در حال حاضر نه تنها عناصر باند علی خامنهای، بلکه حتی بالاترین مهرههای باند حسن روحانی هم به شکست دولت در زمینههای مختلف اعتراف میکنند و از آیندهیی که پیش روی رژیم است، ابراز نگرانی میکنند؛ در مقابل خامنهای طی هفتههای اخیر هر بار که به صحنه آمده، با تأکید زیاد از امیدواری خودش نسبت به آینده و اینکه آینده نظام روشن است و او از بابت آینده هیچ نگرانی ندارد صحبت میکند؛ تناقض حرفهای خامنهای را با آنچه مهرهها و رسانههای رژیم میگویند و مینویسند چگونه بایستی تعبیر و تفسیر کرد؟ واقعیت این است که اگر چه بسیاری از اظهارنظرهایی که در مورد شکست و بنبست دولت روحانی در رسانهها منتشر میشود، خاستگاه جنگ باندی دارد، اما متکی به فاکتها و واقعیتهایی است که اگر کمتر و کمرنگتر از واقعیت نباشد، حتماً بیشتر و پررنگتر نیست؛ مثلاً سلیمانی وزیر ارتباطات دولت احمدینژاد تأکید میکند اقتصاد از رکود خارج نشده و از بیکاری 6میلیون نفر و تعطیلی بیش از 15هزار واحد صنعتی صحبت میکند (سایت حکومتی افکارنیوز ـ 27مهر 95).
این در حالی است که آمار واقعی، هم در مورد بیکاری و هم در مورد تعطیلی صنایع و کارگاهها، ارقامی بیش از دو برابر این را نشان میدهد و خود خامنهای نیز در آغاز سال جاری به تعطیلی 60درصد از واحدهای صنعتی اعتراف کرد.
نکته مهمتر اینکه این تنها باند خامنهای نیست که بر شکست دولت روحانی دست میگذارد، وضعیت به گونهیی است که بالاترین مقامهای دولت روحانی هم ناچار از اعتراف به گوشههایی از آن هستند؛ از جمله اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی، آمارهای مسخرهیی را که روحانی در مورد نرخ تورم و نرخ رشد ارائه میدهد، مورد تردید قرار میدهد و میگوید: «تورم 9درصدی و رشد اقتصادی ۵.۴ درصدی با واقعیت جیب مردم سازگار نیست» (کیهان ـ 27مهر 95). منتها توجیهی که او و سایر اعضا و وابستگان دولت روحانی و باند او میکنند، این است که همه این خرابیها را به گردن دولت سابق میاندازند؛ ترفندی که با گذشت 39ماه از روی کار آمدن روحانی، دیگر کسی را فریب نمیدهد.
درک علت تناقض این حرفها با وعدههای خامنهای در مورد آینده و «افق روشن» نیز امر پیچیدهیی نیست؛ از قضا خود همین حرفها و امیدواری دادنها که آینده چنین و چنان خواهد شد، به مصداق «بزک نمیر بهار میآد…» گویای خرابی اوضاع فعلی و خالی بودن چنتة ولیفقیه ارتجاع در حال حاضر است؛ واقعیت پیش روی همه مردم بهوضوح حاکی از آن است که شرایط در همه زمینههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، مدام در حال وخیمتر شدن است.
اما آنچه در مورد بنبست و شکست دولت روحانی گفته میشود، تنها به دولت روحانی محدود نمیشود، بلکه این نظام ولایت است که در بنبست قرار دارد و مطلقاً هیچ راه برونرفتی از آن برایش متصور نیست! این هم حرف معاندان و دشمنان و مجاهدین نیست، حرفی است که مهرهها و رسانههای رژیم از هر دو باند میزنند.
مثلاً کیهان خامنهای (27مهر) به وضوح، هم به شکست احمدینژاد که از زیر قبای خود خامنهای درآمده بود و هم به شکست روحانی که در تضاد با خامنهای روی کار آمد، اعتراف میکند و مینویسد: «دولت دوازدهم، نه باید دولت یازدهم باشد و نه دولت دهم... یک عارضه مشترک در هر دو به چشم میخورد و آن «سهلاندیشی» و «سادهانگاری» راهحل مشکلات در تلقی رئیس و دستاندرکاران اصلی هر دو دولت است…».
این سخن، صرفاً بیانگر شکست شخص روحانی و شخص احمدینژاد نیست؛ بلکه شکست دو خط متفاوت با هم (البته در چارچوب ولایتفقیه) است و بیانگر بنبست نظام ولایت میباشد. این بنبست را یکی از مهرههای باند رفسنجانی، به نام زیباکلام هم، بهروشنی مورد اذعان قرار میدهد و با اعتراف به ریزش نیرو و ریزش آرا در این باند، با نگرانی هشدار میدهد که در نمایش انتخابات آتی، اگر ترس از روی کار آمدن کاندیدای ولیفقیه نباشد، بسیاری اصلاً در انتخابات شرکت نمیکنند و رأی نمیدهند. اعتراف روشن به این واقعیت که سرمایه سیاسی باند رفسنجانی روحانی نه دستاوردها و موفقیتهای خودشان، بلکه تنفر عمیق مردم از ولیفقیه و از نظام ولایت است و اینها با خرمردرندی از یک طرف میخواهند نان این تنفر و به قول آقای منتظری «چندش مردم از ولایتفقیه» را بخورند؛ در حالی که خودشان همچنان زیر علم آن هستند و از طرف دیگر تلاش میکنند صورت مسأله ایران را جنگ و دعوای دو باند حاکم وانمود کنند؛ آنچنان که گویا مردم ایران هیچ راهی و انتخابی جز گرگها و شغالهای حاکم ندارند که یکی به نام «اصولگرا» مردم را میچاپد و میدرد و دیگری به اسم «اصلاحطلب» و اعتدالگرا»! اما این یک فریب و دغلکاری محض و لو رفته است؛ واقعیت این است که رژیم آخوندی برون رفتی از این بنبست و باتلاق ندارد، مردم ایران مقاومت خودشان و سازمان رهبری کننده مقاومت خودشان را دارند و راه نجات خودشان را که همان راهحل انقلابی و دموکراتیک است، میشناسند؛ راهحلی که با هزار علامت و نشانه روشن، خود را نشان میدهد و شرایط کنونی حاکی از این است که روزِ پیروزی این راهحل و موعد به تخت نشستن آزادی مردم ایران، دارد فرا میرسد.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر