روز جمعه 15اردیبهشت 96 مناظره دوم نمایش انتخابات ریاستجمهوری رژیم برگزار شد.
موضوع اعلام شده این مناظره البته مسایل ”سیاسی و فرهنگی“ ظاهراً با تمرکز روی مشکلات فرهنگی بود.
اما بحث رفت روی برجام و قاچاق کالا و (اشاره به پوشاک قاچاقی که از منزل یکی از وزرای روحانی پیدا شده!) و دعواهای فردی و مچگیریهای شخصی که دیگر هیچ جاذبهای هم برای مردم ندارد.
همانطورکه همه دیدند فضای مناظرهها خنثی و بهاصطلاح یخ زده است، زیرا آخوندها نمیخواهند به مسایل اصلی جامعه بپردازند!
در تمامی این سالها سر منشأء تمام اختلاسها و سوء استفاده از قدرت و سرکوب و قتلعام و همه چیز رو شده است، اگرچه آنچه اعتراف شده، مثل قطرهای از دریا است، یا به قول رفسنجانی نوک کوه یخ در اقیانوس فساد است. اما نکته اصلی این است که تمام آن دزدیها و اختلاسها و بعد هم دعوای تقسیم قدرت مجدد در انتخابات، ربط مستقیم دارد به فجایعی که جامعه ما در حاکمیت آخوندها با آن روبهروست.
واقعیت این است که جامعه ما پیوسته زیر شوکه! مردم هنوز از شوک فروریختن ساختمان پلاسکو خارج نشده بودند که شوک سیل آذربایجان وارد شد. همه در شوک سیل بودند که شوک معدن در گلستان وارد شد. هنوز داستان معدن یورت گلستان جمع نشده و یک عده هنوز داخل معدن هستند که تعدادشان هم معلوم نیست که چند نفرند و تقریباً زنده ماندنشان نیاز به معجزه دارد که خبر از سیل جدید در 14 استان مملکت رسید!
در این وسط حسام الدین آشنا مشاور روحانی صحبت از شوکی میکند که روحانی نمیخواهد به کشور وارد کند.
واقعیت این است که شوک از درک رابطه مستقیم فرضا فاجعه معدن با مدیریت عمومی مملکت و نظام حاصل میشود!
شوک این است که مردم میفهمند معدن گرگان، صاحب اصلیش بسیج است!
شوک، درک رابطه همین بسیج ضدمردمی با صنایع و معادن کشور است؟
شوک، درک رابطه این بسیج سرکوبگر و نهادهای انتفاعیش با تراستی است که شخص خامنهای، مالک و رئیس آن است! یعنی ستاد اجرایی فرمان بهاصطلاح امام! وگرنه که بسیج چه ربطی دارد با مالکیت معادن و صنایع کشور؟!
اگر همچین فاجعهای در دنیای خارج از ایران آخوند زده اتفاق میافتاد، چند پیآمد پشت سرهم داشت:
اول مسأله نجات معدنچیهای گرفتار شده در اعماق زمین بود، طوری که تمام ارکان مملکت را به اضافه کشورهای همسایه برای نجات معدنچیها بسیج میکردند.
دوم حسابرسی از باعث و بانی فاجعه
سوم استعفای مدیر و وزیر مربوطه
اما در دین و آیین آخوندها، قضیه را با یک دقیقه سکوت برای کارگرها ختم میکنند و تمام!
حالا اینکه چرا این مناظرهها اینقدر سرد و یخند؟! علتش همین چیزهاست! اگر باند یا جناحی از نظام آخوندها بخواهند به ربط فجایع اجتماعی با حاکمیت نهادهای سرکوبگر و مالکیتشان نسبت به منابع و ثروتهای عمومی بپردازند که دیگر درون نظام تلقی نمیشوند! و مناظرهها هم اینقدر سرد و منجمد نمیشوند!
اگه قرار باشد که بیایند در مناظرهها و بگویند مالکیت معادن ایران دست بسیج و سپاه و آقازادههاست، مالکیت کارخانههای مملکت دست سپاه پاسداران است، منابع نفتی مملکت عمدتاً در مالکیت پاسداران خامنهای است، اما از خرید یک حسگر 50 تومانی برای نجات جوان معدنچیها خودداری میکنند تا همه زیر آوار از بین بروند که در این وضعیت دیگر صبر جامعه لبریز میشود! و البته که این خیلی برای نظام خطرناک است.
دقیقا برای همین هم هست که در مناظره جمعه اصلاً به این موضوع نپرداختند. برای خالی نبودن عریضه تسلیت گفتند، اما هیچ اشارهیی نکردند!
خوشبختانه در ایران با توجه به گسترش فضای مجازی، تا آنجایی که به مردم مربوط میشد، کارشان را کردند و مالک اصلی معدن را که همین بسیج و سپاه و ستاد اجرایی تحت مدیریت خامنهای است، بلافاصله به همه دنیا معرفی کردند.
طوریکه الآن همه میدانند مالک عمده این معدن، شرکتهای بسیج و سپاه و نهادهای متعلق به ستاد اجرایی موسوم به فرمان امام است که متعلق به علی خامنهای است. یعنی در واقع در برآورد نهایی، مالک اصلی همین معدن هم علی خامنهای و پاسداران و بسیجیهای او هستند.
شوک اصلی، درک رابطه فاجعه معدن زغالسنگ یورت است، با پولی که رژیم خرج جنگ در سوریه و یمن و کشورهای دیگر میکند!، خرج مزدورهای حسن نصراله در لبنان میکند!، خرج ایجاد نهادهای سرکوبگر جدید در مملکت میکند!. ولی از خرید یک مجموعه حسگر ارزان قیمت هشداردهنده گاز برای معادن کشور از جمله همین معدن یورت گرگان خودداری میکند!
یعنی در واقع مالک اصلی معدن که بسیج و سپاه پاسداران و نهایتاً ستاد اجرایی فرمان امام است که حساب مایملکش بهشهادت رویترز در سال پیش، بالغ به 95میلیارد یورو بود!
حالا این مسأله را مقایسه کنید فرضا با ریزش معدن در شیلی در سال2010 که نزدیک به 40 معدنچی در عمق 700 متری زمینگیر افتادند، اما دولت شیلی با یک بسیج بزرگ و درخواست کمک از دیگر کشورها موفق شد آنها را نجات بدهد! برخی از آن کارگران حدود 44روز زیر زمین محبوس بودند.
آری اینها از جمله از آن چیزهایی هستند که باید در شلوغبازار نمایش انتخابات و شعبده مناظرهها گم بشوند تا به مردم شوک وارد نشود!
و چه بسا اساساً با این مناظرههای یخ و بیخاصیت تلاش میکنند روی این همه فاجعه را بپوشانند. اما این پوشاندن برای همیشه عملی نیست و یک پایان انفجاری در انتظار آن است.
دست به نقد همین امروز 17اریبهشت آخوند روحانی دو جواب از مردم دریافت کرد: یکی فرار کردن از دست معدنچیان خشمگین و معترض آزادشهر، وقتی وی بعد از چند روز به آن منطقه رفت و حتی جرأت نکرد از ماشین خود پیاده شود و دومی جلسه سخنرانی این آخوند شیاد در ارومیه در همین امروز بود که با طنین شعارهای جمعیت خشمگین متشنج شد. آنها آخوند روحانی را دروغگو خطاب کرده و به زبان آذری علیه وی شعار میدادند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر