در آخرین پرده از نمایش انتخابات ریاستجمهوری نظام پوسیده آخوندی قرار است یکی از دو آخوند جلاد و شیاد، برای ریاستجمهوری مهندسی شوند. اما آیا این آخرین پرده از واپسین صحنه نمایش خواهد بود؟ یا چون پرده برافتد؟ …
سناریو و کارگردانی آخرین پرده از نمایش انتخابات بهنحوه سنجش پتانسیل انفجاری جامعه از سوی ولیفقیه و برآورد او از احتمال خیزش و قیام مردم به جان آمده است که در نهایت تعیین میکند او گماشتهی خود، ابراهیم رئیسی، را روی کار بیاورد یا ناگزیر به مهندسی آخوند روحانی تن بدهد.
برای مردم ایران در 38سال گذشته پیوسته ثابت شده است که هیچ فرقی بین سرکردگان این دو باند نیست و همه سر و ته یک کرباساند. سر و ته کرباس مندرس و کهنه و صدپاره شده ولایتفقیه. بهخصوص باید به این نکته توجه داشت که اگر عمق ریشه ولایتفقیهی روحانی شیاد بیشتر از رئیسی جلاد نباشد، قطعاً کمتر از او نیست. او در تازهترین مجیزگویی خود گفت:
«من حاضرم دهها بار دست رهبر عزیز و فرهیخته [خامنهای] را ببوسم». (آخوند روحانی، تبریز-25اردیبهشت 96)
کما اینکه 4سال ریاستجمهوری روحانی- و البته 8سال ریاستجمهوری رفسنجانی و 8سال ریاستجمهوری آخوند خاتمی- کمترین تردیدی هم برای آنکس که کمترین شبههیی داشت، باقی نگذاشت که اینها همه سرو ته یک کرباسند. نمایش شوی تلویزیونی مناظره کاندیداها، بهویژه سومین مناظره، بار دیگر تأییدی بود بر دزدیها و کلاهبرداریهای نجومی هر دو باند که بهصورت گویایی با سند و مدرک از زبان بالاترین کارگزاران غارت و سرکوب بر زبان رانده شد.
اینکه دو باند تبهکار نظام آخوندی هر بار -بویژه در سرفصل نمایش انتخابات ریاست جمهوری- مقابل هم صفآرایی میکنند فقط برای این است که سهم هر چه بیشتری از چپاول مردم ایران را به خود اختصاص دهند.
حمایت ولیفقیه از رئیسی جلاد- کما اینکه حمایت سالها پیش او از پاسدار هزارتیر احمدینژاد- فقط بهخاطر غارت هر چه بیشتر مردم ایران است.
اگر خامنهای زورش به باند مقابل برسد، مهره مورد نظر خود- آخوند رئیسی- را مهندسی میکند و روی کار میآورد، اما تنها به این شرط که جراحی روحانی و بریدن او از پیکره پرفساد نظام، تولید آنچنان شکافی نکند که… که چی؟
بله، نکتهی حائز اهمیت و بسیار مهم در همینجاست.
تولید آنچنان شکافی نکند که باعث شود در شکاف و دره ایجاد شده بین دو باند غارتگر، مردم به جان آمده و خشمگین بهپاخیزند و دودمان این رژیم قرونوسطایی را بر باد دهند.
بنابراین، میزان ترس از انفجار خشم فروخورده مردم بهجان آمده است که خامنهای را به مهندسی یکی از دو آخوند شیاد و جلاد سوق میدهد. کما اینکه اختصاص دادن نزدیک به نیم میلیون مأمور، از پاسدار و بسیجی و لباسشخصی گرفته تا یگان ویژه و نیروی سرکوبگر انتظامی با نوحهخوانی «امنیت» برای آنها، فقط بهدلیل ترس از ایجاد شکاف و هراس از همین قیام مردمی است.
از آنطرف هر دو باند مافیایی نظام بهشدت دنبال این هستند که در روز نمایش انتخابات قلابی، مردم در رأیگیری حضور پیدا کنند. چرا؟ چون از این طریق به رژیم غاصب خود مشروعیت میبخشند. توهم اینکه بهتر است به «بد» رأی داده شود تا «بدتر» انتخاب نشود، فسانه و فریبی بیش نیست. چرا که در نزدیک به 40سال همه بهچشم دیدند و با گوشت و پوست خود بهطور دردناکی تجربه کردند که هر دو باند رژیم، یکی از یکی بدتر و هر دو بدتریناند.
بنابراین در چنین معادلهیی است که تنها راه درست، تحریم نمایش انتخابات و دست رد به سینهی دزدان و جنایتکاران نظام آخوندی است. چرا که از یکسو نمایشی است از آتش زیر خاکستر، انبار خشم باروت و «نه» بزرگ مردم ایران به رژیم ولایت با همه باندها و دستهبندیهایش؛ و از سوی دیگر عاملی است در بروز شکاف هر چه بیشتر بین دو باند مافیایی نظام. همان بارز شدن شکافی که زمینهساز و پیشدرآمدی خواهد شد بر خیزش و قیام بزرگ مردم ایران.
آری، آخرین پرده، صحنهیی نیست که در پشت پرده آن، ولیفقیه و سرکردگان دو باند غارتگر نظام در حال مهندسی و تقسیم قدرت برای چپاول هستند، بلکه پردهیی است از تحریم یکپارچهی نمایش انتخابات. صحنهیی که در آن دو آخوند شیاد و جلاد به یکدیگر میگویند:
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد، نه تو مانی و نه من!
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر