۲۷ خرداد ۱۳۹۶

#ایران - غوغای ”آتش به اختیار“ ؛ عجب شیر تو شیریه؟!

غوغای ”آتش به اختیار“ ؛ عجب شیر تو شیریه؟!



آتش به اختیار؟ این‌که چیز جدیدی نیست این همه براش شلوغ می‌کنن! یادگار امام راحل و دهه شصته!
خمینی در دوران طلایی‌اش، شبانه روز مشغول آتش به اختیار بود، به‌عنوان نمونه:
جلوی مردم و مجاهدین کم می‌آورد (مثل روز 30خرداد 60) دستور تیر می‌داد و می‌گفت: آتش به اختیار!
جلوی باندهای درونی خودش کم می‌آورد، فالانژها را ”کیش“ می‌داد به نخست وزیر امام زمانش!؟ (بازرگان) یا رئیس جمهورش یا امید امت و امامش (منتظری) و می‌گفت: آتش به اختیار!
جلوی دانشجوها کم می‌آورد، می‌زد به تیپ دانشگاه و می‌گفت همه مصایب بشر از دانشگاهه! ببندید این دانشگاهها را!: آتش به اختیار!
جلوی روزنامه‌ها کم می‌آورد، عمامه به زمین می‌کوبید و می‌گفت:
”چرا نمی‌گیرید جلوی روزنامه‌ها را؟ من بگیرم جلوشونا!؟! “
بسم‌اله! آتش به اختیار!
***
این روزها فضای مجازی و حقیقی انباشته از شکری است که اخیراً سیدعلی‌ خامنه‌ای خورده و فرمان ”آتش به اختیار“ داده! این ماجرا در ”نیمروز“ 17خرداد 96 اتفاق افتاد.
دو روز پیش از آن، یعنی در نیمروز 15خرداد و سر قبر آقا، خامنه‌ای اسباب مضحکه شدن خود را مقدمه چینی کرده و به شنوندگانش یادآوری کرده بود: به قتلة نسل‌کشی دهه 60 نگویید ”جلاد“ ! چرا که ایشان تصویب کرده‌اند از این پس به جلادهای آن سال‌ها گفته شود ”شهید “ و متقابلاً به اعدام شدگان و تیرباران شدگان دهه 60 هم گفته شود ”جلاد“ !
اول، همین داستان جلاد و شهید را یک نگاهی بکنیم تا برسیم به داستان تلخ و خونین ”آتش به اختیار “.
اینی که می‌بینید عکس هادی غفاریه. چماق کش فابریک دهه 60. اونوقتها معروف بود به ”هادی گلو پاره کن“ !


همکارش اسداله بادامچیان در مصاحبه با خبرگزاری نیروی تروریستی قدس موسوم به تسنیم در سال 94 گفته که این آشیخ هادی، روز سی خرداد 60 در حالی‌که ”کار“ (یعنی کشتار) تمام شده بود و مردم و مجاهدین، قتل‌عام شده و تظاهراتشان، متلاشی شده بود، یه مرتبه دیدیم شیخ هادی پریده پشت تیربار و حالا نزن و کی بزن!
بادامچیان از تعداد مردمی که حتی پس از ختم تظاهرات، کشته شدند، عددی لو نمی‌ده اما خب معلومه که تیربارو برای کشتن یکی دو نفر به‌کار نمی‌برن، تیربار خاصیتش کشتار جمعیه!
حالا بنا‌ به بخشنامه ولایی و حکم حکومتی علی خامنه‌ای، این تیربارچی رو که هنوز هم زنده است و به شغل شریف ”تولید زباله“ مشغوله، باید از این به بعد بگیم ”شهید“ و کسانی که به دست این یارو در همونسال مقتول شدند رو باید بگیم ”جلاد“ ! لابد چون حکم حکومتیه!
این عکسی که دیدید یادگاری روز 25خرداده (یعنی 5روز مونده به همون روزیه که هادی غفاری با تیربار مردمو می‌کشت)
اینهم عکسی از برخی کسانی که روز 30خرداد به رگبار شقاوت تیربار هادی غفاری جان باختند و طبعاً بنا‌ به حکم حکومتی خامنه‌ای باید مصداق ”جلاد “ نامیده شوند! تصویر تظاهرات آن‌روز و دست‌های مردم که دست می‌زنند و شعار می‌دادند، نشاندهنده کم و کیف تظاهرات مسالمت‌آمیز آن روز است.


از روز 15خرداد 96 که خامنه‌ای در مراسم سالمرگ خمینی هشدار داد جای ”شهید“ و ”جلاد“ با همدیگر عوض نشود (اشاره به جلاد خوانده شدن ابراهیم رئیسی کاندید شکست‌ خورده خامنه‌ای در انتخابات اخیر ریاست جمهوری) تا روز 17خرداد 96 که خامنه‌ای به پاسدارانش فرمان ”آتش به اختیار“ داد، تا امروز که توی فضای حقیقی و مجازی در این باره، غوغایی شده، داستانها به‌وقوع پیوسته، اسید پاشی‌ها شده، بگیر و ببند گشتهای طاق و جفت نظام توی خیابانها مزاحمت را از حد گذرانده‌اند و... . از اونطرف علی مطهری نایب‌رئیس مجلس هم گفت: ”آتش به اختیار دوطرفه است! “ یعنی به زبون ساده: اگه بزنی، می‌خوری!
و اینطوری شد که روزنامه‌های باند خامنه‌ای نوشتن ”نیروی آتش به اختیار دوست ندارید؟ راه‌حل ساده است: دچار اختلال نباشید؛ وظایفتان را انجام دهید تا پای آتش به اختیار وسط نیاید. “
و به این ترتیب، آتش به اختیار و شهید و جلاد کل فضای رسانه‌یی مملکتو اشغال کرده و این وسط یه عده هم خامنه‌ای رو دست انداختن روی داستان شهید و جلادی که گفت جاشون عوض نشه!
از طرف دیگه صدا و سیمای آخوندی این روزها تقریباً ساعت به ساعت درباره مجاهدین و دهه 60 برنامه میذاره و تلاش می‌کنه به جوونایی که اون روزها رو ندیدن بقبولونه که مجاهدین خلق جلاد بودن و آخوندها و پاسدارهای نظام = شهید!
واقعیت اینه که دهه 60 هم تقریباً و به نوعی شبیه این روزها بود (البته تا حدی) اینطوری که: شب می‌خوابیدی صبح که بلند می‌شدی می‌دیدی خمینی رفته بالای منبر و داره بسیجیها و پاسدارها رو به ملت ”کیش “ میده! چطوری؟ این جمله‌اشو بخونید که سال 58-59 از رادیو تلویزیون خطاب به پاسدارها و بسیبجیهاش برای بستن روزنامه‌ها گفته!
خمینی: نباید به خودتون بیایید که نرن توی روزنامه اون غلطها رو بکنن؟ روزنامه‌ها می‌خوان که من یه وقت صدام در بیاد، همه‌اشونو ببندم؟
چرا نمی‌گیرید؟ مکرر من بهشون گفتم. چرا نمیگیرن جلوی روزنامه‌ها را؟
من بگیرم جلوش را؟
خمینی این را گفت و به فاصله یکی دو سه ساعت، پاسدارها و لباس شخصی‌ها نسل روزنامه و روزنامه‌نگار و روزنامه فروش را درآوردند، کتابسوزانی راه انداختند که نگو و نپرس! به گفته گزارشگر تلویزیون حکومتی نزدیک به 600-700روزنامه آن روز به باد فنا رفت! تعدادی روزنامه فروش مجاهدین زخمی و کشته شدند و...
این‌جا خوبه نگاهی هم بکنیم به به شهید دیگه. شهیدی که مردم ایران به خوبی می‌شناسنش و با اسم و رسمش کاملاً آشنان. آیت‌اله خلخالی. اینهم یه عکس و یه خاطره به قلم خودش:


خلخالی در کتاب خاطراتش نوشته: یک روز به اتفاق همراهانم داشتم می‌رفتم خانه، دیدم دو تا پسر بچه 16- 15ساله در یکی از کوچه‌ها، مخفیانه چیزی رد و بدل کردند، به همراهانم دستور دادم که آنها را بگیرند و وقتی آنها را گرفتند دستور تفتیش دادم و من خودم از کیف یکی از آن پسر بچه‌ها یک روزنامه مجاهدین پیدا کردم همانجا کلتم را در آوردم و او را کشتم و گفتم: نحوه برخورد با این جانوران باید این‌گونه باشد!
حالا با این اوصاف طبق بخشنامه خامنه‌ای، خلخالی منبعد باید شهید نامیده شود و آن به‌سر بچه، جلاد!
اینها گوشه‌هایی و تنها گوشه‌هایی از روزهای سیاه دهه 60 است که بعضاً از نیش قلم آخوندها تراوش می‌کند و از خلال آنها می‌شود فهمید آن روزها مملکت چه خبر بوده؟!
از روی همین اعتراف‌هاست که می‌توان فهمید بچه‌های آن ‌روزگار چه از دست خمینی و باندش کشیده‌اند!
معنی درست و دقیق آتش به اختیار را بیشتر از همه و قبل از همه بچه‌ها و نسل آن روزگار بهتر می‌شناسند.
و حالا وقتی این روزها پخش برنامه درباره مجاهدین خلق از رسانه‌های حکومتی اوجی بی‌سابقه می‌گیرد، طوری‌که دیگه فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی هم کفاف امورات آخوندها رو نمی‌ده و باید هر شب از 3-4-5 تا کانالشون، مصاحبه و گفتار و میزگرد هم درباره مجاهدین پخش کنن تا بتونن ثابت کنن: مجاهدینی که اعدام شدند، جلاد بودند و اونهایی که حکم اعدامو صادر و اجرا کردند، شهید‌اند!
خب البته مهم مصلحت نظامه، چون خود امام هم تا وقتی زنده بود می‌گفت: مصلحت نظام ایجاب کنه، نماز و روزه رو هم من تعطیل می‌کنم! (با پوزش آدم یاد حاج میرزا آقاسی صدراعظم آشغال ناصرالدین شاه می‌افته که بعد از کشتن امیرکبیر مصدر کار شد، این حاج میرزا آقاسی یه جمله معروف داره که برای معرفی ماکیاولیست‌های وطنی به‌عنوان کلیدواژه شناخته شده، جمله‌ای که میگه: اگه مصلحت ایجاب کنه، ریشمو به گند می‌کشم و وقتی مسأله حل شد آن‌را شسته، خضاب می‌کنم! - البته میرزا آقاسی به این شسته رفتگی که عرض کردم نمیگه! بلکه با همون فرهنگ چارواداری خودش و با کلمات قبیحه، مطلبو ادا می‌کنه! باری با پوزش مجدد از خوانندگان محترم و اداره بهداشت) حالا شده حکایت نظریه پردازهای نظام که هر شب میان تلویزیون و با انواع و اقسام چپ و راست زدنهای مکرر تلاش می‌کنن به مردم بقبولونن که:
مجاهدینی که در دهه 60 توسط آخوندها و پاسدارها اعدام و تیربارون شدن، جلاد‌اند!
و آخوندها و پاسدارهایی که مجاهدینو اعدام و تیربارون کردند، شهیدند!
اول اجازه بدید ما هم امتحان کنیم ببینیم شاید حرف رسانه ملی و علی خامنه‌ای درست باشه!
تا این‌جا دو سه عکس دیدید که طبق فرموده آقا! شهید تلقی می‌شن، شهید دهه 60!
اگه خیلی عصبی نشدید از این حرفها، ادامه بدیم!
عکس بعدی یا شاید هم اصلاً اولین عکسی که این‌جا باید نشون می‌دادیم، عکس لاجوردیه که مردم ایران به اسم ”لاجوردی جلاد“ می‌شناسنش. به لاجوردی هم طبق منطق خامنه‌ای باید بگیم: شهید لاجوردی!


و به کسانی‌که توسط لاجوردی و تیم‌های ترورش جان باختند، بگیم جلاد! فرضا عکس زیر متعلق به مجاهد شهید رضا حامدی هوادار مجاهدین در خمین که با رگبار مسلسل پاسدارهای خمین در خون خود غلطید و حتی پزشک قانونی هم در همدستی با پاسدارا، علت فوت رضا را ایست قلبی اعلام کرده بود تا سرانجام مجاهدین توانستند با کمک پرسنل پزشک قانونی و غسالخانه، از جنازه سوراخ سوراخ رضا حامدی عکس گرفته و ماجرا را افشا کنند. اما البته حرف و شکایتشان به هیچ‌جایی نرسید تا امروز که خامنه‌ای با به‌کار بردن اصطلاح ”آتش به اختیار “ یاد آن روزها را زنده کرد.


اینهم عکس و تصویر گواهی فوت احمد گنجه‌ای که در جریان انقلاب فرهنگی خمینی در رشت جان باخت و تا امروز توسط خامنه‌ای، جلاد نامیده شود.


با نگاهی به روزنامه‌های آن‌روزگار مجاهدین و برخی نشریات دیگر می‌توانید دهها مورد دیگر از این قبیل بیابید که خمینی با یک فرمان ”آتش به اختیار“ خون د‌ه‌ها انسان بیگناه را بر زمین می‌ریخت. خون‌هایی که حتی شکایت اولیای دمشان هم هرگز و حتی در یک مورد به نتیجه نرسید. چرا که خمینی پیشاپیش فتوا داده بود که خون و مال و جان و ناموس مجاهدین حلال است!
باور نمی‌کنید به این سند نگاه کنید که آخوندی به اسم علامه در بافت کرمان، بنا‌ به فتوای خمینی، دستور داده که نهاد‌های به‌اصطلاح قانونی حتی از تحویل گرفتن شکایت مجاهدین هم درباره قتل و اقدام به قتل یا سرقت اموالشان و... خودداری کنند!


واقعیت اینکه، این مملکت و این نظام از روز اول آتش به اختیار بوده و تنها قانونی هم که بر آن حکم رانده همین قانونی است که خامنه‌ای از آن مجدداً رونمایی کرد. برای درک بهتر معنی آتش به اختیار می‌توان به قتل‌عام 67 و اسامی شهدای آن فاجعه هم نگاهی کرد، به اسامی زنان و مردانی که در زندانهای مدت حبس خود را سپری می‌کردند و به ناگاه کشته شدند!
همچنین می‌توان به اسامی زنان بارداری نگاه کرد که توسط خمینی و بنا‌ به فتوای خمینی اعدام شدند تا فتنه، در نطفه! خفه شود. این‌جا چند اسم به‌عنوان نمونه آورده می‌شود تا دل سنگ هم آب گردد گرچه که آخوندهای خمینی صفت، خارج از این دایره‌اند.


اسامی برخی از زنان مجاهد خلق که در حالیکه باردار بودند همراه با طفل بدنیا نیامده خود به‌شهادت رسیدند
مجاهد شهید آسیه ابراهیم پور
مجاهد شهید لیلا ابوالاحرار
مجاهد شهید ثریا ابوالفتحی
مجاهد شهید مینا انتظاری
مجاهد شهید منیر (مینو) ترابی لنگرودی
مجاهد شهید زبیده (ماهرخ) جعفری ثانی
مجاهد شهید صدیقه جعفری فوزی
مجاهد شهید میترا چوپانزاده
مجاهد شهید طاهره حبیبی فرد
مجاهد شهید مریم السادات حسینی
مجاهد شهید سیما حکیم معانی
مجاهد شهید فاطمه (عفت) خراسانی مطلق
مجاهد شهید زرین خسروی
مجاهد شهید شهناز داوودی
مجاهد شهید شمسی رحمتی
مجاهد شهید زهرا رمضانزاده
مجاهد شهید فتانه زارعی
مجاهد شهید پروانه زندی
مجاهد شهید سادات سجادی
مجاهد شهید فاطمه سیدی
مجاهد شهید مریم شجره پور صلواتی
مجاهد شهید صفیه شریفی
مجاهد شهید مهری شیرازی
مجاهد شهید شهره صمدی
مجاهد شهید فریبا عاجلی
مجاهد شهید بتول عالمزاده حرجندی
مجاهد شهید الهه عروجی
مجاهد شهید معصومه عضدانلو
مجاهد شهید راضیه عماری
مجاهد شهید خدیجه غلامی
مجاهد شهید گلناز غلامی
مجاهد شهید فرح غیور
مجاهد شهید بتول فقیه دزفولی
مجاهد شهید سلطنت قربانی اردستانی
مجاهد شهید مریم کوزه گر
مجاهد شهید ملوک ماندگاران نجف آبادی
مجاهد شهید زهرا محمدزاده
مجاهد شهید پروین مستوفی
مجاهد شهید ملک مستوفی
مجاهد شهید فاطمه (ماه منیر) مؤدب
مجاهد شهید مریم مهربان
مجاهد شهید رقیه نصیری (فاطمه حسینی)
مجاهد شهید زهرا نوذری
مجاهد شهید گیتی نیکبخت
مجاهد شهید گیتی (فرح) ونایی
اینها تنها گوشه‌هایی از داستان نظام آتش به اختیاری است که خمینی ملعون پایه‌گذاری کرد و خامنه‌ای دژخیم، با احمقانه‌های خویش هنوز تلاش می‌کند بر خاکستر آن بدمد تا شاید آتشی به‌وجود بیاورد غافل از آنکه، دیرگاهیست مردم حقیقت را از پس پرده ضخیم فریب دریافته و نظاره‌گر فرارسیدن روز موعودند.

آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر