این روزها، بعد از انبوهی کشمکش و تلاطم، اولین پرده نمایش انتخابات اتفاق افتاد. یعنی ثبت نام کاندیداها به پایان رسید و در حال حاضر شورای نگهبان ارتجاع، در حال بررسی بهاصطلاح صلاحیت کاندیداهاست. تا همین جا صحنة این نمایش چطور ترسیم شده؟ هر کدام از باندها چه آرایشی گرفتند؟ ترفندها و تاکتیکهایشان برای از دور خارج کردن رقیب چیست؟
در حال حاضر آنچه در مجموع روی صحنه دیده میشود این است که ۳دسته مشغول بازی هستند.
یکی باند خامنهای است. این باند کشمکشهای زیادی درون خود داشتند و نمیتوانستند یک کاندیدای واحد معرفی کنند. در نهایت برای اینکه مثل سال 92 که بهخاطر این تشتت، صحنه را به رقیب باختند، نشود، خامنهای یک چیزی را سر هم کرد به نام جمنا که مخفف بهاصطلاح «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» است. جمنا روز 5دی95 با رأی 3هزار نفر مرکزیتش را انتخاب کرد. بعد هم 10نفر را بهعنوان کاندیدای ریاستجمهوری مشخص کردند. روز 17فروردین هم از میان این 10نفر 5نفر انتخاب شدند که رئیسی بیشترین رأی را آورد. البته بعد که رئیسی کاندیداتوری خودش را بهطور رسمی اعلام کرد، گفت که مستقل از جمنا وارد شده است. قبل از او هم جلیلی کنار کشید و گفت که ساز و کارهای جمنا را قبول ندارد. البته اینکه رئیسی خودش را خواست مستقل جلوه بدهد بهخاطر شدت منفوریت خامنهای و باند او است. اما به هر حال کاندیدای اصلی باند خامنهای، رئیسی است. که البته 4نفر دیگر هم از این باند هستند: قالیباف-زاکانی-میرسلیم و حاجبابایی.
دسته دوم بازیگرها، باند روحانی است. باند روحانی از اول اعلام کرد که کاندیدای آنها شخص روحانی است. بهویژه وقتی اعلام شد که خامنهای هم کاندیداتوری روحانی را تأیید کرده این مسأله مهر جدیتری خورد. اما طی چند روز گذشته شاهد بودیم که نفرات دیگری هم از باند روحانی، یکباره خود را کاندیدا کردند. مثل کواکبیان، رهامی، محمد هاشمی و اسحاق جهانگیری.
دسته سوم؛ پدیدهای که کسی انتظارش را نداشت، دار و دستة احمدینژاد است.
لازم به یادآوری است که خامنهای روز 9شهریور95 دیداری غیرعلنی با احمدینژاد داشت که طبق خبرهایی که پخش شد، خامنهای به او گفته بود «نامزدی شما... مصلحت نیست». اما چون خبرها غیررسمی بود دار و دسته احمدینژاد شلوغ کردند. برای همین خامنهای مجبور شد روز 5مهر به بهانة درس خارج به صحنه بیاید و موضوع را علنی کند و بگوید: «یک آقایی آمده پیش من، من هم... به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید... اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است بهحال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید». بعد هم برای اینکه آببندی کند، گفت بفرمایید، الآن هم پشت بلندگو خودم گفتم. فردایش هم احمدینژاد به خامنهای نامه نوشت و گفت: «به استحضار میرسانم که... برنامهیی برای حضور در عرصه رقابتهای انتخاباتی سال آینده ندارم».
پس فرمان مشخص خامنهای بوده و برای همین کسی انتظار نداشت یکباره احمدینژاد وارد بشود. اما اینکه احمدینژاد به این شکل وارد شد خودش بیانگر بهم ریختگی درونی رژیم است که طی همین نمایش انتخابات بسیار بارز شده است، که از یک طرف؛ تشتت در باند خود خامنهای است، و از طرف دیگر مجموع بحرانهای منطقهیی و جهانی که رژیم و خامنهای با آن دست به گریبانند، که همه اینها یک واقعیت را نشان میدهند: ضعف بیش از پیش خامنهای بهعنوان ولیفقیه نظام. چون اگر خامنهای ضعیف نبود، باید میتوانست جلوی این بهمریختگی و تشتت را در تمامیت نظام و در باند خودش بگیرد. مثلاً مثل سال 82 که رژیمش را یکپایه کرد. بنابراین با وضعیتی که خامنهای دارد، احمدینژاد نتیجه گرفته که خامنهای نمیتواند مانع ورود وی بشود. برای همین آمده تا سهمش از قدرت را از نظام بگیرد.
اما با اینکه باند خامنهای هدفش از درست کردن جمنا این بود که به یک کاندیدای واحد برسند؛ اما دیده شد که با 5 کاندیدا وارد شدند، چرا؟ علت این تناقض چیست؟ چون سال 92 هم تقریباً با همین تعداد وارد شدند!
این یک تاکتیک جدید است که باند خامنهای در پیش گرفتند به نام کاندیدای پوششی. به این صورت که کاندیدای اصلی اونها رئیسی است؛ اما چند کاندید پوششی هم وارد کردن که کار آنها این است که بتونن در مناظرات بهصورت چند جانبه به روحانی حمله کنند. روزنامه حکومت عصر ایران 29فروردین 96 نوشت: «اصولگرایان برای شکست دادن روحانی با چندین نامزد وارد انتخابات شدهاند. اینگونه به نظر میرسد استراتژی اصولگرایان این است که این چند نامزد شمشیر را برای روحانی از رو ببندند و در مناظرهها بر او بتازند. بعد از مناظرهها هم به نفع یک یا دو نامزد اصولگرا از صحنه خارج شوند».
از طرفی با این کار میتوانند چند برابر از امکانات تبلیغاتی رسمی رژیم، مثل تلویزیون استفاده کنند.
در همین رابطه میبینیم که باند روحانی هم به این تاکتیک روی آوردهاند. آن باند هم همین تاکتیک نامزد پوششی را به کار گرفت تا طرح باند رقیب را خنثی کند. رسانههای حکومتی هم به این موضوع اشاره میکنند. مثلاً مینویسند: «بعد از مشخص شدن راهبرد اصولگرایان (یعنی معرفی چند نامزد پوششی)، اصلاحطلبان هم تصمیم گرفتند فردی را به کمک روحانی بفرستند... و جهانگیری را وارد صحنه رقابت کردند». جالب است که جهانگیری تنها چند دقیقه مانده به پایان زمان ثبتنام کاندیداها وارد وزارت کشور رژیم شد و ثبت نام کرد و میگویند اگر چند دقیقه دیرتر میرسید پشت در میماند. که خود این نشان میدهد که باند روحانی تاکتیک کاندیدای پوششی را در مقابله با باند رقیب بکار بردند.
البته یک احتمال دیگر هم میدهند که اگر روحانی رد صلاحیت شد، باندش دست خالی نماند و کاندید دیگری داشته باشد.
ممکن است که گفته شود که این احتمال که وجود ندارد چون خود خامنهای وی را تأیید کرده است.
بله احتمالش ضعیف است، اما منتفی نیست. چون زدن زیر حرفها و قول و قرارها بهاصطلاح از ویژگیهای امام راحل! و یک سنت رایج در است. خامنهای هم به احمدینژاد گفته بود نیا، اما آمد! چون در حال حاضر بهم ریختگی و بحرانها اجباراتی را به رژیم دیکته میکند که خیلی وقتها ناچارند حرفهای قبلی خودشان را هم زیر پا بگذارند. روز 28فروردین96 هم کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان برای چندمین بار تأکید کرد، «اینطور نیست کسی اگر قبلاً تأیید صلاحیت شده باشه، این بار هم بشه».
اما نکته مهمتری که این بین باید توجه داشت این است که هر چند تاکتیک کاندید پوششی برای جنگ درونی باندهای نظام است، اما یک فرصت مغتنم برای جبهه مردم است که مقابل تمامیت نظام قرار دارند. چرا؟ چون وقتی باندها هر کدام با چندین کاندیدا وارد میشوند، بهویژه در مناظرهها که جنگ و کشمکش باندی اوج میگیرد، مجبور میشوند خیلی بیشتر دست هم را رو کنند. به قول آن رسانة رژیم «شمشیر رو از رو میبندن» ؛ یعنی به جای اینکه 2 کاندیدا دست هم را رو کنند، از هر طرف چندین کاندیدا این کار را میکنند. و این یعنی بسیاری از ناگفتههای نظام به اجبار آشکار میشود. موضوعی که طبعاً بیش از پیش به تجزیة قدرت حاکم دامن میزند.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر