علی خامنهای در صحبتهایش بهمناسبت روز معلم رژیم، به نکاتی اشاره کرد که اگر چه جدید نیستند اما بازطرح آنها در مقطع اخیر بسیار قابل تأمل و نشاندهنده فلاکت و افلاس رژیم است:
خامنهای از کسادی نمایشبازار انتخابات سخت در بیم است. او در این فکر است که ممکن است از مناظرههای بیرونق و سرد و یخ مناظرهها آبی برای او و نظامش گرم نشود، و در مدت کوتاه باقیمانده به شعبده انتخابات، تمام سرمایهگذاریها و تمهیدات او و باندهایش دود شود و به هوا برود. از تکرار یکریز این معنا میشود پی برد که نارضایتی عمومی از انتخابات نمایشی و تحریم آن به یک خواست عمومی و فراگیر تبدیل شده و خامنهای از هماکنون نگران آن است.
«اگر چنانچه در انتخابات کوتاهی شود و عواملی زمینهساز یأس مردم شوند، قطعاً کشور لطمه خواهد خورد و هر فردی هم که در این لطمه سهیم باشد، در پیشگاه پروردگار مسئول خواهد بود».
خامنهای از به میدان آمدن عنصر اجتماعی در قیامی مانند قیام 88 میهراسد و برای پوشاندن این هراس دمافزون خود، بهصورتی ناشیانه دارد نعل وارونه میزند:
«... ابهت یک کشور ۸۰ میلیونی با نیروی انسانی قوی و باهوش و دارای میلیونها جوان، در دل دشمن ترس ایجاد میکند».
بنظر میرسد این «ابهت» بیش از هر چیز چشم ولیفقیه ارتجاع را گرفته و از آن هراسناک است. تصور یک «جمعیت 80 میلیونی» به «کف خیابان آمده» با «نیروی انسانی قوی و باهوش و دارای میلیونها جوان»، که مانند یک بمب ساعتی در زیر پای این حاکمیت جنایتکار، لحظه انفجار را انتظار میکشد؛ و خامنهای حق دارد از آن بر خود بلرزد.
روح دوران عوض شده و عصر چانه زدنهای طولانی و دل دادن و قلوه گرفتن و معامله بر سر مصالح ملت ایران با «از ما بهتران آن سوی آبها» دیگر بهسر آمده است.. باد جهانی اینک بر علیه خامنهای و نظامش میوزد. خامنهای با فهم این تغییر، و سابقه زهرخواری در برجام لرزان و نیمبند، نمیتواند وحشتاش را از عواقب نظام لاپوشانی کند:
«با آن که رئیسجمهور وقت روابط نزدیکی با آن دولت داشت اما همان دولت اروپایی او را متهم و احضار کرد و تنها عاملی که باعث عقبنشینی آن دولت اروپایی شد، تو دهنی بود که دریافت کرد، بنابراین دشمن، دشمن است و این دولت و آن دولت ندارد».
«... دشمن در هر موقعیتی که بتواند، زهر خود را خواهد ریخت و ملاحظه لفاظیها را هم نخواهد کرد، افزودند: تنها مانع در مقابل اظهار دشمنیِ دشمن، حضور مردم در صحنه است...»
بله، وقتی صحبت از حفظ نظام است، خامنهای دجالگرانه، پشت «حضور مردم» سنگر میگیرد، اما آنجا که پای که پای قدرت در میان است، نظر او در مورد نقش و اهمیت مردم همان است که یکبار در نماز جمعه اول بهمن 1366 گفت:
«اکثریت مردم چه حقی دارندکه قانون اساسی را امضا و لازمالاجرا کنند؟».
برای چندمین بار به زبان آخوندی خود اقرار کرد که موضوع انتخابات در نظام او یک خیمهشب بازی رسوا و لو رفته بیش نیست، و برای این نظام رأی مردم هیچ اهمیتی ندارد، آنچه اهمیت دارد این است که به انواع حیل، حضور مردم را در مراکز رأیگیری پررنگ نشان دهد و به این وسیله برای نظامش عمر و زمان بخرد.
خامنهای گفت «این دولت و آن دولت مهم نیست». این اقرار واضح به این معناست که «سگ زرد در نظام برادر شغال است». اصولگرا و اصلاحطلب، رئیسی و روحانی، جلاد و شیاد، برای ایزگم کردن و سردواندن است. اختلاف میان باندهای رژیم، یک نوع نزاع حیدری- نعمتی برای سهمخواهی هر چه بیشتر از خوان یغمای قدرت است و نه چیز دیگر.
«نیایند حرفی را که بنده به صراحت بیان کردم تحریف کنند و بگویند مراد فلانی این است که حضور مردم دولتی را سر کار میآورد، که آن دولت! نه آقا؛ دولتها تأثیری ندارند».
یعنی هر مهرهیی که انتخاب شود در تغییر سمت و سوی کلی نظام و سیاستهای ولیفقیه تأثیری ندارد. گفتن این حرف که «در انتخابات هرکس به هر نامزدی که بپسندد رأی میدهد»، یا «مهم نیست به چه کسی رأی میدهیم. مهم این است که همه بیایند!»، نشاندهنده آن است که تخم مرغهایی که ولیفقیه در سبد انتخابات گذاشته، همه از یک جنس هستند اگر چه رنگ و لعاب و نقش و نگار و مارک آنها به ظاهر متفاوت باشد. مهم حفظ نظام در برابر خطر قیام و خیزش است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر