پس از ماهها جنگ و جدال بیامان بین باندهای متخاصم بر سر نمایش انتخابات، سرانجام این نمایش با حذف آخوند جلاد ابراهیم رئیسی و از صندوق در آمدن آخوند شیاد حسن روحانی به پایان رسید. اگر چه پیشبینی میشد جنگ قدرت درون رژیم با پایان نمایش انتخابات پایان نمییابد و بهخصوص اگر روحانی برنده شود، چه بسا که حادتر از پیش ادامه پیدا کند، اما باید اذعان نمود که آنچه از شقه و شکاف در رأس حاکمیت طی همین دو سه روز پس از انجام انتخابات شاهد بودیم، بهراستی فراتر از انتظار و حتی فراتر از تصور بود؛ آنچه طی همین دو سه روز باند خامنهای خطاب به روحانی گفته و نوشتهاند، از آنچه در طول چند ماه کشمکش دو باند برای تصاحب مسند ریاستجمهوری رژیم گفته شده تندتر و شدیدتر است.
از کلمات و تعابیری مانند «شارلاتانیسم محاورهیی» تا «تدلیس و عوامفریبی» تا «چنگاندازی بهصورت نظام» «تهدید وحدت ملی» تا «تولید دهها مسأله حقوقبشری برای تشدید تحریمهای غیرهستهای» تا «نظام را متهم به 38سال اعدام و ممانعت از آزادیهای اجتماعی» کردن، فروگذار نکردهاند و نهایتاً: «نیروهای (نظام) منبعد روحانی را با الفاظی همچون «جناب روحانی»، «آقای روحانی» و «دکتر روحانی» خطاب خواهند کرد و هرگز احتیاطاً لفظ «حجتالاسلام» را دیگر استفاده نخواهند کرد». (1)
به این ترتیب تضادها و کشاکشهای دو باند حاکم، وارد مرحله و فضای جدیدی شده است. از جمله مشخصات این مرحله تثبیت و نهادینه شدن جنگ قدرت در درون رژیم است؛ به این معنی که آخوند رئیسی در پیام خود بعد از اعلام نتایج آرا، خود را بهعنوان سر مخالفان روحانی در درون رژیم معرفی میکند و میگوید که او نماینده و وکیل 16میلیون رأی دهنده است و مطالبات آنها را پیگیری خواهد کرد. رئیسی در این موضع، از یک سو به نارضایتی عمیق تودههای محروم و به جان آمده و از طرف دیگر به ولیفقیه (که در پیام خود به روحانی تبریک نگفت) و به نهادهای تحت کنترل او مثل شورای نگهبان، قوه قضاییه و صدا و سیما پشتگرم است. رئیسی از همین رو در نامهیی به آخوند جنتی ، خواستار رسیدگی شورای نگهبان ارتجاع به تخلفات انجام شده و روحانی را نیز به سیلی خوردن تهدید میکند. (2)
سایر مهرهها و رسانههای باند خامنهای نیز از محاکمه روحانی سخن میگویند و (3) او را تهدید میکنند که به سرنوشت اولین رئیسجمهور خمینی دچار خواهد شد و به او هشدار میدهند که «باید تاوان (اعمال) خود را در دنیا و آخرت پس بدهد».
در سوی دیگر این صفبندی و جبههبندی که در بالاترین سطوح نظام شکل گرفته، باند روحانی قرار دارد. روحانی هم در این کشمکش از یک طرف به منفوریت عمیق اجتماعی از ولایت فقیه پشتگرم است که در پیام خود خطاب به مردم، آن را اینچنین مورد اشاره قرار میدهد: «هیچکس حق ندارد سلیقة خود را به دیگران تحمیل کند. همه باید تابع قانون باشیم. هیچ فرد، هیچ نهاد فرای قانون ما نمیشناسیم» و از طرف دیگر روحانی نیز جبهه خود را در برابر حریف شکل میدهد، که عبارت است از: خاتمی و ناطق نوری و حسن خمینی و بیت خمینی، بیت بهشتی و بیت مطهری و همچنین علی لاریجانی رئیس مجلس و اکثریت اعضای مجلس... این صفآرایی در بالاترین سطوح نظام نمودی از رسوخ «زهر شقه» تا اعماق نظام و تا بالاترین سطوح آن است. زهر شقه ادامه زهر برجام و بلوغ شکستن طلسم خامنهای در قیام 88است که اکنون در سال 96، به کیفیت نوینی نائل شده است.
از ویژگیها و مشخصات مهم دیگر جنگ کنونی و این جبههبندی، میدان و زمین جنگ آن است؛ میدان جنگ درونی رژیم در دورة اول ۴ساله ریاستجمهوری روحانی، اساساً مسأله اتمی و برجام بود؛ در آن آوردگاه، خامنهای در یک دو دوزهبازی منافقانه، در کلام و در لفظ جانب دلواپسان نظام را میگرفت و باب طبع آنها حرف میزد، اما در عمل و بهطور پنهانی قدم به قدم مذاکرات هستهیی را توسط تیم ظریف پیش میبرد و نهایتاً چنان که دیدیم زهر هستهیی را خورد و آن را با فریب و خدعه به مجلس که در آن دلواپسان نیروی قابل ملاحظهیی بودند نیز تحمیل کرد؛ اما زمین جنگ این بار و در دوره دوم روحانی، مینزار مسائل اجتماعی و مطالبات مردم است که بسا بسا خطرناکتر از اتمی است. رئیسی و باند حامی او در حاکمیت میخواهند روی مسائل اجتماعی و نارضایتی مردم مانور کنند و از این طریق روحانی را زیر فشار بگذارند؛ رئیسی در همین رابطه در پیام خود پس از اعلام نتایج، از «توجه به محرومان» و «مبارزه با فساد و تبعیض» دم میزند و وعده میدهد که «همه ظرفیتها را برای پیگیری مطالبات مردم در مبارزه با فساد و تبعیض... به کار خواهد بست».
متقابلاً روحانی هم شیادانه پرچم آزادی و دموکراسی و قانون را برداشته و سنگ مردم را به سینه میزند: «مردم یعنی انقلاب اسلامی! مردم یعنی دموکراسی! جوانها را باور کنیم، زنانمان را باور کنیم، اقواممان را باور کنیم...» به این ترتیب هر دو دسته در یک بازی خطرناک، وارد میدان خطرناکی شده و با آتشبازی میکنند؛ آتشی که اگر در بگیرد تمامیت رژیم را میسوزاند.
اما بسا مهمتر و تعیین کنندهتر از دعواهای درون نظام، بین این یا آن باند و مهمتر از شقهیی که تا اعماق رژیم را از هم شکافته این است که در ورای این شکاف و در نتیجه آن، جنگ اصلی نمایان شده است؛ در این انتخابات، مسأله اعدامها و مسأله قتلعام 67 بهطور گستردهیی در جامعه مطرح شد و در واقع همین جریان بود که این شکست سنگین را به ولیفقیه ارتجاع تحمیل کرد و با کوبیدن داغ ننگ قاتل 67، بر پیشانی رئیسی، او را برای همیشه سوزاند.
ویژگی مهم نمایش انتخاباتی 96، مانند سال 88، آن بود که سایه دشمن اصلی و برانداز رژیم یعنی مجاهدین و مقاومت سازمانیافته ایران، بر سراسر این نمایش سنگینی میکرد و جنگ و دعوای درونی رژیم را نیز عمیقاً تحت تأثیر قرار داده بود. آن چنان که طرفین همدیگر را متهم میکردند که تبلیغاتشان در جهت اثبات صحت افشاگریهای مجاهدین و جلب نظر آنها و «تطهیر سازمان» است؛ به این ترتیب هر قدر که دعوای باندهای درونی رژیم ادامه پیدا میکند و شقه به عمق میرود، زمینه و فضا برای جنگ اصلی و این هماورد اصلی بازتر میشود.
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس) 30اردیبهشت
2 ـ «متأسفانه رقیب ما از امام رضا (ع) و آستان قدس علیه من استفاده کرد و من یقین دارم... از امام رضا سیلی خواهد خورد». خبرگزاری فارس -31اردیبهشت 96
3 ـ اظهارات پاسدار سعید قاسمی سر دسته لباس شخصیهای خامنهای ـ سایت ارگ 30اردیبهشت.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر