۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶

#ایران - فیلم‌های ناتمام در مناظره‌ها

 فیلم‌های ناتمام در مناظره‌ها


تا این‌جا، کاندیداهای ریاست‌جمهوری در دو مناظره با همدیگر شرکت کرده‌اند. البته مناظره‌ها کاملاً کنترل شده و از قبل تنظیم شده‌ هستند. اما با این همه برخی اوقات، نکاتی در همین مناظره‌های اساساً مهندسی شده درز می‌کند که نه برای افشاگری (چون همه می‌دانند سرتا پای این نظام دزد و چپاول‌گر‌ند) بلکه برای اشراف بیشتر به عمق فساد سیاسی و اقتصادی حاکم بر نظام مقدس ولایت‌فقیه، به درد می‌خورند.
یکی از این نکات! درک فعل و انفعال‌های مالی موجود بین مهره‌های درجه 2 نظام (یعنی وزرای حکومتی و همردیف‌های آنان در سایر ارگانهای نظام) است. نکته‌یی که در روزنامه حکومتی شرق مورخ 13اردیبهشت 96 و درباره رفت و برگشت کلان‌ پول‌های بهای نفت فروخته شده توسط بابک زنجانی و نهادهای ذیربط آمده است، از این دست مطالب است.
منظور از ”نهاد‌“های ذیربط هم گستره وسیعی از سازمانها، ادارات و وزارتخانه‌هایی است که عقل جن هم به دخیل بودن آنها در ماجرای فروش نفت قاچاق و واریز بهای آن به حساب دولت نمی‌رسد! بگذارید برای اشراف بیشتر، کمی به اصل ماجرا پرداخته شود.
در جریان درگیریهای انتخاباتی اخیر، مچ قالیباف شهردار تهران در گاوصندوق پول‌های شرکت نفت گرفته شد! بعد دیده شد که دست بابک زنجانی در جیب شهردار است! بعد که سررشته ماجرا گرفته شد پای بانک مرکزی و برخی شرکتهای خصوصی و بانکهای بابک زنجانی و سازمان تأمین اجتماعی و بانک مسکن و احزاب و گروه‌های مشابه و دولت احمدی‌نژاد و وزرای سابق و لاحق هم به میان کشیده شد و کلاف سردرگمی پیش روی ملت به هم تنیده شد که با دهها قیچی و کاتر هم باز نمی‌شود!
خلاصه مطلب از این قرار است که بابک زنجانی از شرکت نفت، نفت می‌گرفته و در بازار نفت قاچاق، آن را به فروش می‌رسانده تا خرج و مخارج نظام! تأمین شود! (این، خودش به تنهایی به یک فیلم سینمایی نیاز دارد تا خواننده بتواند درک کند نظام مقدس ولایی چه امکانات وسیعی برای اجرای شرع مبینش! دارد)
اما پول‌هایی که بابک زنجانی باید در مدت حداکثر 210روز مابه‌ازای نفتی که گرفته و فروخته، به صندوق شرکت نفت (که اساساً در تیول پاسداران است) برگرداند، به قرار ذیل است:
یک ردیف، به‌مبلغ 520 میلیون یورو به حساب بانک مرکزی
محور دوم به‌مبلغ 400 میلیون یورو به پیمان‌کاران شرکت نیکو.
دیگری به‌مبلغ 982میلیون یورو به شرکت HK
و نهایتاً مبلغ 647میلیون یورو هم به یک شرکت دیگر!
اما با قرار گرفتن بابک زنجانی و یکی از بانکهایش در لیست تحریم شدگان! کار پیچ می‌خورد و در کار می‌افتد مشکل‌ها... از این‌جای داستان به بعد، از یک طرف بابک زنجانی را می‌بینیم که مستمراً چک‌های 22 میلیون یورویی و... می‌کشد و از طرف دیگر چک است که برگشت می‌خورد! و به این ترتیب کشتی کشتی نفت است که رفته و کرور کرور پول است که میان بانکهای بابک زنجانی و شهرداری قالیباف و وزارت نفت نظام و سازمان تأمین اجتماعی و گم و گور می‌شود و هیچ‌کس هم نیست که این وسط جوابگو باشد! و این‌گونه می‌شود که یک اقلیت 4 درصدی که دست بر قضا همه ارکان حکومتی از دولت گرفته تا شهرداری و.. را هم در بر می‌گیرد، غرقه در پول‌های نفت ایران، با همدیگر به بالا کشیدن پول‌ها و روز به روز ”پروار“ تر شدن مشغول می‌شوند و یک اکثریت 96 درصدی روز به روز فقیرتر شده و مستمراً ”آب می‌روند“.
و تراژدی دردناک‌تر آنجاست که همان نهادها و عواملی که نفت را فروخته و پولش را بین خود دست به دست می‌کنند، روز انتخابات، پشت میکروفون قرار گرفته و برای 96 درصد ملت ستمزده، اشک تمساح هم می‌ریزند بدون آن‌که حتی یک نفرشان پای مسئولیت ”ملاخور شدن!“ میلیاردها پول نفت مملکت بیاید! این وسط تنها چیزی را که نمی‌شود پنهان کرد، ثروتمند‌تر شدن سران و سروران نظام و آقازاده‌هایشان است و فقیرتر شدن ملت. این، داستانی است که در طول عمر چند دولت ادامه داشته و هنوز هم کم و بیش ادامه دارد و تماماً تحت اشراف مرشد اعظم! شخص ولی‌فقیه جریان می‌یابد.
واقعیتی که خود به تنهایی برای یافتن ”دزد“ کافی است اما چون دولت و قاضی و دادگستری و دادستان و.. هم خود در شمار همان اقلیت 4 درصدی اند، داستان به شکلی ناگهانی و خیلی رئالیک! در همین نقطه خاتمه می‌یابد! و تماشاچی می‌ماند و یک پرده سیاه و در خروجی سینما که ناگزیر باید از آن خارج شود بی‌آن‌که پایان فیلم، مشخص شده باشد!
تنها پایان خوشی را که می‌توان برای این فیلم حیرت انگیز، آرزو بلکه پیش‌بینی کرد، انقلابی است که کل نظام را با تمامی باندها و دستجاتش از حاکمیت ساقط و از حیز انتفاع بیندازد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر