این که در نظام ولایت فقیه دم از «انتخابات» و «مردمسالاری» زدن سالهاست حال مرغ پخته را هم بهم میزند و امری «واضح و مبرهن» برای انشا نویسان دبستانی هم شده است، نمیتواند هر ناطری را بینیاز از توجه به شامورتی بازی نظام کند.
نظامی که ولیفقیهش شبان است و «امت» ش رمه، ولیفقیه قیم است و «امت» ش صغار. هر ۴ سال یک بار از دستگاه شامورتیاش یک عدد رئیسجمهور به بیرون میپراند تا سینهچاکان استحالهچی با این دستگیره «مردمسالاری» بتوانند سبیلشان را با امتیازهای یک جانبه چرب کنند و با «رئیسجمهور قانونی» نظام نرد معامله و مذاکره ببازند و باب مفاهمه را گشوده نگهدارند.
اما امسال در دوازدهمین دور این بازی، ظاهراً دستگاه شامورتی بازی دچار اعوجاج شده است. مواد خامی که قرار بود عظما در دستگاه بریزد و سر وقت با مهندسی او محصول را به بیرون پرت کنند با هجمه اضافه «مواد خام» دچار ثقل سرد شده است.
به احمدینژاد که گفته بود نیا، آمد، بعد هم که حذف شد گفت از هیچکس در این نمایش حمایت نمیکند. به سایر باندها که گفت حرف شنوی جامعتین باشند، نشدند و برای خودشان ”جمنا“ درست کردند. از صندوق شامورتی ”جمنا“ هم ۵ تا اسم بیرون پراندند بهنحوی که «جبهه اصولگرایان در قالب جمنا یک شکست کامل را در نخستین گام خود تجربه کردند. از میان ٥ نامزد آنان، نفر اولش از ابتدا گفت که مستقل میآید. صلاحیت نفر دوم و پنجم آن احراز نشد. نفر سوم آن هم در تدارک ثبتنام بود که اطلاع دادند ثبتنام نکند. نفر چهارمش هم به صراحت اعلام کرد که مستقل است و جالب اینکه هر دو نفر باقیمانده گفتهاند تا آخر میمانند» (روزنامه حکومتی اعتماد 3اردیبهشت».
نفر اولش که همان رئیسی جلاد عضو کمیسیون مرگ در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان 67 باشد، نیامده چنان آن نیمه برجامدوست نظام را به وحشت انداخته است که نگذاشته و نه برداشتهاند و برایش نوشتهاند: «ایران دیپلومات میخواهد نه دادستان». بعد هم به شیفتگان ولایت که جنایتهای رئیسی را «افتخارملی» و اسباب «بقای نظام» توصیف کردهاند یادآوری کردهاند: «انگلیسیها بعد از پیروزی در جنگ جهانی دوم در حرکتی حیرتانگیز، دست رد به سینه ناجی خود زدند! به این معنا که چرچیل- اسطوره سیاست و قهرمان جنگ- در اولین انتخابات بعد از جنگ رأی نیاورد هر چند که از نظر مردم غرب، او جهان را از خطر هیتلر نجات داده بود. استدلال مردم انگلستان در آن دوره ساده ولی عمیق بود: اکنون دوران صلح است و ما مردِ صلح و سازندگی میخواهیم نه مرد کشتار و جنگ هر چند که قهرمانمان باشد!».
روزنامه اعتماد روز سوم اردیبهشت96 در ادامه این مقدمه نوشته است: «امروز ایران نیز در دو راهی سرنوشت سازی قرار گرفته است و ما مردم ایران «میتوانیم» با انتخاب روحیه و سابقه، سُکانبان آینده کشورمان در این ایام توفانی، کشتی جامعه را به ساحل نجات یا گرداب ِغرق و هلاکت سوق دهیم. آنچه در سابقه و کارنامه داماد امام جمعه مشهد میبینیم با شرایط اکنون ایران اساساً مطابقت ندارد».
این روزنامه باند روحانی کاری به درد بیدرمان مقام عظما ندارد که اگر رئیسی «با شرایط» نظام «اساسا مطابقت ندارد» پاسدار قالیباف هم که مهره سوخته دورههای قبل است و مفتضح شده در داستان «املاک نجومی» و بعد فاجعه پلاسکو است، پس به طریق اولی ظرفیت مهره مطلوب شدن ندارد. از آن طرف آخوند روحانی هم که «مقام عظما» سال 92 بهعنوان کف خواستههایش به او تن داد و اجازه داد از دستگاه شامورتی انتخابات نظام بیرون بپرد، نه تنها نتوانست با برجامش طناب تحریمها را از گلوی نظام باز کند بلکه «برجام در همین 14ماه شروع اجرای تعهدات آمریکا و غرب آنقدر نقض شد که انگار پادری کریدورهای سیاسی است و اصالتا برای زیرپا انداختن بافته شده است» (کیهان- ۳ اردیبهشت).
با این اوصاف چه جای شامورتی بازی برای مهندس انتخابات نظام میماند در حالی که تمام گزینههایش بیرون نزده سوخته یا نیم سوز شدهاند. تازه با همین وضعیت نیم سوز به قول بنیادی عضو مجلس ارتجاع «جای تأسف دارد که افرادی کوچک ذهن با سابقه سیاه مسئولیت، با زیر سؤال بردن شأن رهبری و مقام ایشان برای خود، در پی کسب رأی هستند. تأسفبارتر اینکه کسی به فریاد آقا هم نمیرسد».
فریادرس نداشتن «آقا» آنجا برای نظام فاجعهبارتر میشود که باند مؤتلفه صحنه نمایش انتخاباتی را که «آقا» میخواهد با مهندسی از دستگاه شامورتی بیرون بیاورد، اینگونه توصیف کرده است: «تقلب در مسابقه کفترپرانی به این صورت است که یک کفترباز با برخی همسایگان برنامهریزی میکند که روی پشتبام با تکان دادن پارچه سیاه اجازه نشستن به کبوتران ندهد تا مدت بیشتری در آسمان پرواز کنند. نام این کار مداخله بیگانگان در امر رقابت است. داور، چنین صحنهای را ببیند پشتبام را ترک میکند و این بهمعنای بیاعتبار بودن رقابت است. این دوره از انتخابات آرایش سیاسی گروهها، احزاب، رجال سیاسی و مذهبی اضلاع رقابت، شبیه نوعی کفتربازی است که نگارنده این نوع مدل رقابت را کفتربازی سیاسی روی بام قدرت نام مینهم» (رسالت.2اردیبهشت). به نظر میرسد تنها راهحل باقیمانده همان ترک پشتبام باشد.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر