۲۶ مهر ۱۳۹۵

#ایران - کوچه سرکوب، کوچه بن‌بست است

کوچه سرکوب، کوچه بن‌بست است


حکم شش ساله‌ی آقای اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان، یکبار دیگر آتشی را روشن کرده است که جرقه‌ها و شعله‌هایش از عزم معلمان و کارگران مرتباً گرما و شراره می‌گیرد.
بیانیه‌ی اتحادیه‌ی آزاد کارگران ایران در 23 مهر ماه یکی از آن نفسهای گرمابخش این آتش است.
نامه‌ی زندانیانی هم‌چون آقای هاشم خواستار نماینده‌ی معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان که بارها توسط حاکمیت آخوندی به زندان افتاده است، و همچنین نوشته‌ی آقای علی معزی زندانی سیاسی مقاوم، در مورد این حکم بی‌نتیجه و ظالمانه، نفسهای گرمابخش دیگری هستند که این آتش زیر خاکستر را گر می‌دهند.
دیروز هم یعنی 26 مهر، تجمعهای معلمان در شهرهای مختلف ایران، و به‌خصوص تجمع بازنشستگان فرهنگی در مقابل ساختمان برنامه و بودجه‌ی تهران که از رقم هزار و سیصد نیز فراتر رفت، همه و همه نشانگر همبستگی قوی اقشار و عزم قاطع معلمان و کارگران برای گرفتن حقوق حقه‌شان از غارتگران حاکم است.
در مقابل این خشم و خروشها، و عزمهای راسخ و اراده‌ی همبستگی معلمان و کارگران، رژیم وارفته آخوندی است که از هیچ‌یک از این بگیر و ببندها و زندانی‌کردنها و حکم‌دادنها و حتی اعدام کردنهای پیاپی نتیجه نگرفته است. به یاد داریم که در دورهای قبلی این رویارویی معلمان و کارگران، رژیم سرانجام ناچار به عقب‌نشینی شده. اتفاقاً برای زندانی سیاسی جعفر عظیم‌زاده، دبیر هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، بیدادگاه رژیم، در اسفند ماه ۱۳۹۳ حکم شش سال حبس و دو سال محرومیت از «فعالیت در فضای مجازی، رسانه‌ها و مطبوعات» اعلام کرد. اما با ایستادگی و اعتصاب‌غذای 63 روزه‌ی عظیم‌زاده و حمایتهای کارگران و معلمان، آخوندها حداقل موقتی هم که شده به‌ناچار عقب نشستند.
حالا نوبت این است که رژیم آخوندی نتیجه‌ی یک حکم دیگر شش سال حبس، این‌بار برای اسماعیل عبدی را تجربه کند.
اما شرایط، دیگر آن شرایط نیست. رودخانه اعتراضها و خشم و خروشها، به تنگه‌های پر شیب رسیده، و موجهای قوی اعتراض از سوی اقشار گوناگون از همه سوی ایران به راه افتاده. بنابراین بن‌بست بزرگی جلوی رژیم است. و از هر طرف که برود، ضرر خواهد کرد. عقب‌نشینی رژیم این بار، سر کلاف بزرگی را باز خواهد کرد که در ادامه، همان کابوس قیام را دارد. و سرکوبی این موج حرکت اخیر معلمان که همبستگی شجاعانه‌ی کارگران را هم دارد، باز بدتر، سوختی روی آتش زیرخاکستر خشم مردم، که دیگر آتش زیرخاکستر نیست، می‌ریزد.
راستی آخوندها چه باید بکنند؟ که از این آتش گریزگاهی بیابند؟



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر