر این اتهام بیرون بکشد.
اما فراتر از تلاش رژیم برای سفیدسازی نقش خود در سوریه، رژیم با انبوهی از بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مواجه است و بنابراین به‌هر عاملی که اذهان را از این وضعیت منحرف کند، به‌شدت نیاز دارد. خود خامنه‌ای روز چهارشنبه هنگام شرکت در مراسم نعش‌گردانی، به‌ «نیاز جامعه به‌ این جور شهادت» اشاره نمود. این نیاز، از جنس همان نیاز خمینی به ‌جنگ ضدمیهنی است و بر اساس همین نیاز بود که 8سال به‌ این جنگ میهن برباد‌ده ادامه داد. این نیاز را خامنه‌ای در باتلاق برجام و چنبره بحرانها، حتی شدیدتر احساس می‌کند تا با آن بتواند وضعیت کنونی را تحت‌الشعاع قرار دهد و فریادهای اعتراض مردم را خفه کند؛ همین نیاز علت به‌راه انداختن گاه و بیگاه کارناوال تابوت و استخوان، 29سال پس از پایان جنگ است تا از این طریق، جای خالی جنگ را برای قفل کردن جامعه پر کند.
اما مخاطب اصلی این تعزیه‌گردانی، نه عامه مردم، بلکه نیروهای خود رژیم هستند؛ زیرا حنای این قبیل دجالگریها برای مردم ایران مدتهاست که رنگ باخته و این نمایشها جز خشم و نفرت در مردمی که بیش از ۴دهه است جان و روانشان از این غوغاسازیهای منرجرکننده آزرده و جریحه‌دار است، واکنشی برنمی‌انگیزد؛ کمااین‌که به‌گزارش رسانه‌های خارجی در مراسم نعش‌گردانی در تهران، به‌رغم همه تبلیغاتی که صورت گرفته بود، جمعیت از 10هزار تن فراتر نرفت که روشن است عمده آنها را نیز نیروهای خود رژیم تشکیل می‌دادند.
بنابراین مخاطب اصلی، نیروهای خود رژیم هستند که در کشاکش بحرانها فرسوده شده و موریانه بی‌انگیزگی و روحیه‌باختگی آنها را از درون خورده و پوک کرده است؛ آن‌چنان که رژیم در تأمین نیروی انسانی برای جنگ سوریه، به‌کلی درمانده و ناچار شده با استخدام مزدور از میان پناهنده‌های افغانی و حزب‌الله لبنان نیاز نیرویی خود را برطرف کند.
ولی‌فقیه ارتجاع نه تنها در کشاندن نیروهایش به‌جنگ سوریه دچار معضل جدی است، بلکه در این زمینه حتی در رأس نظامش نیز با پراکندگی و شکاف روزافزون مواجه است. تاآنجاکه در نمایش روز چهارشنبه به‌رغم حضور خامنه‌ای، نه حسن روحانی و نه هیچ‌یک از اعضای دولتش حضور نداشتند؛ هم‌چنان که علی لاریجانی و اعضای مجلس ارتجاع نیز غایب بودند. البته حاضر نشدن آنها در این شو دجالگرانه را نبایستی به‌حساب مخالفت آنها با جنگ جنایتکارانه سوریه گذاشت، کما این‌که هم روحانی و شرکا و هم لاریجانی و اعضای مجلس بارها شرکت رژیم در جنگ سوریه را مورد تأیید و حمایت قرار داده‌اند، اما در شرایط سیاسی کنونی که جامعه بین‌المللی گریبان رژیم را بر سر شرکتش در جنگ سوریه و دخالتهای جنایتکارانه‌اش در کشورهای منطقه گرفته‌اند و یکی از محورهای مذاکرات ظریف با مقامهای سازمان ملل و کشورهای اروپایی طی 10روزی که در آمریکا به‌سر می‌برد، «مناقشات منطقه‌یی» از سوریه و عراق تا یمن و لبنان بوده، این بخش از حکومت از آنجاکه فکر می‌کنند رژیم نهایتاً چاره‌یی جز تمکین و عقب‌نشینی در منطقه ندارد، طبعاً روی خوشی به‌ این قبیل نمایشها نمی‌توانند داشته باشند و این فرصتی به‌دست باند خامنه‌ای می‌دهد، تا در جنگ باندی، رقیب را مورد حمله قرار دهد و زیر ضرب ببرد.
در پایان این سؤال مطرح است که عایدی رژیم از این تعزیه‌گردانی، جز مشغول کردن چند روزه نیروهایش چه بوده است؟ آیا این غوغاپرداری، دود و دم و پرده استتاری برای عقب‌نشینی ناگزیر از سوریه نیست؟.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر