۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶

#ایران - خون معدنچیان یورت، بر چهره روز جهانی کارگر

 خون معدنچیان یورت، بر چهره روز جهانی کارگر


در حالی که سلطان-خلیفه ارتجاع، با تبختری فرعونی باد به غبغب می‌اندازد و جنون قدرت‌طلبی و امپراطوری‌خواهی لجام گسیختة و ریزه‌خوارانش را به رخ مردم مصیبت زده ایران می‌کشد و با رندی سوار شدن بر گرده مقدارات خلق را یک «نعمت» می‌داند:
«قدرت و توانایی مدیریت و احراز مناصب مدیریتی یک نعمت است؛ یک روزی بود که ما و شما باید همین‌طور در جریان تصمیم مدیران جامعه -که به دشمنان دین و دشمنان کشور وابسته بودند- حرکت می‌کردیم، بدون این‌که اختیاری داشته باشیم؛ امروز، بسیاری از خود ما جزو مدیران کشور هستیم -در هر بخشی که هستیم، در هر حدی که هستیم- و قدرت ایجاد مسیر، تغییر مسیر، تصحیح مسیر را خدای متعال به ما داده است؛ خب این یک نعمت است» (1)
در حالی که کاندیداهای نمایش انتخاباتی، با انواع حیل و جنبل و جادو، دم از «مردم محروم» می‌زنند و «مسکن و معیشت و ازدواج جوانان» لق لق زبانهایشان شده و ادعاهای توخالی و مزورانه آنان گوش فلک را کر کرده است و در تبلیغات انتخاباتی خود، مدافع دوآتشه طبقه ستمکش و «سه دهک اول جامعه» شده‌اند.
در حالی که آخوند حسن روحانی با شکم سیر از حقوق کارگران صحبت می‌کند و در همان حال نوکران و «دورشو! کورشو!» گوهای او، کارگران شعار دهنده معترض را به خرد کردن فک و دهان وعده می‌دهند.
در حالی که...
حاکم شهری که بهر رشوه فتوا می‌دهد
کی دهد عرض فقیران را جواب ای رنجبر!
آن که خود را پاک می‌داند ز هر آلودگی
می‌کند مردارخواری چون غراب ای رنجبر!
گر که اطفال تو بی‌شام‌اند شبها باک نیست
خواجه تیهو می‌کند هرشب‌ کباب ای رنجبر!
...
بله در چنین شرایطی و در حالی که هنوز دو روز از روز جهانی کارگر نگذشته، ناگهان معدن زغال‌سنگ زمستان یورت آزاد‌شهر استان گلستان به‌دلیل انباشته‌شدن گازمتان با جرقه‌ای -و فقط جرقه‌یی- به انفجار مهیب راه می‌برد؛ انفجاری که معدن را در هم می‌کوبد و باعث خفه‌گشتن و زنده بگورشدن زجرآلود معدنچیان محروم و زحمتکش در اعماق 1800 متری زمین می‌شود.
شرایط سخت و طاقت‌فرسای کار در این معدن غیراستاندارد و فاقد تجهیزات نوین و 13 معدن دیگر از این نوع، این‌گونه حوادث را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. حتی به اعتراف برخی رسانه‌های حکومتی این فاجعه می‌تواند «پلاسکویی دیگر» نام بگیرد. در حکومتی که زیرساختها و امکانات بنیادی آن به جیب گشاد آخوندها رفته یا خرج بمب‌سازی، صدور تروریسم و دخالت‌ در کشورهای دیگر شده است، نمی‌توان انتظار داشت فاجعه‌یی از این دست رخ ندهد.
شرایط غیراستاندارد معدن و نبود تجهیزات مدرن امر پوشیده‌یی نبوده و بارها کارگران اعتراض خود را در این مورد اعلام کرده‌اند، اما هر بار با تهدید نیروی انتظامی مواجه شده و صدایشان انعکاس نیافته است. این برای به‌دست آوردن یک نان بخور و نمیر برای فرزندان خود مجبور هستند با دست و رویی سیاه، و ریه‌هایی مسلول در عمق زمین به حفاری مشغول باشند و هنگامی که حقوق به تعویق افتاده خود را مطالبه کنند، با ریشخند و تهدید عمال حکومتی مواجه شوند:
مردم آنان‌اند کز حکم و سیاست آگه‌اند
کارگر کارش‌ غم است‌ و اضطراب ای رنجبر!
جامه‌ات‌ شوخ‌ است و رویت‌ تیره رنگ از گرد و خاک
از تو می‌بایست کردن اجتناب ای رنجبر!
وضعیت کارگران زحمتکش معدن زغال‌سنگ در نظام آخوندی، آن‌چنان فلاکت‌بار است که خبرگزاری حکومتی تسنیم [برای استفاده در تبلیغات انتخاباتی] ناچار به اعتراف به گوشه‌هایی از آن شده است:
«پس از 11ساعت امدادرسانی از وقوع انفجار در معدن زغال‌سنگ 32 کارگر معدن که در روزهای گذشته برای انباشته شدن حقوق در معیشت زندگی خود حبس بودند، امروز برای معیشت و زندگی در عمق یک‌هزار و 800 متری از سطح زمین حبس هستند».
«کارگران معدن زغال‌سنگ تأکید داشتند که سه میلیون از حقوق سال 1394 آنها باقی مانده و بخشی از حقوق آنها نیز در سال 1395 پرداخت نشده است.
گفتنی است در حال حاضر و پس از 11ساعت از وقوع حادثه مسئولان ارشد اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی در محل حضور ندارند.
شاید این موضوعات سبب شده که لحظاتی پیش کارکنان و معدنچیان زغال‌سنگ مانع از ارتباط پخش زنده تلویزیونی با شبکه خبر شوند و بگویند که تنها از زمان وقوع حادثه گروه‎های امداد و نجات فعالیت می‎کنند و مسئولان در جلوی دوربین‎های صدا و سیما تنها دروغ می‎گویند». (2)
***
و ساعت‌های متمادی پس از وقوع این فاجعه ملی، جستجوها فقط به یافتن اجساد بی‌جان شمار بیشتری از کارگران راه می‌برد؛ اجسادی که نماد مظلومیت و تیره‌بختی مردم ایران در حاکمیت آخوندی هستند.
اقدام حکومت در این مورد چیست؟
اعلام سه‌روز عزا، سیاهی و ماتم. یعنی افزودن مصیبت و داغی دیگر بر داغهای بازماندگان. یعنی ضریب زدن سوگها و اسف‌ها و گستراندن آن؛ و مگر این حکومت اهریمنی و برآمده از گور تاریخ، بیش از این برای مردم ایران دستاوردی داشته است؟
چاره چیست؟
چاره نه در سوگ، نه دامن زدن به پریشانی و گره زدن اشکی دیگر به اشکهای گذشته که در برخاستن و به هم دادن دستها و صیقل‌زدن اراده‌ها و خشم‌هاست. از حکومتی که جان و عرض و ناموس و نان شب کارگران و دیگر قشرهای ایران برایش مهم نیست و فقط و فقط جلوی دوربین دروغ می‌بافد نمی‌توان انتظار معجزه داشت. معجزه در باور کردن توانمندی دستهای خالی است. تنها کافی است که به آن ایمان بیاوریم.
تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر!
ریختن از بهر نان از چهره آب ای رنجبر!
زین همه خواری که بینی زآفتاب و خاک و باد
چیست‌ مزدت‌ جز نکوهش یا عتاب‌ ای رنجبر!
از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی
چند می‌ترسی زهر خان و حباب ای رنجبر!
جمله آنان‌را که چون‌ زالو مکندت خون بریز
وندر آن‌ خون دست و پایی کن‌ خضاب ای‌ رنجبر!
دیو آز و خود پرستی را بگیر و حبس کن
تا شود چهر حقیقت بی‌ حجاب ای رنجبر! (3)
-------------------------------
پانوشت:
خامنه‌یی- خبرگزاری حکومتی تسنیم- 13اردیبهشت
تسنیم- 13اردیبهشت
شعر از زنده‌یاد پروین اعتصامی.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر