۵ فروردین ۱۳۹۵

#ایران - زندانها، آینه‌های خورشید مقاومت

 زندانها، آینه‌های خورشید مقاومت


خیلی وقت است که زندانها در ایران، پایگاه بهارند. خاستگاه بهار، و منتشر کننده عطر بهارند.
خیلی وقت است که نوروز از زندانها به همه جا پیام می‌دهد،
اصلا در ایران قدیم رسم نبود که کسی سفره‌ی هفت سین را ببرد جلوی زندان بیندازد. و در هوای سرد، آینه و شمعدان و سیب و سمنو و گل و قرآن روی زمین بگذارد.
اما این روزها یکی از مهمترین خیزگاههای نسیم بهار امید و مقاومت برای آزادی، زندانها هستند. این خبرها را حتماً خوانده اید:
«اول فروردین مراسم تحول سال نو توسط جمعی از زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج بر سر سفره هفت سین برگزار گردید».
«در اولین روز سال نو، با وجود حضور سنگین مأموران اطلاعاتی و امنیتی، خانواده‌های زندانیان سیاسی و شهیدان قیام در مقابل زندان اوین تجمع کردند و با پخش شیرینی و دادن شاخه‌های گل به حاضرین یاد زندانیان سیاسی در بند را گرامی داشتند».
بله! این جملات را هم که از دریچه‌های کوچک سلولها در آسمان میهن و در فضای شهرها منتشر می‌شود بخوانید:
«ما مبارزین با تاریکی و ظلمت و پیام آوران رهایی، شادی، خوشی و عدالت هستیم هر چند که زیر شکنجه‌ها، جبر، فشار و زیر حکم اعدام هستیم اما قلبی مملو از عشق به شما هموطنان داریم و برای بهار آزادی که در راه است با تمام وجود کوشا هستیم». زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان.
«خالصانه آرزو می‌کنم پیوند بهار طبیعت و بهار آزادی ایران‌زمین برقرار شده و زیباترین بهار تاریخ را برای ایرانیان رقم زند. زندان رجایی شهر زندانی سیاسی -».
«امیدواریم در سال ۱۳۹۵ با خیزش ملت آزاده ایران به این بی‌عدالتیها پاسخ داده شود“. یک زندانی سیاسی در پیامی از زندان تبریز.
راستی از کی این رسم ایرانی این‌طور اجرا می‌شود؟ از کی زندان، پایگاه بهار شده است؟!
شاید از آن روز که نخستین پیشتازان بهار و نوروز آزادی سلولها را به پایگاه مبارزه و تدوین اصول مبارزه و انقلاب تبدیل کردند. شاید از آن روز که از دل زندانها پیام دادند که نمی‌شود جلوی بهار را گرفت. نمی‌شود نسیم را کشت و از رویش گلها ممانعت کرد؛ و گفتند و گفتند که نمی‌شود خورشید را کشت و آفتاب را در بند کرد.
بعد این سنت مثل خود بهار گسترش یافت. سلول به سلول و زندان به زندان. تا این‌که حالا در این سالها می‌بینیم که از فراز آسمان زندانها، رنگین کمانی از آرمان روی شهر پل می‌زند. و فرزندان آفتاب از زندانها پیام می‌دهند. مگر رنگین کمانی زیباتر از «رهایی، شادی، خوشی و عدالت» که زندانیان زاهدان به مردم نوید می‌دهند هست؟
بله! سالهاست که فرزندان آفتاب شرف و مقاومت ایرانی، مثل آینه‌ای، پیام را از مقاومت ایران می‌گیرند و رو به شهرها و روستاها منعکس می‌کنند.
حجت زمانیها و علی صارمیها، جعفرکاظمیها و حاج آقایی‌ها، و غلامرضا خسرویها و و و... گلهای سرخ شرافت ایران ما، و حالا نظیرهای امروزی آنها... . همان فرزندان آفتاب امید هستند و پیام مقاومت می‌دهند.
بی علت نیست که از نوک پیکان مقاومت هم رو به همین آینه‌های بازتاب دهنده این‌طور خطاب می‌شود:
«به شما مادران‌ و زنان و مردان آزاده‌یی که در برابر اوین به‌اعتراض برخاستید، می‌گویم این شمایید که عید را می‌آورید.
شما که در زندانها مقاومت می‌کنید، زندانیانی که جشن چهارشنبه‌سوری برگزار کردید و شما که فروزانتر از پیش در گوهردشت، شعار می‌دادید: «بزن آتش به اصل ولایت»، بله شما هستید که عید را می‌آورید!
شما که به مردم فقرزده و تهیدست کمک می‌کنید و شما که در پیرامون خود، صلح و صفا و اعتماد و دوستی بذل می‌کنید، شما عید را می‌آورید!
عید آزادی با اراده‌های شما نزدیک می‌شود». از پیام رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران. نوروز95
بله! زندانها این سالها معنی دیگری دارند. زیرا در خود، قلبهای گرمی‌بخش بهارآور را جای داده‌اند. پس سلام به آن آفتابهایی که از سلولها، شعاع گرم مقاومت را و عطر آزادی را در زمستان ولایت‌فقیه پراکنده می‌کنند.



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - سال ۹۴سال اعتراضها و فریادها

سال ۹۴سال اعتراضها و فریادها


در حالی سال 94 را پشت سر گذاشتیم که با سالی پربار در اوجگیری اعتراضات اجتماعی علیه حاکمیت چپاولگر و استبدادی ولایت‌فقیه مواجه بودیم.
همزمان با بروز ضعف و درهم‌شکستگی نظام ولایت‌فقیه در پیشبرد پروژه بمب‌سازی اتمی، افزایش روزمره بازگشت جنازه‌های سرکردگان و مزدوران سپاه پاسداران از سوریه و شکستهای رژیم در یمن و عراق و تعمیق شقه در حاکمیت آخوندی، اقشار مختلف مردم به جان آمده فرصتها را برای اعتراض و ایستادگی خود از دست نداده و بیش از گذشته بر حقوق اولیه خود پای فشردند، به‌نحوی که در اعترافهای حکومتی این حرکتهای اعتراضی تقریباً تا دو برابر سال قبل هم آمار داده شده است.
سال 93 حسینعلی امیری سخنگوی وزارت کشور آخوندها به ماهی 250 حرکت اعتراضی اعتراف کرد و گفت: ”تجمعات برای مطالبه حقوق و مزایا اگر بگویم سالانه حدود 3000 تجمع کارگری از این قبیل در سطح کشور برگزار می‌شود، اغراق نکرده‌ام “. (روزنامه حکومتی مردم‌سالاری 26آبان 93). اما در اول بهمن سال 94 پاسدار حسین ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور کابینه آخوند روحانی آن را به دوبرابر افزایش داد و در اول بهمن سال 94 گفت: ”حدود 5هزار تجمع صنفی و غیرصنفی در طول سال جاری در کشور برگزار شد“. 5هزار حرکت اعتراضی در 10ماه معادل همان 500 حرکت اعتراضی در ماه است که به نسبت آماری که سال قبل سرکردگان وزارت کشور رژیم داده بودند، دوبرابر افزایش را نشان می‌دهد. با این همه رژیم آخوندی در وحشت از اوجگیری این اعتراضات اغلب قریب به اتفاق آنها را سانسور کرده است. آنچه که به رسانه‌های مقاومت رسیده، محصول تلاش و از خودگذشتگی خبرنگاران مقاومت و مردمی در سراسر میهن است که مستمراً صدای مردم را به رسانه‌های مقاومت می‌رسانند. البته به‌دلیل سانسور و اختناق واقعیت حرکتهای اعتراضی بسا بیشتر است. ضمن این‌که برخی حرکتهای اعتراضی سراسری مثل چهارشنبه‌سوری و درگیریهای جوانان با نیروهای سرکوبگر که در تمام شهرهای ایران بوده، اساساً در این جمعبندی وارد نشده‌اند. مضمون اصلی خواستهای مردم علیه سرکوب آزادیها و به‌طور عمده علیه چپاول پایه‌ای‌ترین حقوق صنفی‌شان توسط باندهای حاکمیت آخوندی بوده است. بر اساس جمعبندی خبرهای رسیده به رسانه‌های مقاومت از اعتراضات مردمی در سال 94 آمار آن به شرح زیر می‌باشد:
آمار کل اعتراضات: 5808 مورد
اعتصاب‌غذا و اعتراضات زندانیان سیاسی و خانواده‌ها و همرزمانشان: 375
کارگران: 1673 مورد
دانشجویان 467 مورد
معلمان: 444 مورد
کارمندان: 339 مورد
درگیری جوانان با مأموران حکومتی بر سر پوشش اجباری یا سایر تحمیلات ارتجاعی: 220 مورد
پرستاران و کادر درمانی: 126 مورد
مالباختگان مسکن و زمین: 104 مورد
اعتراضات در مورد مسکن مهر: 30 مورد
گرانی: 62 مورد
دستفروشان: 41 مورد
کشاورزان: 34 مورد
حرکتهای اعتراضی اجتماعی علیه کمبودها مثل آب و برق و گاز و مشکلات محیط زیست و غیره: 1459مورد
خیزشها و قیامهای بزرگ سال 94
روز اول سال 94 خامنه‌ای در وحشت از اوجگیری اعتراضات مردمی و با اشراف به رسیدن کارد به استخوان مردم بر اثر چپاولگریها و جنایات رژیم، در سخنرانی خود به کارگزاران و مزدورانش هشدار داد و گفت: ”می‌خواهند این امنیت را به‌دست مردم از بین ببرند، مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیت و حرکات اعتراضی در کشور شروع کنند، دارند تحریک می‌کنند، دارند کار می‌کنند، دارند برنامه‌ریزی می‌کنند، کاریست که با جدیت و با شدت به‌دنبال آن هستند، خوب آن یک شرایط مهم است این یک چالش بزرگ است در وقتی که یک چنین چالشی در کشور وجود دارد همه نیروها باید در کنار هم قرار بگیرند با هم کار کنند“.
جریان وقایع اعتراضی و قیامهای مردمی در سال 94 نشان داد که وحشتزدگی از این قیامها به‌طور واقعی خواب را از سر ولی‌فقیه ارتجاع و ایادی‌اش در ربوده است. در سال 94 نمونه‌هایی از قیامها و حرکتهای بزرگ اجتماعی داشتیم که دامنه آنها گاه به چند استان یا شهر و منطقه کشیده شد و هفته‌ها ادامه پیدا می‌کرد. از جمله آنها درگذشت یونس عساکره، دستفروش خرمشهری بود که در هفته آخر اسفند 93 در اعتراض به چپاول اموالش توسط شهرداری، دست به خودسوزی زد و روز دوم فروردین 94 در بیمارستان درگذشت. زنجیره‌یی از تظاهراتها و درگیریها با مأموران نیروی سرکوبگر انتظامی و به آتش کشیدن خودروهای آنان در شهرهای خرمشهر، اهواز و آبادان برپا شد که تا 20فروردین 94 شهر از شهرهای جنوبی استان خوزستان را فراگرفت.
کمتر از یک‌ماه بعد در روز 17اردیبهشت بر اثر تعرض به قصد تجاوز مزدوران اطلاعات آخوندی به خانم فریناز خسروانی کارمند هتل تارا در مهاباد، که منجر به مرگ تکان‌دهنده او شد، قیامی در مهاباد و خیزشهایی در شهرهای کردی میهنمان درگرفت که به آتش کشیدن هتل تارا و اداره اطلاعات مهاباد انجامید.
خیزشهای هموطنان ترک در شهرهای مختلف کشور علیه اهانت رذیلانه تلویزیون حکومتی به هموطنان آذری، در آبان ماه از جمله خیزشهای دامنه‌دار سال 94 بود. زنجیره‌یی از تظاهراتها با سردادن شعارهای مرگ بر دیکتاتور و درگیریهای متعدد با مزدوران نیروی انتظامی و گاردهای وحشی برپا شد. این تظاهرات به سرعت در حداقل 6 استان کشور شعله‌ورشد و تا روز جمعه 22آبان نیز ادامه پیداکرد.
اعتصاب غذاهای زندانیان سیاسی و تجمعات اعتراضی خانواده ها
سال 94 زندانیان سیاسی، پیام ایستادگی خود را در برابر دیکتاتوری ولایت‌فقیه، با اعتصاب غذاهای متعدد، برگزاری مراسمهای چهارشنبه سوری، نوروزی، روز کارگر، روز دانشجو و سایر مناسبتهای ملی و صدور بیانه‌های جمعی و فردی افشاگرانه، همبستگی با مجاهدان لیبرتی به‌خصوص بعد از موشک‌باران وحشیانه، به بهترین شکل به مردم ایران و دنیا نشان دادند.
سال 94 خانواده‌ها و دوستان و همرزمان زندانیان سیاسی نیز با برگزاری دهها اعتراض و تجمع و تحصن و اعتصاب، همبستگی خود را با زندانیان سیاسی نشان دادند.
برگزاری مراسم بزرگداشت شهیدان راه آزادی در این سال، توسط مادران و خانواده‌های زندانیان سیاسی و شهیدان، که با شرکت گسترده مردم همراه بود، یکی دیگر از نمودهای جوشش خون شهیدان در تاروپود جامعه ایران بود.
گسترده‌ترین اعتراضات کارگری
سال 95سال اوجگیری اعتراضات کارگران میهنمان نیز بود. 1673 حرکت اعتراضی ثبت شده، بیانگر آن است که بیشترین چپاولها از حقوق کارگران صورت می‌گیرد و سرکوب وحشیانه حکومتی نیز نتوانسته از ابعاد فزاینده این اعتراضات جلوگیری کند.
تشکیل زنجیره ده‌هزار نفره انسانی کارگران، در پتروشیمیهای جنوب، درگیری کارگران بیکار در بهبهان علیه ارگانهای چپاولگر رژیم به‌طور خاص پالایشگاه بیدبلند که به آتش کشیدن کانکسهای مدیریت آنجا انجامید، اعتراضات بیش از 1000 کارگران دلیر کارخانه لوله و نورد صفا علیه 4ماه معوقات حقوقی همراه با آتش زدن لاستیک در برابر این کارخانه، اعتراضات گسترده کارگران معادن کشور، کشتی‌سازی صدرا، شهرداریها، و صدها شرکت و کارخانه دیگر از جمله اعتراضات وقفه‌ناپذیر کارگران میهنمان بود.
اعتراضات سراسری معلمان
برجسته‌ترین خیزشیهای معلمان به جان آمده میهنمان سلسله تظاهراتهایی بود که در دهها شهر کشور در 27فروردین و 17اردیبهشت 94 برپا شد. این اعتراضات که در ماههای بعد هم در ابعاد غیرمتمرکز ادامه یافت، نشان داد که معلمان میهنمان در برابر چپاول و سرکوب، ایستادگی را انتخاب کرده‌اند. روز 17اردیبهشت آنان پلاکاردی در برابر مجلس ارتجاع بلند کردند که نوشته بود: ”می زنم فریاد هر چه باداباد“. سال گذشته معلمان با ابتکارعمل جدید به برپایی تحصنهای 24ساعته در برابر مجلس ارتجاع دست زدند و حقوق به یغما رفته خود را فریاد زدند.
خشم و خروش دانشجویان
دانشگاههای کشور از ابتدای سال با اعتراضات گسترده دانشجویان مواجه بود. برجسته‌ترین حرکتهای اعتراضی دانشجویان در شانزده آذر 94 و روز دانشجو بود که در برخی از آنها دانشجویان شعار مرگ بر استبداد و زنده باد آزادی سردادند. این اعتراضات در حدی بودند که سردمداران رژیم را وحشت‌زده کرد، از جمله آخوند احمد خاتمی امام جمعه خامنه‌ای در تهران، گفت «متأسفانه از برخی از دانشگاهها، گزارشات بسیار نگران کننده» رسید. (تلویزیون رژیم 27آذر 94)
روزنامه حکومتی جوان ارگان بسیج ضد‌مردمی سپاه پاسداران، روز 22آذر در مورد منفوریت رژیم ولایت‌فقیه در نزد دانشجویان نوشت: «وجوه تمایز جمهوری اسلامی با دیگر نظامهای مستقر در جهان برایشان جذاب جلوه نمی‌کند و به آرمانشهری در ورای مرزها باور دارند. نیمه پر لیوان آنان از نظام جمهوری اسلامی به یک چهارم هم نمی‌رسد و بالقوه منتظر تغییرات ماهوی هستند» ترجمه این حرف این است که جوانان و دانشجویان این نظام را نمی‌خواهند و هر لحظه مترصد ضربه زدن به آن هستند. این روزنامه در ادامه نوشت که این دانشجویان ”اپوزیسیون غیرمسلح نظام هستند“.
فوران خشم مردم غارت شده و مالباخته
از دیگر اعتراضات دامنه‌دار سال 94، تجمعات اعتراضی مردم غارت شده‌ای بود که با چند میلیون سپرده گذاری در مؤسسات اعتباری وابسته به رژیم، خواهان تسهیلاتی برای مسکن و زمین بودند، اما باندهای وابسته به رژیم سپرده‌های آنها را بالا کشیده و حاضر به پرداخت و برگشت سپرده‌ها به صاحبان آن نبودند. از این‌رو مالباختگان به جان آمده بارها در برابر این مؤسسات غارتگر و سایر ارگانهای حکومتی دست به تجمع اعتراضی و درگیری با نیروهای سرکوبگر امنیتی زدند. از جمله مؤسسات چپاولگر وابسته به باندهای سپاه و بیت خامنه‌ای که آماج حملات مردم قرار گرفتند، مؤسسات میزان، ثامن الحج، پدیده شاندیز، شیده، آرمان، آریا خودرو، نگین خودرو، پروژه نگین غرب است.
در نگاهی به یک‌سال پرفراز و نشیب قیامها و اعتراضهای اجتماعی میهنمان در سال 94 که بیان همه آنها هرگز در این مختصر نمی‌گنجد، می‌توان پیش‌بینی کرد که سال 95سال باز هم با اوجگیری و اعتلای مقاومت اجتماعی بیشتری علیه استبداد چپاولگر ولایت‌فقیه مواجه خواهم بود.



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - بزن آتش به اصل ولایت

بزن آتش به اصل ولایت


این طنین فریاد زندانیان سیاسی گوهردشت کرج به هنگام پریدن از روی آتش بود که قهرمانانه می‌سرودند:
بزن آتش به بند و دست‌بند،
بزن آتش به ظلم و ستم،
بزن آتش به رژیم بدکیش،
بزن آتش فروزانتر از پیش،
بزن آتش بر اصل ولایت،
صبح روز سه‌شنبه 25اسفند، ولی‌فقیه درهم‌شکسته ارتجاع در یک فتوای مضحک در مورد چهارشنبه‌سوری گفت: «چهارشنبه‌سوری هیچ مبنای شرعی ندارد و مناسب است از آن اجتناب شود». آخوند ناصر مکارم شیرازی، از آخوندهای باند خامنه‌ای نیز گفت: «افراد نادان آداب خرافه‌یی مثل چهارشنبه‌سوری را وارد زندگی کرده‌اند که باید از آن پرهیز کرد. اشخاصی که ترقه‌های پر سر و صدا در خیابان پرتاب می‌کنند، بدانند باید در روز قیامت پاسخگوی اعمال خود باشند».
از مدتها پیش هم ارگانهای سرکوب نظام و رسانه‌های حکومتی، به‌ویژه در رأس آنها، صدا و سیمای رژیم آخوندی، قولنج چهارشنبه‌سوری گرفته بودند و با انواع تمهیدات و تهدیدات، تلاش داشتند که مانع از برگزاری جشن ملی چهارشنبه‌سوری شوند. آخوند‌های خرافه پرست ولایت هرآنچه در آستین داشتند، از پخش مستمر تهدیدات سرکردگان امنیتی تا مصاحبه با کارشناسان پوشالی گرفته و درست کردن آگهی و نمایشنامه، تا انیمیشن و سریال کوتاه و فیلم و خلاصه هر آنچه در چنته داشتند، را رو کردند تا جلوی انفجار و آتش و بوی باروت را بگیرند. اما همه اینها اوهام و خرافه‌یی بیش نبود و همه نقش بر آب شد. خوب است از نوشته خود رسانه‌های حکومتی بخوانیم:
«… محمود علوی، وزیر اطلاعات، در حاشیه جلسه هیأت دولت، … در پاسخ به این پرسش که مهم‌ترین عملکرد این وزارتخانه در سال ٩٤ چه بود، گفت: ”غیر از چهارشنبه‌سوری، بوی باروتی را استشمام نکردیم “…». (روزنامه حکومتی شرق- 27اسفند 94)
«… بوی دود، صدای انفجار، بوی خون، اینجا خرمشهر سال ۶۲ نیست، اینجا تهران است. (خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس سه‌شنبه25اسفند)
«… جنگ شهری شب چهارشنبه‌سوری سال ۹۴، … هوای تهران را هم آلوده‌تر کرد. انفجار نارنجک های دستی، میدان دید را کاهش داد و هوا را تا آستانه محدوده قرمز آلوده کرد…». (سایت خبرآنلاین چهارشنبه 26اسفند94)
«… بوی باروت بوی دود، چهارشنبه‌سوری با صداهای مهیب انفجارها. همین الآن که در حال نوشتن این گزارش هستم از بیرون، صدای انفجارهای مهیب و بزرگ می‌آید. انفجارهایی دور و نزدیک، گویی شهر به یک میدان جنگ واقعی تبدیل شده است. (روزنامه حکومتی شرق، صدرا محقق)
«… هشدارها افاقه نکرد. به‌رغم هشدارهای مکرر مسئولان امنیتی درباره ترقه بازیهای شب چهارشنبه سوری، دیشب تهران به صحنه آتش‌بازی شدید… تبدیل شد». (روزنامه حکومتی جمهوری)
همین روزنامه حکومتی در ادامه می‌نویسد:
«… از مدتی قبل از شب چهارشنبه آخر سال، مسئولان نیروی انتظامی هشدارهای لازم را دادند و رسانه‌ها نیز با مسئولان امنیتی همراهی کردند تا بلکه مانع آتش بازیهای شب چهارشنبه‌سوری شوند. علاوه بر این، امسال به ابتکار بعضی افراد سرشناس، که تصور می‌شد توصیه آنها در میان مردم خریدار داشته باشد، کمپینی تشکیل شد که در آن، چهارشنبه‌سوری «چهارشنبه سوزی» نامیده شد و این تصور وجود داشت که ترقه‌بازیها… در این شب نسبت به سالهای گذشته کاهش چشمگیری پیدا کند. وضعیت دیشب خیابانهای تهران نشان داد این هشدارها و توصیه‌ها تاثیری نداشت…».
این است دست رد مردم به سینه همه خرافه پرستان آخوندی و پاسخ آتشین به جلادان و خائنین به وطن. به‌نظر می‌رسد، مردم قهرمان ایران، خیلی خوب پاسخ این خیمه‌شب بازیها و خرافه‌های آخوندی را دادند و از سوزش دردناک کارگزاران رژیم، معلوم می‌شود جشنی که امسال برگزار شد، واقعاً «چهارشنبه سوزی ارتجاع» و پیش‌درآمد سوزاندن ریش و ریشه ولایت‌فقیه بود. باشد تا روزی که بنیان خلافت آخوندی به دست پرتوان فرزندان مجاهد در آتش بزرگ قهر مردم ایران بسوزد و برای همیشه از این آب و خاک باستانی رخت بربندد.
آری، آنچه که هیچ مبنای شرعی ندارد و آنچه که آداب و خرافه‌یی بیش نیست، همانا رژیم ضدبشری آخوندی و همانا اصل ولایت‌فقیه است. پس بزن آتش به اصل ولایت.
(ب. بهمنی- 27اسفند 94)



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - گردهمایی نوروزی با حضور نمایندگان ارشد کنگره ایالات متحده آمریکا از هر دو حزب

گردهمایی نوروزی با حضور نمایندگان ارشد کنگره ایالات متحده آمریکا از هر دو حزب


سخنرانیهای نمایندگان کنگره در حمایت از مقاومت ایران و مجاهدان اشرفی
محکومیت نقض حقوق‌بشر در ایران و صدور تروریسم و بنیادگرایی توسط رژیم آخوندی
 رامش سپهرراد:
شاد باد در این عید در این سال جدید آرزویی است که از دوست به یار آمده است.
این شعر زیبا از مولوی پیام ما را به مبارزان محبوب آزادی در کمپ لیبرتی که خوشحالی و امید آنها مقاومت روزانه است را خلاصه می‌کند. کسانی‌که هم‌چنان ایستاده‌اند و راه را به همه ما نشان می‌دهند صرفنظر از این‌که چقدر تاریک و سرد شود و به هر قیمتی این کار را خواهند کرد، کسانی‌که پیام همکاری و دوستی در برابر پیام خصومت و نفرتی که رژیم ایران نماینده آن است می‌فرستند. ما مدیون مبارزان آزادی در کمپ لیبرتی هستیم. چقدر خوشبختیم که آنها را در راه مبارزه برای دموکراسی در میهن عزیز خود ایران در کنارمان داریم.
این شعر همچنین پیامی را به زندانیان سیاسی خلاصه می‌کند که در برابر جلادان سرکوبگر رژیم ایستاده و مراسم نوروز را برگزار کردند و شعار دادند: آتش بزن به سلول و دست‌بند، آتش بزن به استبداد، آتش بزن به رژیم بدخو، آتش بزن بیشتر از همیشه. آتش بزن به اصل ولات فقیه. شعارهای آنها با صدای مردمی‌ پیوند خورد که در شهرهای مختلف مانند تهران و شیراز و اصفهان و مشهد به خیابانها آمده و چهارشنبه‌سوری را گرامی داشتند. در همه شهرها آنها شعار می‌دادند: مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر اصل ولایت‌فقیه و مرگ بر روحانی. و از روی آتش پریدند و خواستار سرنگونی رژیم حاکم بر ایران شدند. آنها خیلی شجاع هستند.
این چهره واقعی ایران است. این سنت ملت ما است و ما با تکیه بر آن است که با افتخار هر چه بیشتر تاریخچه نوروز و نوزایی در طبیعت را جشن می‌گیریم.
سال گذشته در دوران روحانی مملو از اعدامهای بی‌رویه، یک قرارداد اتمی فریبنده، انتخابات قلابی و تروریسم در خاورمیانه بود. در مقابل آن، سال گذشته شاهد حمایت افزاینده بین‌المللی از بیانیه ده ماده‌یی خانم مریم رجوی برای یک ایران آزاد و دموکراتیک بود.
تلاشهای ما تا روزی که ایران آزاد شود ادامه خواهد داشت. بر این اساس، ما برای تمامی کسانی‌که به پیام واقعی نوروز اعتقاد دارند بهترین آروزها را داریم. سال نو مبارک. نوروزتان پیروز و هر روزتان نوروز.
اد رویس - رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا:
نوروز مبارک. مردم ایران جایگاه ویژه‌یی در قلب خود دارند نه تنها برای این جشن بهار و تولد دوباره، بلکه برای حقوق‌بشری که توماس جفرسون به ما یادآوری کرد، این کوروش بزرگ بود که 539سال قبل از میلاد، آن سند اول را ایجاد کرد، که اولین بیانیه از نظر حقوق انسانها بود و حقوق هر فرد برای آزادی خود، دین خود و پیروی از اعتقاد خود، شامل تمام اقوام.
این میراث تاریخی ایران است. به این دلیل است که توماس جفرسون به پسر خود گفت، آثار کوروش بزرگ را بخواند و آن فرهنگ و آن تاریخ را مطالعه کند. به این دلیل است که شما امروز اینجا هستید تا بگویید نوروز باید در ایران و در سراسر جهان جشن گرفته شود.
در حال حاضر من رئیس مشترک کمیسیون نوروز هستم و به این دلیل ما این کمیسیون را تشکیل دادیم که این جنبه از فرهنگ فارسی را بزرگ بداریم. و درخواستی که ما امروز از جامعه بین‌المللی داریم، در این روز و این دوران داریم این است که بیایید این وعده از حقوق هر فرد از نظر آزادی مذهب، از نظر پیروی از اعتقادات خود، از نظر آزادی بیان، از نظر کرامت پایه‌یی انسانی را حفظ کنیم. و این کرامت امروز کجا رعایت نمی‌شود؟ متأسفانه، در میان بخش‌های دیگر این جهان اسفبار، در خود ایران هم رعایت نمی‌شود، توسط این رژیم مذهبی. به فرهنگ و تاریخ مردم ایران احترام نمی‌گذارد. به حقوق ایرانیان احترام نمی‌گذارد.
و این به حدی است که آنها مأموران خود را می‌فرستند، که تا کنون 130نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق را کشته‌اند و 1300نفر را مجروح کرده‌اند. ما یک مسئولیت ویژه از طرف ایالات متحده برعهده گرفتیم وقتی گفتیم، ما افراد را در قبال حملاتی که از رژیم ایران نشأت گرفته می‌شود محافظت می‌کنیم؛ و مسئولیت ما امروز این است که ببینیم، نه تنها امنیت و حفاظت آنها را برآورده می‌کنیم، بلکه همچنین تحقیقاتی انجام می‌دهیم در مورد کسانی که باعث این حملات شدند، کسانی که با مأموران رژیم ایران همکاری کردند برای کشتن اعضای سازمان مجاهدین خلق.
و همه ما که تفاوت بین آزادی و استبداد را می‌دانیم، تقدیر ویژه‌یی برای کسانی داریم که در این نبرد گرگ و میش طولانی مبارزه می‌کنند، در این تلاش طولانی برای تضمین این‌که نسل بعدی جوانان ایرانی از حقوقی برخوردار باشند که کوروش بزرگ به آنها وعده‌اش را داد و حقوقی که آرزوی همه انسانهاست، همان حقوقی که توماس جفرسون خودش هنگام نقل‌قول از کوروش بزرگ به آن اشاره کرد. از شما بسیار متشکرم.
ایلیانا رزلهتینن - رئیس زیرکمیته خاورمیانه در مجلس نمایندگان آمریکا:
بسیار، بسیار متشکرم. مایه خوشوقتی، افتخار و سرفرازی من است که باز هم امسال در کنار شما باشم تا سال نو ایرانی نوروز را جشن بگیریم. امیدوارم سال جدید برای تک‌تک شما سالی پر از صلح، خوشحالی و سعادت باشد و سال امنی برای خویشاوندان شما در کمپ لیبرتی باشد.
اما سال گذشته سالی بود که هم موفقیت داشت و هم فاجعه. ما باید همه کسانی را به‌یاد بیاوریم که جان خود را در کمپ لیبرتی از دست دادند و همچنین کسانی که در جریان موارد وحشیانه نقض حقوق‌بشر توسط رژیم ایران قربانی شده‌اند. بنابراین از شما تقاضای یک دقیقه سکوت برای گرامیداشت یاد آنان را دارم.
ما از تک‌تک شما به‌خاطر افزودن بر شمار نمایندگانی که به این گروه ملحق می‌شوند تشکر می‌کنیم. ما قویاً تلاش کرده‌ایم تا در هر فرصتی علیه ماهیت سرکوبگرانه رژیم ایران موضع بگیریم. این یک جنبش عمومی است و شما آن‌را تقویت می‌کنید. به‌خاطر تلاشهای شما، این گروه در کنگره در حال رشد است و به‌خاطر تلاشهای شما، این فعالیتها به‌ثمر می‌نشیند.
موارد نقض حقوق‌بشر در دوران این به‌اصطلاح مدره یعنی روحانی افزایش پیدا کرده‌اند. متأسفانه ما در طول سال گذشته اجرای توافقنامه مشترک اتمی را با رژیم ایران آغاز کردیم. این بسیار زشت است که دستان سرکوبگران را بگیریم و به آنها بگوییم که به شما اعتماد می‌کنیم، چون شما کار درست را انجام خواهید داد. این بیشتر شبیه یک شوخی است. بنابراین آنها به اعدام‌ها، اذیت و آزار، شکنجه و دستگیری ادامه می‌دهند.
بدتر از این، مضاف بر لغو تحریم‌ها، مبلغ صد میلیارد دلار پول به رژیم ایران پرداخت شده است. این پول صرف چه چیزی خواهد شد؟ بله، تروریسم. شکی نیست که صرف نقض حقوق‌بشر و پشتیبانی از تروریسم خواهد شد. هیچ شکی وجود ندارد. آنها به‌دنبال بهبود وضعیت مردم ایران نیستند. آنها این پول را صرف تروریسم و مزدوران خود خواهند کرد. رژیم ایران هم‌چنان بزرگترین ناقض حقوق‌بشر در جهان است. رژیم ایران هم‌چنان بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان است. و حالا پول بیشتری دریافت کرده تا تروریسم را در جهان گسترش دهد.
بنابراین امسال ما نه تنها باید اطمینان حاصل کنیم که رژیم ایران به‌خاطر برنامه اتمیش حساب پس خواهد داد، بلکه همچنین باید از این رژیم در زمینه موارد بسیار و بی‌شمار نقض حقوق‌بشر حسابرسی کنیم. ما باید به‌طور کامل و قویاً تحریم‌های حقوق‌بشر اعمال کنیم. ما باید این تحریم‌ها را گسترش بدهیم. ما باید این تحریم‌ها را هر چه شدیدتر کنیم. ما هنوز می‌توانیم تحریم‌های جاری مربوط به تروریسم را شدیدتر کنیم. ما هنوز می‌توانیم تحریم‌های جاری مربوط به نقض حقوق‌بشر را شدیدتر کنیم. ما هنوز می‌توانیم تحریم‌های جاری مربوط به برنامه موشکی را شدیدتر کنیم. بنابراین این تحریم‌ها وجود دارد و ما باید آنها را گسترش بدهیم، تشدید و اجرا کنیم. رژیم مستحق آن است. تحریم شایسته آنها است.
حال همان‌طور که می‌دانید سپاه پاسداران به‌عنوان بازوی نظامی رژیم ایران، تروریسم و ارتجاع را صادر می‌کند و همان‌طور که می‌دانیم قسمت بزرگی از اقتصاد ایران را تحت کنترل خود دارد. بنابراین ما باید قراردادهای تجاری را به سپاه پاسداران و حمایت آن از تروریسم ربط دهیم و می‌توانیم تأثیر واقعی بگذاریم و این قراردادهای تجاری را فوراً مشمول تحریم کنیم.
بنابراین می‌خواهم آرزوی سالی پر از نعمت برای شما بکنم. می‌خواهم بدانید که دوستان بسیاری در کنگره آمریکا دارید. شما سخنان رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان را همین الآن شنیدید. دوستان بسیاری دارید که در کنار شما ایستاده‌اند و ما در کنار شما خواهیم ایستاد تا زمانی‌که رژیم ایران از بین برود و این ماشین ترور از کار بیفتد. از شما بسیار متشکرم.
شیلا جکسون لی - عضو ارشد کمیته امنیت داخلی کنگره:
نوروز مبارک!
اول از همه با تشکر از شما به‌خاطر صبرتان و به شما بگویم، من به آن یکی اتاق رفتم. شما این‌قدر برای من مهم هستید، من تمام راه را در سراسر ساختمان کنگره رفتم و باید جای دیگری سخنرانی می‌کردم، اما مدام آبیولای فوق‌العاده‌ام را اینجا می‌فرستادم که به آنها بگو من در راهم، من در راهم، چون باید خواهران و برادرانم را که برای صلح و عدالت مبارزه کرده‌اند ببینم و من با شما ایستاده‌ام. و به همه شما و به کسانی از شما که سربازانی هستید که برای حقوق کمپ اشرف و لیبرتی ثابت قدم بوده‌اید، لطفاً بدانید که این یک راه طولانی است، ولی کسانی هستند که هرگز فراموش نخواهند کرد و هر لحظه در انتظار فراخوان شما هستند.
ما مبارزه می‌کنیم، مبارزه می‌کنیم و مبارزه می‌کنیم تا وقتی ایرانی داشته باشیم که خواهر عزیزمان را به‌رسمیت بشناسد و به او احترام بگذارد؛ شناسایی و احترام برای همه کارهایی که شما انجام داده‌اید، شناسایی و احترام به آزادی و عدالت برای همه، شناسایی و احترام به آزادی که برای دوستان ما که هنوز در کمپ (لیبرتی) هستند مورد نیاز است و این واقعیت را به‌رسمیت بشناسد و به آن احترام بگذارد که هیچ‌کس نباید از انسانیت خود، که همه شما هستید محروم شود. بنابراین به‌خاطر دادن اجازه سخنرانی به من تشکر می‌کنم.
اجازه دهید به این سال جدید نگاه کنیم، این سال جدید به‌عنوان سال، چگونه بگویم، رسیدن به قله کوه است. قله کوه عدالت برای زنان، مردان و کودکان؛ و می‌خواهم شما بدانید که تاریخ ایران، تاریخ مردم فارس آن‌قدر بزرگ، آن‌قدر گسترده، و آن‌قدر با نفوذ در بسیاری از مکانهاست که شما نمی‌توانید، شما نمی‌توانید به‌خاطر عمق و غنای آن در بسیاری از بخش‌های تاریخ، نابود شوید. لذا، از شما می‌خواهم که ادامه بدهید، به پذیرش ما و به ارتباط با ما ادامه بدهید.
ما به مقصد نرسیده‌ایم و شما در این سفر هستید و مقصد، آزادی و عدالت است. مقصد رها کردن آزادی است. مقصد آمدن خواهرم (مریم رجوی) به وطن با شادی و این‌که بتواند در جایی قرار بگیرد که او باید باشد. و قادر باشد در جایگاهی قرار گیرد که باید؛ با آزادی و عدالت برای همه شما. متشکرم. نوروز بسیار، بسیار مبارک، از شما بسیار متشکرم.
قاضی تد پو - رئیس زیرکمیته تروریسم در کنگره آمریکا:
من تد پو، از تگزاس هستم. من نماینده کنگره هستم و برایم مایه افتخار است که امروز در اینجا باشم.
می‌خواهم برای شما سال نو مبارکی را آرزو کنم. این سال مهمی برای آن عده از ما در اینجاست که به آزادی معتقدیم، زیرا یک سال جدید است و ما به سال بعد نگاه می‌کنیم. یکی از چیزهایی که من در جامعه ایرانیان (مقیم) آمریکا و ایرانی‌هایی که در اسارتند و ایرانیانی که در اروپا زندگی می‌کنند تحسین می‌کنم، روحیة شاد و امیدوار شماست. من در طول سالیان تقریباً حیرت‌زده شده‌ام از روحیه‌یی که دارید، نه تنها روحیه شاد، بلکه روحیه امید برای یک روز بهتر برای شما، سازمان مجاهدین خلق ایران و مردم در ایران و مخالفان ایرانی که در سراسر جهان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. شما باید به این خاطر تحسین شوید و من فکر می‌کنم این امید کاملاً با احساس است.
می‌دانید، افراد در حکومت، آخوندها، آنها در شب خیلی خوب نمی‌خوابند، چرا که نگران آزادی هستند که کاملاً مخالف آنند. آنها مخالف آزادی شما و آزادی افرادی هستند که در ایران زندگی می‌کنند -خانواده، دوستان، همسایگان شما- که دستگیر می‌شوند، در زندان قرار داده می‌شوند و به‌دلیل عقاید سیاسی خود، اعدام می‌شوند.
و فکر می‌کنم بسیار مهم است که اعضای کنگره به شما و رژیم یاغی (حاکم بر) ایران نشان بدهند که ما در کنار شما هستیم. ما با شما شانه به شانه، بازو در بازو، هستیم چون شما می‌بینید، آزادی و رهایی احتمالاً تنها چیزی است که تمام اعضای کنگره در واقع روی آن توافق دارند، بدون توجه به این‌که کجا آزادی و رهایی منع می‌شود، ما از این واقعیت پشتیبانی می‌کنیم که افراد هر کجا که هستند، باید آزادی و رهایی داشته باشند.
من از طرفداران بزرگ پایداری شما و امید و شادی شما هستم. این به من به‌عنوان یک عضو کنگره، برای ماندن در مبارزه انگیزه می‌دهد. مبارزه تمام نشده است. ما مبارزه را ادامه خواهیم داد و هدف واقعاً پیچیده نیست. هدف این است که مردم ایران سرنوشت خود را تعیین کنند و دولت خود را تعیین کنند. ما آن‌را آزادی می‌نامیم. هدف این است. بگذارید مردم تصمیم بگیرند که چه کسی بر آنها حکومت کند، نه یک دیکتاتور مستبد که موعظة نفرت و نفی آزادی می‌کند، بلکه اجازه دهید مردم تصمیم بگیرند.
بنابراین من به شما تبریک می‌گویم. سال نو مبارک. سال خوبی خواهد بود و همین‌طور خواهد بود. متشکرم.
تام مک کلینتاک – عضو مجلس نمایندگان آمریکا:
مک کلینتاک: من افتخار می‌کنم که امروز با شما اینجا باشم تا سال نو ایرانی را جشن بگیریم. می‌خواهم همه شما بدانید که بسیاری از ما در آمریکا هستند که به‌طور مداوم در فکر آزادی ایران و سلامتی ساکنان کمپ لیبرتی هستند. آنها هرگز دور از ذهن ما نیستند و روزهای بهتری خواهد آمد.
این روزها من به یاد تاریک‌ترین روزها در تاریخ آمریکا می‌افتم. ناامیدی روی زمین مسلط بود و مردی به نام توماس پین این کلمات را نوشت که الهام‌بخش مردم ما بود و من امیدوارم الهام‌بخش مردم ایران هم باشد. این چیزی است که او گفت: این دورانی است که روح مردان را به آزمایش می‌کشد. سرباز تابستان و وطن‌پرست آفتاب در این بحران از خدمت به کشور خود تحلیل می‌روند. اما کسی که می‌ایستد سزاوار عشق و تقدیر زن و مرد است. استبداد مانند جهنم به‌راحتی فتح شدنی نیست، اما ما باید این تسلی را به خودمان بدهیم، که هر چه جنگ سخت‌تر باشد، پیروزی با شکوه‌تر است.
خب، آزادی ارزش بالایی دارد. آزادی بسیار گران‌قیمت است، اما ارزش آن هزینه را دارد و مردم ایران این را می‌دانند و مردم ایران برای آن عمل می‌کنند به‌دلیل حمایتی که اکنون از هموطنان خود از سراسر جهان دریافت می‌کنند و از سوی ملتهایی مانند آمریکا که ارزش آزادی را می‌دانند، آن‌را دوست دارند و ارج می‌نهند و می‌خواهند ببینند که (این آزادی) دوباره در تمدن بزرگ ایران برقرار شود.
بنابراین از همه شما برای حضور در اینجا تشکر می‌کنم. سال جدید بسیار مبارک. روزهای بهتری خواهد آمد.
جان گرامندی عضو دموکرات مجلس نمایندگان از ایالت کالیفرنیا:
با تشکر از شما. و با تبریک به‌خاطر نوروز و سلام بر همه شما. در این سال، ما چالشهای بسیار زیادی را پیش روی خودمان داریم و فعالیتهای شما، ما را نسبت به نگرانی‌هایی که در داخل کشور خودمان و در ایران داریم آگاه نگه می‌دارد و ما از این بابت از شما تشکر می‌کنیم. ما تشکر می‌کنیم از اطلاعات و آگاهی که شما به ما می‌دهید. در ناحیه خود من، در منطقه ساکرامنتو، ایرانی‌های بسیاری وجود دارند که مایلند با شما جشن بگیرند و آنها به من گفتند «به‌رغم هر کاری که امروز داری، به این برنامه برو و بگو نوروز مبارک».
سرهنگ وسلی مارتین - فرمانده حفاظت اشرف:
خانم‌ها و آقایان از شما متشکرم که به من فرصت دادید تا در این لحظه در کنار شما باشم. از طرف تمامی دوستان و افسران ارتش که همگی از من خواستند در این‌جا حاضر شوم و جای آنها را پر کنم و همچنین از طرف حامیان آزادی در آمریکا، اروپا و کانادا، باید بگویم که مایه افتخار و سرفرازی ما است که با شما همکاری می‌کنیم.
ما امروز زندگی و حیات را جشن می‌گیریم. ما امروز سال نو را جشن می‌گیریم. اما افرادی نیز در گذشته زنده بودند که ما اکنون باید یاد آنها را گرامی داشته و حیات آنها را جشن بگیریم.
همه تمدنها خوب و بد دارند. متأسفانه، آنچه ما امروز شاهد آن هستیم هم نقاط بلند دارد و هم نقاط پست. نقطه پست رژیم تهران است. مردم سرکوب می‌شوند. مردم کشته می‌شوند. همان‌طور که امروز از زبان نمایندگان کنگره شنیدید، این یک رژیم مدره نیست. اما با این حال، نقطه رفیع این ماجرا مردم ایران هستند، فرزندان آن در ایران و در سراسر دنیا، همان‌طور که شاهد حضور آنها در همین جلسه هستیم. دختران و پسران امروزی ایران، کشورشان را از شر این رژیم خلاص خواهند کرد و سپس ما آینده را خواهیم دید.
بزرگ‌ترین قهرمانان ما شما هستید و این جنگجویان در سراسر جهان می‌خواهند یک دولت باثبات در ایران ایجاد کنند و صلح را به جهان عرضه کنند.
می‌خواهم به زنان و مردان، خواهران و برادران خود در کمپ لیبرتی اشاره کنم. من افتخار این‌را داشتم که در کنار ساکنان لیبرتی در کمپ اشرف خدمت کنم. به یاد دارم که آنجا می‌نشستم و از آنها می‌آموختم و با آنها وقت صرف می‌کردم؛ و این همواره یک تجربه پرارزش بود.
بنابراین همان‌طور که در گذشته هم گفته‌ام، در پایان بگذارید بگویم که ما در صحرای استان دیالی در کنار هم ایستادیم و این‌جا هم در کنار هم ایستاده‌ایم. ما همیشه در کنار هم خواهیم ایستاد. از شما متشکرم.



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

۳ فروردین ۱۳۹۵

#ایران - زندان گوهردشت - پیام نوروزی زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند

 زندان گوهردشت - پیام نوروزی زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند 


با سلام و درود بی‌پایان به رهبری انقلاب نوین مردم ایران برادر مجاهد مسعود رجوی و رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت خواهر مریم و تک‌تک شیر زنان و کوه مردان بی‌بدیل تمامی دوران این مرز و بوم از زندان لیبرتی تا آلبانی و جای جای این کره خاکی و تمامی اشرف‌نشانان پاکباز و قهرمان در سراسر گیتی علی الخصوص در میهن در زنجیر و به‌گروگان‌گرفته‌شده و کلیه هموطنانم که به‌طور دایم و سیستماتیک مورد آزار و شکنجه و دزدی و قتل و غارت آخوندهای ستمگر قرار دارند.
در حالی صمیمانه‌ترین تبریکاتم به‌مناسبت فرارسیدن بهار طبیعت را تقدیمتان می‌نمایم که خالصانه آرزو می‌کنم پیوند بهار طبیعت و بهار آزادی ایران‌زمین برقرار شده و زیباترین بهار تاریخ را برای ایرانیان رقم زند.
به یمن داشتن رهبری آگاه و شجاع و درد آشنا که در قله صدق و وفا ایستاده و با فدای بیکران و بدون چشمداشت خود و تمامی ثمره وجودیش یعنی رزم آوران ارتش آزادی که چکیده بیش از 50سال اسارت و شکنجه و تیرباران و تبعید و مبارزه مستمر می‌باشد را وقف آزادی و آبادی این میهن گرفتار شده به دست دجال‌ترین دجالان کل تاریخ هستی نموده است، بر ما واجب است که با فرارسیدن سال نو در حرکتی هماهنگ و منظم و با تاسی از رزم آوران ارتش آزادی و با حضوری یک پارچه همان‌طور که با عدم حضور در مراسم حکومتی 22بهمن و با تحریم تام و تمام سیرک انتخابات و با حضور گسترده و چشم‌گیر همگانی در برگزاری جشن ملی و آخوند ستیز چهارشنبه سوری، با حداکثر تهاجم و حمایت همه‌جانبه از همدیگر با تمامی طرحهای ضدبشری آخوندهای تروریست و بنیادگرا در سال پیش رو از جمله قطع یارانه‌ها که تنها منبع درآمد تعداد کثیری از هم میهنانمان می‌باشد و گرانی افسار گسیخته و عدم پرداخت حقوق کارگران و کارمندان و بیکاری و اعتراض به دخالت در کشورهای دیگر از جمله سوریه، عراق، یمن و... . آخرین راههای تنفسی این رژیم پا به گور را قطع کنیم و بهار آزادی میهن را در بهار طبیعت محقق سازیم.
با آرزوی ایامی شاد و خوش و ایرانی آزاد و آباد و به دور از ظلم و ستم حکومت قرون‌وسطایی آخوندی و با آرزوی پیروزی ارتش آزادی و آوردن مهرتابان به سرزمین شیروخورشید
درود بر رجوی
زندان رجایی شهر زندانی سیاسی -ابوالقاسم فولادوند



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - پیام تبریک نوروزی زندانی سیاسی علی معزی پدر دو مجاهد اشرفی از زندان اوین

 پیام تبریک نوروزی زندانی سیاسی علی معزی پدر دو مجاهد اشرفی از زندان اوین 


بنام تو ای منقلب کننده دلها و دگرگون سازنده نگرشها
با سلام و درودهای بی‌پایان به پیشگاه توده‌های مردم میهن
خداوندا از تو می‌خواهیم که بهترین تغییر و تحولات را روزی ما گردانی، تغییر و تحولاتی که موجب پاره شدن زنجیرهای اختناق و نوید بخش رهایی و بهروزی مردم ایران‌زمین باشد.
سال همبستگی و همیاری و اتحاد مردم ما و سال بدبیاری و از هم گسیختگی تاروپود بساط جور و جنایت باشد.
تحولاتی که خلق و خوی ما را متحول ساخته و یاس و ترس و تردید را از دلها زدوده و نور ایمان و یقین و امید را به قلبها بتاباند و دلی خواهیم که دوزخ را فرو سوزد.
دو صد دریا بسوزاند زموج بحر نگریزد.
در نوروز بهاری، تراوش تازگی و تغییراتی را آرزو می‌کنیم که همراه با طبیعت از قلب انسانها بجوشد و فرزندان برومند و جوانان غیور وطن را بر انگیزاند.
اینک در آستانه سال نو در حالی که شرمنده و نگران درصد بالایی از مردممان هستیم که در سفره‌اشان چیزی برای خوردن پیدا نمی‌شود و از ورای دیوارها و حصارهای تپه‌های اوین و از ورای قفل و بتون و آهن، زنده یاد استقامت یاران با فروتنی این سال نو را به‌محضر همیهنان عزیز، مجاهدان اشرف مرام، بستگان و دوستان و آشنایان داخل و خارج کشور و آزادیخواهان در بند و از بند رسته تبریک می‌گویم و به روان پاک شهدا و همه جان‌باختگان راه آزادی درود می‌فرستم بهاران خجسته باد، خجسته بادا خجسته باد، ای خلق ایران خجسته باد
زندان اوین علی معزی نوروز 95



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

۲۸ اسفند ۱۳۹۴

در گذر تاریخ ... #ایران - 29اسفند، نهضت پیروز ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق

در گذر تاریخ ...
 29اسفند، نهضت پیروز ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق


29اسفند، همواره خاطره‌یی غرورآفرین را درحافظه فرزندان آزاده ایران وپویندگان آزادی وبهروزی خلق، زنده می‌کند. ملی‌شدن صنعت نفت، درنتیجه تلاشهاومبارزات خستگی‌ناپذیر دکترمحمدمصدق پیشوای نهضت ملی و ضداستعماری مردم ایران وتصویب لایحه قانونی ملی‌شدن نفت ایران توسط مجلس در29اسفند 1329، یک پیروزی بزرگ را نصیب ملت ایران کرد. اقدامی که منجر به استیفای حقوق مردم ایران برمنابع و ثروتهای ملی خودشان گردید و قلبهای همه مشتاقان آزادی و استقلال میهن را شاد کرد، و همچنین به‌مثابه مشعلی راهگشای مبارزات ملی و ضداستعماری ملت ایران و الهام‌بخش جنبشهای استقلال‌طلبانه منطقه شد.
درسالگشت این پیروزی بزرگ، با نگاهی گذرا بر وقایعی که منجر به حصول این پیروزی شد، خاطره مبارزات دکترمصدق راگرامی می‌داریم.
مصدق، مبارزه خود برای ملی کردن نفت را از دوره چهاردهم مجلس شورای ملی آغازکرد. دراثر پیشنهاد و تلاش او، قانون منع مذاکره درباره امتیاز نفت به‌صورت یک ماده واحده به‌تصویب رسید. به‌موجب این قانون، دولت از هرگونه مذاکره حول دادن امتیازنفت به قدرتهای بیگانه منع می‌شد. درهمین دوره، مخالفتها واعتراضات شدید دکتر مصدق علیه دکترمیلیسپو و سیاست ضدملی که او پیش می‌برد، منجر به برکناری وی ازسمت خویش و اخراج از ایران گردید.
پس از پایان دوره مجلس چهاردهم ، استعمار و مزدورانش درهیأت حاکمه، مجلس را برای 16ماه به‌تعطیلی کشاندند و وقتی که پس ازاین تعطیلی، انتخابات دوره پانزدهم مجلس شروع شد، دشمنان مصدق باتوسل به تقلبات و تشبثات دیگر، مانع انتخاب‌شدن دکترمصدق به‌نمایندگی مجلس شدند.
اما مصدق درخارج از مجلس به مبارزه آزادیخواهانه خود ادامه داد. در 15 بهمن1327 شاه، ترور وزخمی شد. هیأت حاکمه، این حادثه را دستاویز قرارداد تا بااعمال فشار و سرکوب، دست به زدوبندهای تازه‌تر استعماری بزند.
از جمله این زدوبندها، قراردادی بود که بین گس، نماینده شرکت استعماری نفت، و گلشاییان وزیر دارایی وقت منعقد شد و هیأت حاکمه در آن آشکارا منافع انگلیس را برمنافع ملت ایران ترجیح داد. آنها میخواستند این قرارداد را از تصویب مجلس بگذرانند و به آن شکل قانونی بپوشانند.
اما مصدق و یارانش درفاصله پایان مجلس پانزدهم و آغاز مجلس شانزدهم، افشاگریهای خود را برعلیه قرارداد گس-گلشاییان ادامه دادند وماهیت این قرارداد زبونانه را برای مردم برملا ساختند. مردم نیز درحمایت از مصدق ونمایندگان واقعی خود تظاهرات متعددی علیه شرکت نفت ایران-انگلیس برپاکردند.
درانتخابات دوره شانزدهم ، مصدق و یارانش در اعتراض به تقلبات انتخاباتی که با هدف حذف مصدق و یارانش ازسوی هیأت حاکمه صورت می‌گرفت، به‌یک تحصن واعتصاب‌غذا که چهارروز به‌طول انجامید دست‌زدند. این اقدام نیز با حمایت همه‌جانبه مردم مواجه گردید وباعث شد مصدق به‌عنوان نماینده اول تهران به‌مجلس راه پیدا کند.
دکترمصدق در این دوران ، ملی کردن صنعت نفت درسراسر کشور را هدف اصلی مبارزه خود قرارداده بود. ولی ازآن‌سو دربار و ایادی استعماری، به‌منظور مخالفت با اهداف مصدق و حفظ منافع غیرملی، رزم آرا را به نخست‌وزیری گماردند.
روز چهارم آذرماه سال 1329، پس از یک‌رشته مبارزات روشنگرانه مصدق، وجروبحثهای طولانی در مجلس، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، توسط دکتر محمد مصدق به کمیسیون نفت ارائه شد.
این پیشنهاد تحت فشارهای ارتجاعی - استعماری مورد قبول واقع نشد.اماشور و هیجان عظیمی در میان مردم به‌وجودآورد. مردم در سراسر کشور علیه شرکت نفت و به‌دفاع ازمصدق وطرح ملی‌شدن نفت دست به تظاهرات عمومی زدند.خشم و نفرت عمومی نسبت به منافع غارتگرانه درایران برانگیخته شد و اهمیت ملی‌شدن صنعت نفت برای مردم بیش‌ازپیش روشن گردید.
رزم آراکه تصمیم به دفاع ازشرکت نفت وپیشبرد سیاست غیرملی خود گرفته بود، فشار به مردم را افزایش داد. روزنامه‌های ملی توقیف شدند و دکترفاطمی و چند تن از روزنامه‌نگاران به زندان افتادند. دکتر مصدق درجلسه سی‌آذر مجلس در محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه رزم آرا، عزم ملت ایران را برای ملی کردن نفت بیان نمود و گفت:
ملت بیدار ایران خوب می‌داند که این مضیقه‌ها به‌دست خدمتگزاران شرکت غاصب نفت فراهم می‌شود و دولت ما نیز از آنان پشتیبانی نموده و در صدد شکستن قلم و بریدن زبان اقلیت و ملت ایران است. رسما اعلام می‌کنیم که ملت ایران هرقراری غیر از ملی‌کردن نفت را که حق مسلم اوست به رسمیت نخواهد شناخت. و این مبارزه مقدس تا نیل به‌هدف همچنان ادامه خواهد یافت .
رزم آرا در اسفند 1329 درجریان یک ترور کشته شد. پیکار به اوج خود رسیده ‌بود. شعار ملی شدن نفت، هرچه‌بیشتر منجر به وحدت وانسجام صفوف مردم گردید و مبارزات آنان را سمت‌وسو بخشید.
مصدق نیز با هوشیاری تمام، شور و استقبال مردم را به‌سیل خروشانی بدل ساخت. علیرغم دسیسه‌های بسیار و مکر فراوان دشمنان داخلی و خارجی مردم، سرانجام براثر فشار افکار عمومی و مبارزه شدید ملت ایران درتاریخ 29 اسفند سال 1329 لایحه قانونی کمیسیون نفت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت ایران به‌تصویب مجلسین رسید.
چنین بود که پیشوای نهضت ضداستعماری ایران با یاری مردم، موانع استعماری و ارتجاعی را از پیش‌پا برداشت و یک گام بلند و افتخارآمیز درجهت احقاق حقوق خلق به‌پیش نهاد و مصدق به‌عنوان سمبل میهن‌پرستی و استقلال‌طلبی در قلوب تمامی مردم ایران جای گرفت. پس ازتصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت، جنبش ضداستعماری مردم به‌رهبری مصدق وارد مرحله جدیدی شد. و دکتر مصدق در اردیبهشت سال 1330 با اکثریت آراء مجلس به نخست‌وزیری انتخاب شد.
هنوز یاد تو در بادهای شرق وزان است، هنوزنام تو در ابــــــــر وموج و رود روانست
هنوز آتش خورشید پـــــــــرغرور دماوند، شکوه خاطره‌ات را به‌صبح، شعله‌زنانست
هنوز از پس شه،شحنه از شرافتت ای شیر! زدرد بیشرفی درهراس و جامه‌درانست
هزارزخم، ترا برجگر زدند و، زهر زخــــم به خاک، خون فضیلت، همیشه درفوران است
خروش کاوه و بابک، ز بانگ کوچک و ستار دمید. واینهمه آتش به شعله تو دمانست
ستاره می‌گذرد برمـــــدار صبح وحقیقت به رستخیز مکرر روان به قلب زمان است
درسالگرد ملی شدن صنعت نفت باید ازخیانت بزرگ آخوندهای ضدبشردرحق مردم ایران درخصوص برباددادن و به‌نابودی‌کشاندن همه سرمایه‌های زیربنایی و بخصوص صنعت نفت ایران سخن بگوییم.
خمینی وآخوندهای پس‌مانده از او با سیاست خائنانه خود، به تاراج درآمد نفت پرداختند و ضربه جبران‌ناپذیری براقتصاد ایران و بخصوص سرمایه ملی نفت زدند‌ و درست عکس مسیری که مصدق برای ملی‌کردن نفت پیمود،صنعت نفت ایران را تجزیه نموده وپیکر قطعه‌قطعه شده آن را به شرکتهای غارتگرخصوصی واگذار نمودند.
رژیم آخوندی که درتمامی سالهای حاکمیت شوم خود نفت ایران را به ثمن بخس دربازارهای جهان به‌فروش گذاشته و با دست باز، سرمایه مردم را درمسیر هدفهای شوم و طرحهای تروریستی خود در نقاط مختلف جهان به‌تاراج داده ، به‌یکباره همه پرده‌ها را کنار زده وبرای خروج از بحران مرگبار اقتصادی‌، دست عوامل و باندهای غارتگر وابسته به‌خود و شریکان خارجی آنها را به‌طور رسمی به روی تاراج صنایع نفت و گاز کشور بازنمود تا به این ترتیب هرگونه مانعی رابرای انعقاد قراردادهای خائنانه و ضد ملی از سر راه بردارد.
پیش از آن مدت هشت سال تمام درآمد نفت میهن ما را صرف تابیدن تنور جنگ ضدمیهنی كردند؛ جنگی که به‌گفته خود آخوندها 1000میلیارددلار هزینه و خسارت مالی داشته.
 سردمداران رژیم، بارها اعتراف کرده‌اند که هزینه خرید سلاح، وابزار جنگ و تبلیغات و بسیجهای جنگ، تماما از درآمد نفت پرداخت شده است؛ که یک قلم بسیار عمده و عمدتا پنهان آن قبل از افشاگریهای مقاومت، مخارج نجومی برای دستیابی به سلاح اتمی است که امروزه گماشته ولی فقیه پاسدار هزار تیر احمدی نژاد برتنور آن می تابد و بخش عمده درآمد نفت کشور را به چاه ویل آن می ریزند.
راستی، اگر روزی مصدق به ذخیره کردن نفت به‌عنوان سرمایه اصلی ملت ایران می‌اندیشید و خیرخواهانه می‌خواست اقتصاد بدون نفت ایجاد کند تا نفت ایران برای آینده حفظ شود، آخوندهای غارتگر از روز روی‌کارآمدن ، از نفت، تنها به‌عنوان منبعی برای غارت بی‌حدومرز و پرداخت هزینه طرحهای شوم سرکوبگرانه و ضدبشری، و منبعی به‌تاراج‌دادنی برای خروج از بحرانهای اقتصادی و سیاسی و انزوای بین‌المللی استفاده کرده و همواره برای پیش‌بردن سیاست خارجی خود به حراج‌کردن نفت ایران به ارزانترین قیمتها پرداخته‌اند.
این اقدام خیانتکارانه آخوندهای ایران بربادده، حرکتی است درست مخالف جهت ملی کردن صنعت نفت و تبدیل آن به منبعی در دست نمایندگان واقعی ملت برای بهره‌گیری از آن درخدمت به مردم و میهن. امری که وظیفه سرنگونی این رژیم را هرچه عاجل‌تر و فوری تر می‌سازد تا با محو رژیم غارتگر آخوندی، دوباره راه بازسازی و بنای اقتصادی سالم هموار گردد و فرزندان مجاهد و مبارز ایران بتوانند درایرانی آزاد و آباد اهداف استقلال‌طلبانه و مردمی مصدق را جامه عمل بپوشانند.


۲۵ اسفند ۱۳۹۴

#ایران - آتش سلاح من است

 آتش سلاح من است


آتش سلاح من است.
شعار، باروت من.
و فریادم،
شلیک من است.
من به سوی ظلمت آتش می‌گشایم.
فریاد من گلوله داغی است
و در مسیر من پرچم سرخی است،
فراراه
هم‌چو چراغی در راه.
همراهانم:
جوانان کوچه و بازار،
دختر دانشجو،
مادر زندانی،
پدران عصیان!
رزمنده دلیران ارتش آزادی.
هر کوچه سنگرم،
هر خیابان میدان رزمم.
آتش سلاح من است،
سلاحی منتظر روز پیکار!



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - مشاعره «جوون» و «آتش»

 مشاعره «جوون» و «آتش»


جوون:
جناب آتیش سلام!
عرض ادب،
باز بیا
شعله بکش رو تن شب.
«ب» بده!
آتش:
بابا ای جوون! شعله تویی،
اون که شب رو می‌کنه نفله٫ تویی
«ی» بده!
جوون:
یه کمی از خودتون برام بگو
با حضورت حالا داغ گفتگو،
«و» بده!
آتش:
والله به حضور انورت،
این روزها آتیش پره دور و برت
هر جا فریادی باشه ما اونجاییم
قاطی شور شما جوون هاییم،
«م» بده!
جوون:
می خوام از تولدت برام بگی،
کجا بودی اون زمونای بچگی؟
«ی» بده!
آتش:
یه روزی از روزهای عصر حجر
اومدم از لای سنگها بی‌خبر
یکی سنگها رو به هم دیگه کوبید
پدرم اونجا یهو شعله کشید.
«د» بده!
جوون:
دوس داری کجاها روشنت کنن
رخت شعله را کجا تنت کنن؟
«ن» بده!
آتش:
نظر منو بخوای باید بگم
روشنم کنید همیشه دم به دم
بفرستیدم میون میدون ها
بذارید گر بگیرن خیابون ها
هر جا تاریکه می‌خوام اونجا باشم،
شعله هامو تو سیاهی بکشم،
دردها تونو توی جوونم بریزید،
غصه‌ها تونو میونم بریزید،
کار من سوزوندن تباهی هاست،
توی عصر ما تباهی از کجاس؟
«س» بده!
جوون:
سر این رشته دس حکومته،
دعوا با ریشه ظلم و ظلمته.
«ه» بده!
آتش:
همه شعله هامو می‌دم بهتون
تا بریزید رو سر پاسداراشون
واسه جنگ تون رو من حساب کنید
عکس من با خودتونو قاب کنید
ریش و ریشه‌ها رو دود بدید!
نکنه دیر بشه، زود زود بدید
مثل من جسور و بی‌باک باشید
مثل قلب سرخ من پاک باشید
تک و تنها نشینیدتو گوشه ها!
همه با هم بریزید تو کوچه‌ها!
«ا» بده!
جوون
آقا جون مرحمت عالی زیاد
کوچه مون خیلی هوا تو نو می‌خواد،
شب چهارشنبه‌سوری منتظریم
ما می‌خوام یکسره تا فردا باشیم
«م» بده!
آتش:
مرسی از دعوتی که کردی ازم،
اگه کاری نداری می‌خوام برم،
«م» بده!
جوون:
ممنون از حضورتون، متشکریم.
خاطرات خیلی زیاد باهات داریم،
اما باشه برایه فرصت خوب،
یعنی چهارشنبه سوری،
تنگ غروب!



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - چهارشنبه سوری سیلی جانانه بر بناگوش ولی‌فقیه

چهارشنبه سوری سیلی جانانه بر بناگوش ولی‌فقیه 
همه یک به یک دل پر از کین کنید
سپر بستر و تیغ بالین کنید


دل بد سگالان پر آتش کنید روان نیاکان ما خوش کنید
جهانی به آتش بر افروخته همه کاخها کنده و سوخته (فردوسی)
آوای ”آی بته بته بته ”که فروشندگان بوته‌های صحرایی برای آتش‌بازی چهارشنبه‌سوری سر می‌دهند، مانند پتک بر سر ولی‌فقیه فرود می‌آید. صدای هر ترقه و فشفشه در زیر کرسی او می‌پیچد و آرامشی برایش باقی نمی‌گذارد. چهارشنبه‌سوری تبدیل به یک سنت مبارزاتی بسیار نیرومند و مؤثر شده است.
چهارشنبه سوری از همان اولین سالهای حکومت آخوندها، صحنه و عرصه جنگ مردم با رژیم ضدبشری شد. مانند خیلی سنتهای ملی دیگر که مرتجعین حاکم ظرفیت تحمل آنها را نداشتند، چهارشنبه‌سوری نیز مورد تهاجم آخوندها قرار گرفت. گفتند و نوشتند و در بوق کردند که این سنت، بقایای آتش پرستی ایرانیان قدیم است، غیراسلامی است، ضددین است، مردم را به خطر می‌اندازد، آتش‌سوزی به راه می‌افتد و خیلیها ناقص العضو می‌شوند. در بازار مکاره سیمای جمهوری اسلامی تلاش کردند که با نشان‌دادن صحنه‌های دلخراش از جراحتهای ناشی از ترقه‌ها و آتش بازیها، مردم را مجبور کنند که از این سنت ملی فاصله بگیرند. اما نشد که نشد. از آخوندها انکار و از ملت قهرمان ایران اصرار.
این جنگ تا امروز مراحل مختلفی را طی کرده است. مرحله اول هجوم مغول‌وار آخوندها به سنتهای ملی برای ریشه‌کن کردن این سنتها و جایگزین کردن آنها با سنن مرتجعین بود. تهدید کردند، دستگیر و زندانی کردند، جریمه کردند، منبر رفتند و از مضرات این سنتها و برانگیخته شدن خشم خدا از این کارها، بی‌دریغ اباطیل بافتند و مزخرف گفتند و تا بخواهید درون کثیف خود را بیرون ریختند، اما فایده‌یی نکرد. در این مرحله رژیم به سختی شکست خورد. زیرا در عمل تجربه کرد که هرچه بیشتر فشار می‌آورد، مردم با رغبت بیشتری به سمت چهارشنبه‌سوری و امثال آن می‌روند. دستگیریها و فشارها را هر چه بیشتر می‌کند، نه فقط از رونق چهارشنبه‌سوری کاسته نمی‌شود، بلکه اشتیاق بیشتری به آن شکل می‌گیرد. علت کاملاً واضح است، آخر مردم ایران از هر امکانی برای ”نه“ گفتن به مرتجعین استفاده می‌کنند و با صدای بلند آن را تکرار هم می‌کنند. مردم ایران آخوندها را نمی‌خواهند و فقط به فکر یک چیز هستند، سرنگون کردن ولی‌فقیه. به قول سوریه‌ییهای قهرمان: الشعب یرید اسقاط النظام! همین و نه کمتر از آن.
وقتی آخوندها دیدند با فشار وارد آوردن برای لغو سنتهای ملی به جایی نمی‌رسند، رنگ عوض کردند و سعی کردند خود را با آن همراه و همگام نشاند بدهند و در این همراهی و همگامی آن را از مسیر خود که به یک سنت مبارزاتی تبدیل شده است، منحرف کنند، و نهایتاً سر آن را مجدداً در گل فرو کنند. حقه بازی، دجالگری، ریا، فریب، دو رویی، بخشی از ذات ناپاک آخوندهای حاکم بر میهنمان ایران است. همین آخوندها که تا دیروز سنن ملی را، ضداسلام و ضددین مطرح می‌کردند، سمینارها گذاشتند و شروع کردند به تعریف کردن از این سنتها و رنگ عوض کردند که ما هم ”ایرانی“ هستیم و مثل همه ایرانیها فکر می‌کنیم. غافل از این‌که ملت سالها است دست آنها را خوانده و گول نمی‌خورد. این سمینارها و حرفهای ظاهرسازانه را هیچ‌کس به پشیزی هم نخرید و به آن ”محل سگ“ هم نگذاشت. بار دیگر مرتجعین دین فروش، بور و کور شدند و خیلی خوب فهمیدند که آبرو باخته‌تر از آن هستند که در بین مردم جایی داشته باشند و اندکی اعتماد به آنها وجود داشته باشد. این حقه بازی ابلهانه نیز به پایان رسید وملت مقاوم ایران یک گام دیگر به جلو برداشت و در مسیر حفاظت از سنتهای ملی خودش، آن را هر چه بیشتر تبدیل به سنتهای مبارزاتی کرد و با برگزاری باشکوه‌تر آنها، به ”عظما“ پیام فرستاد که ما به چیزی کمتر از نابودی تو راضی نمی‌شویم.
این مرحله نیزگذشت و آخوندها باز رنگ عوض کردند. این بار هر دو شیوه را با هم به‌کار بردند. هم تهدید و دستگیری و جریمه و منبر رفتن اندر مضرات چهارشنبه‌سوری و هم همراهی و نصیحت به پدر و مادرها و خانواده‌ها که جلوی بچه‌هایتان را بگیرید. آنها راکنترل کنید ما خیر شما را می‌خواهیم و تلاش داریم که خدای نکرده به شما آسیبی وارد نشود! و ما خیرخواه شما و فرزندانتان هستیم. تا بخواهید از این حرفها به‌هم بافتند و در سیمای جهل و جنایت آمدند و وراجی کردند. بعد هم گفتند که در کوچه‌ها مراسم بگیرید و به خیابانها و میادین اصلی نیایید که چنین وچنان می‌کنیم. اما باز هم گوش کسی بدهکار این حرفها نبود و مردم پرشور و باصفا و مبارز ایران ول کن نبودند و کار خودشان را کردند و البته باز هم می‌کنند. بعد از چهارشنبه‌سوری سال قبل، آخوندها و سرکردگان سپاه جهل و جنایت و پلیس های رنگارنگ، صورت خود را با سیلی سرخ کردند و به تلویزیون آمدند و از همکاری مردم! تشکر کردند و استیصال خود را به نمایش گذاشتند. مثل همین تظاهرات 22بهمن امسال که خامنه‌ای قبل از آن در شاخ و شانه کشیدن برای استکبار جهانی! گفت حالا خواهید دید که در 22بهمن چه خواهد شد و مردم چگونه جواب شما را می‌دهند. 22بهمن شد ولی خبری از جمعیت آن‌چنانی نبود ولی آخوندها که سمبلهای وقاحت و بی‌حیایی هستند، چند هزار شرکت کننده را چهل میلیون نفر اعلام کردند. الغرض، سنتهای نیکو این‌چنین در فرآیند تحولات مبارزاتی یک خلق قهرمان، رنگ و محتوای مبارزاتی به خود می‌گیرد و تبدیل به سیلی جانانه بر بناگوش ولی‌فقیه می‌شود.
نگاهی به شیوه و نحوه تنظیم و برخورد حضرت علی ، شیر همیشه پیروزمند صحنه‌های نبرد حق و حقیقت، که شاخص اسلام ناب محمدی است با سنتهای مردم شنیدنی و رسوا کننده آخوندهاست.
حضرت علی وقتی مالک اشتر یار با وفایش را برای استانداری مصر برمی‌گزیند و این مسئولیت را به او ابلاغ می‌کند، در یک عهد نامه طولانی و همه جانبه، در تمام زمینه‌ها دستورات لازم را به او می‌دهد و از او التزام می‌گیرد که طبق این دستورات عمل کند. حضرت علی در این عهد نامه درباره نحوه برخورد با سنتهای نیکوی خلقها و اقوام مختلف به او می‌گوید:
ولا تنقض سنّةً صالحةً عمل بها صدور هذه الأمّة، واجتمعت بها الألفة، وصلحت علیها الرّعیّة. ولا تحدثنّ سنّةً تضرّ بشیءٍ من ماضی تلک السّنن، فیکون الأجر بمن سنّها، والوزر علیک بما نقضت منها.
آداب پسندیده‏یی را که بزرگان این مردم به آن عمل کرده، و ملت با آن پیوند خورده، و رعیت با آن اصلاح شده است را بر هم مزن و آدابی که به سنتهای خوب گذشته زیان وارد می‏کند، پدید نیاور، که پاداش برای آورنده سنت، و کیفر آن برای تو باشد که آنها را درهم شکستی.
برخورد حضرت علی علیه‌السلام با سنتهای مردم، که بخشی از تاریخ آنها شده است، آن‌چنان با دقت و حساسیت است که می‌گوید مبادا این سنن را برهم بزنید و به آنها زیان وارد کنید، اگر اینکار را بکنید، حتماًکه آثار منفی آن دامن شما را خواهد گرفت وکیفر آن به شما می‌رسد.
بی‌تردید مردم ایران مانند همیشه فرصت چهارشنبه‌سوری را برای اعتراض و مقاومت در برابر این رژیم ضد‌مردمی از دست نخواهند داد. آنها سرخی آتش را نمودی از شعار «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه» می‌دانند و به‌خوبی آگاهند که جشن ملی چهارشنبه سوری، پیوسته کابوسی برای خلافت ارتجاع در ایران‌زمین است. رقص شعله ها و صفیر ترقه‌ها تاریکی و تباهی آخوندی را می‌شکافد و پایکوبی جوانان میهن، زمین را در زیر پای پاسداران شب به لرزه درمی‌آورد
صمد محسنی



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - مشق امشب چیه؟

مشق امشب چیه؟


بچه‌ها آقا معلم اومد.
برپا!
بفرمایید بشینید عزیزانم.
بچه‌ها کدوم یکی از شماها میدونه که آتش چه مفهومی داره و چرا در چهارشنبه‌سوری جشن می‌گیریم؟
آقا اجازه! بابا مامانم میگن که از دلیل اون سر در نمیارن؛ فقط میگن آتیش باید بپا باشه، اما میشه شما کمی به ما توضیح بدید؟
بله حتما،
شعله‌های آتش چهارشنبه‌سوری آموزگار خوبیه! و خیلی چیزا داره که به ما یاد بده. مثلاً جسارت! آتیش زبونه می‌کشه و می‌پیچه تو هوا. هم حرارت می‌بخشه، هم نور! آتیش دستای یخزده رو از تو جیبا در میاره. نفسای سرد رو گرم می‌کنه. اونهایی که تو تاریکی ناامید شدن رو امیدوار می‌کنه. آتیش به جون شب می‌افته و مظاهر تاریکی رو میسوزونه.
در این آتیش خیلی چیزهای دیگه را هم میشه دید.
هم دل پرغصه مادران و پدران داغدار قیام، هم چهره‌های مصمم شهدای راه آزادی. بغض رها شده میلیونها ایرانی و طاقت طاق شده جوانانی که از دست این رژیم خونخوار ذله شده‌اند.
در آتیش چهارشنبه‌سوری خاکستر شدن سی و اندی سال ظلم و جنایت آخوندهای حاکم هم هست. در رقص شعله‌های آتیش، ترس و تسلیم و وادادگی می‌سوزه و شجاعت و شهامته که رو میاد. آتیش مقاومته که خودش رو نشون میده.
آتیش مقاومت ما بیش از یک قرن عمر داره. از روزگاری که عاشقای این آب و خاک، از همه چیزشون گذشتن تا وجودشونو وقف روشن نگه‌داشتن این آتیش کنن. ستارخان با تفنگ دسته نقره‌اش، همون که در روزگار خاموشی‌ها، شعله تبریز و کوی امیرخیزش رو روشن کرد تا ایران دوباره‌گر بگیره و انقلاب نمیره! میرزا هم هست! همان که در جنگلهای گیلان شعله‌ها برافروخت. مصدق کبیر هم هست!
آقا اجازه! بابامون میگه مصدق همونه که نفت رو ملی کرد، آیا درسته؟
بله جانم او بود که دست استعمار رو از خاک ایران کوتاه کرد و جلوی شاه و شیخ ایستاد! در این آتیش شعله‌ور، محمدآقای حنیف و یاران پاکبازش هم هستن! آنها که سوختند تا آتیش آزادی را در ایران‌زمین روشن نگه دارند! حالا این آتیش در قلب تک‌تک ما زنده است! این آتش خاموش بشو نیست! ما هم در روشن نگه‌داشتن این آتیش سهم داریم.
در چهارشنبه سوری، یک جرقه میتونه، یک فریاد باشه، فریاد مرگ بر دیکتاتور، فریاد مرگ بر خامنه‌ای یا فریاد مرگ بر اصل ولایت‌فقیه.
آقا اجازه! این همون شعاری نیست که مردم توی تظاهرات خیابونا می‌دادن؟
بله جانم، مثل هر سال، جوانان عصیانگر ایرانی لابه‌لای شعله‌های آتیش چهارشنبه سوری، لابه‌لای صدای انفجار ترقه‌ها و نارنجک‌های صوتی، یه جای خاص برای این شعارها نگه داشته‌اند. پیوند این صداها و شعارها در شب چهارشنبه سوری، بیانگر اوج انفجار خشم جوانان است. انفجاری که آخوندهای حاکم رو به وحشت انداخته و پیکر فرتوت ولایت رو به لرزه درآورده.
آقا اجازه! پس حالا که اینطوره کمی مشق امشب رو کم بدید که ما هم بریم توی خیابونا آتیش بپا کنیم. شما هم با ما میایید؟
عزیزانم حتماً من هم میام این یک فرصت استثنایی برای مردم ایرانه. مشق امشب شما فقط بپا کردن آتیش چهارشنبه‌سوری به بزرگ‌ترین حالت ممکنه که پایه‌های حکومت رو بلرزونه، پس بیاین باهم بریم!



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - کنوانسیون آتش‌ها

 کنوانسیون آتش‌ها


با سلام به همه حضار آتشین از سراسر جهان که امروز به این کنوانسیون تشریف آوردید. از شما می‌خواهم که خودتان را برای سایر آتش‌ها معرفی کنید و از شرایط فعلی خودتان توضیح مختصری بدهید.
با تشکر از آقای مجری، من آتش لوله سلاحم! تقریباً به همه جای دنیا سفر می‌کنم. از من به‌صورت دو منظور استفاده می‌کنن. هم در راستای خوبی‌ها، هم در راستای بدیها. بیشتر در جنگ از من استفاده می‌شه؛ ولی همچین بگی نگی مردم از من دل خوشی ندارند، مگر اندک زمانی که انسانهای درست و حسابی و انقلابی از من برای آزادی مردمشون استفاده می‌کنند، اون موقع مردم طرفدارم می‌شن.
با تشکر از دوستان عزیزم، من آتش زیر خاکسترم! به من میگن آتش پنهان. آماده لحظه‌یی‌ام که بتونم خودم رو نشون بدم. با یک باد نسیم و یا یک حرکتی که به خاکسترم داده می‌شه روشن میشم. خلاصه، مترصد گر گرفتنم.
من هم به همه سلام دارم. جرقه آتش اولیه هستم! با عرض معذرت یک خورده سن و سال من زیاده. بعد از پیدایش انسان روی زمین، من هم خودمو تو زندگیش جا دادم. با بازی یک انسان اولیه با سنگها تصادفاً به‌وجود اومدم. اول برای غذا پختن و گرم کردن انسانها استفاده می‌شدم ولی کم‌کم راهم به همه جوانب زندگی انسانها باز شد و من شدم عامل اصلی پیشرفت بشر؛ خودمونیم یک‌دفعه مشهور شدم.
با عرض احترام به همه حاضرین، من آتش خشمم! آدمها میگن من چیز خوبی نیستم، چون دائم ایجاد دعوا می‌کنم، مگه این‌که بتونم با آتش قیام یک ائتلاف تشکیل بدم، اون موقع توده‌ها از من حمایت می‌کنن و در اونها متبلور میشم.
ضمن تقدیر از سایر دوستان، من آتش قیامم! هر از چندی وارد معادلات زندگی انسانها میشم و همه تحولات رو زیر و رو می‌کنم. انسانهای تحت ستم از من خیلی استقبال می‌کنن. آخه من اونها رو نجات میدم. تلاش کردم به همه ادوار تاریخ سفر کنم و موفق هم بودم. تازگی‌ها به خاورمیانه رفتم و چند تا دیکتاتوری رو سرنگون کردم؛ ولی نیاز به یک سری کمک از طرف آتشهای دیگه دارم.
با عرض ارادت به حضار، من آتش عشقم! بیشتر اوقات در اوصاف عرفانی از من استفاده میشه، ولی دلالت بر دوستی و محبت دارم.
زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله‌ای است که در آسمان گرفت
به من آتش در نیستان هم می‌گن. البته اگه بتونم کمی در دنیای مادی کار کنم برام خیلی بهتره و همه رو مبهوت خودم می‌کنم، ولی به این سادگی‌ها نیست و نیاز به بهای سنگینی داره.
با تشکر از همه حضار محترم، من آتش سرزمینی شعله‌ورم! همون جایی که از دیرباز، آتش خشم مردمش، بر ضد ستم، پیاپی شعله می‌کشه. کشور شورش، کشور خیزش، کشور عصیان! «ایران!».
بله من، آتش این سرزمین، در فرهنگ ایرانیان جایگاه ویژه‌یی دارم. آن‌قدر دارای ارج و مقام هستم که یک روز در سال رو به نام من ثبت کرده‌ان. مردم ایران از هر نوع آتشی که دیکتاتوری رو بلرزونه خوششون میاد. آخه اونها تحت ستمند. وای! خدا میدونه که چقدر از صدای ترقه و روشنایی خودم، با سر و صدا در شب چهارشنبه‌سوری لذت می‌برم؛ ولی حاکمان فعلی ایران از من بیزارن. در این‌جا برای این‌که بتونم به هدفم که رضایت مردم ایرانه برسم، به کمک همه آتش‌ها نیاز دارم. چه کسی میتونه کمکم کنه؟
آتش عشق: آماده و پاکباز!
آتش زیر خاکستر: آماده و برافروخته!
جرقه آتش اولیه: آماده و گر گرفته!
آتش خشم: آماده و غران!
آتش قیام: آماده و سرکش!
آتش سلاح: آماده و توفنده!
در این‌جا بیانیه پایانی این کنوانسیون رو اعلام می‌کنیم. خوب حالا که همه چیز آماده شده، شما را به جشن بزرگ چهارشنبه‌سوری در ایران دعوت می‌کنیم. لطفاً با وسایل کافی بیایید. الآن توی ایران همه آماده آتش افروختن، هستند. لطفاً همه سر وقت حاضر باشید که خیلی کار داریم. باید پایه‌های دیکتاتور ستمگر را بلرزونیم و دل مردم رو شاد کنیم. پس بریم که شعله‌ها بیفروزیم! آتشها، به پیش!



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ايران - زندان گوهردشت - فراخوان زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند، برای شرکت در جشن ملی و میهنی چهارشنبه سوری

زندان گوهردشت - فراخوان زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند، برای شرکت در جشن ملی و میهنی چهارشنبه سوری


هموطنان و ایرانیان عزیز
در حالی که فاشیستهای جنایت‌پیشه و قرون‌وسطایی حاکم بر میهنمان بعد از سرکشیدن جام زهراتمی و اعتراف به شکست خفت‌بار در نمایش به‌اصطلاح انتخابات و اعلام این‌که هموطنان در پایتخت شیر و خورشید نشان یکپارچه فریاد نابودی ولایت سفیانی فقیه را سرمی‌دهند، به نشانه سوزاندن ریش و ریشه ظلم و ستم آخوندی دست زنان و پایکوبان تمامی کوچه‌ها و خیابانهای میهنمان را با شراره‌های ظلمت سوز و انقلابی در جشن ملی و میهنی چهارشنبه‌سوری روشن کنیم و به‌عنوان دست گرمی برای در هم کوبیدن رژیم بنیاد گرای آخوندی و استقرار هزار اشرف در تمامی شهرهای ایران‌زمین به پیشواز بهار طبیعت و بهار آزادی این زیباترین وطن بشتابیم...
ابوالقاسم فولادوند
زندان رجایی شهر 23 اسفند 94



با با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

در گذر تاریخ ... #ایران - جشن ملی چهارشنبه‌سوری، سرخ و شاداب و آتشین

در گذر تاریخ ...
جشن ملی چهارشنبه‌سوری، سرخ و شاداب و آتشین


آخرین چهارشنبه هرسال ایرانی که به‌عنوان ”چهارشنبه‌سوری” نام‌گذاری شده, در ایران از هزاران‌سال پیش با جشن و مراسم ویژه‌یی همراه بوده است. مراسم در آخرین سه‌شنبه شب سال با افروختن آتش و پریدن از روی آن، برگزار می‌شود.
در نوشته‌های برجای‌مانده از دورانهای قدیم ،از این جشن ملی بوته‌سوزانی و پایکوبی در اطراف آن، به عنوان جشن سوری یاد شده است . گفته می شود جشن سوری ( سوریک ) به‌قدمت نوروز است و مورخان آلمانی معتقدند، قدیمی‌تر از نوروز است و به تمامی آرینها تعلق دارد. برخی، مبدأ ”چهارشنبه‌سوری” را به‌زمانی که زرتشت، گاه‌شمار جدیدی خلق کرد و در آن با ایجاد سالهای کبیسه، تاریخهای گذشته را منظم نمود، مرتبط می‌کنند. برخی دیگر قدمت چهارشنبه‌سوری را چندهزارسال پیشتر می‌دانند. ازآنجاکه در روزگار باستان، آتش یکی از مهمترین عناصر کمکی انسان برای زندگی روزمره‌اش بوده، ایرانیان به آتش، احترام زیادی می‌گذاشتند و در جشنهای خود آتش روشن می‌کردند.
”چهارشنبه‌سوری” جشنی است که در آن روحیه صفا و صمیمیت و شادی در بین مردم اوج می‌گیرد.
بعداز گسترش اسلام در ایران، این سنت ملی همچنان طی 1400سال گذشته در بین مردم حفظ شده است. اما رژیم ارتجاعی و ضد ایرانی آخوندی، همه‌ساله با برگزاری این جشن ملی مخالفت ورزیده و به آزار وسرکوب مردم و بخصوص جوانان به‌خاطر برگـزاری آن پرداخته است.
متقابلا مردم و مقاومت ایران و بخصوص جوانان آزاده ایرانی، با برگزاری مراسم چهارشنبه‌سوری، به‌مقابله با رژیم آخوندی برمی‌خیزند. درسالهای اخیر به‌ویژه پیرو فراخوان سازمان مجاهدین، مردم ایران درشهرهای مختلف میهن، جشن چهارشنبه سوری را به کارزاری علیه تمامیت رژیم پلید تبدیل کردند.
چهارشنبه‌سوری، روز مردم ایران،و روزهمبستگی ملی علیه این رژیم ضد بشری است و طی این بسیج ملی و میهنی بایستی آنچنان آتشی علیه آخوندهای آدمکش و جنایت‌پیشه برپا کرد که ریش و ریشه نظام آخوندی را بسوزاند.
چهارشنبه‌سوری، آتشباران ارتجاع
از سخن مسعود رجوی - فلسفه شعائر(رمضان 1376)
« شعائر و آیینها، بسته به‌هدفی که دارند با خودشان آداب و مراسمی را ایجاد می‌کنند. مثلاً مراسم چهارشنبه‌سوری که آخوندها با آن مخا لفند، از سنتهای ایرانی است. مجاهدین و رزمندگان ارتش هم، این مراسم را دارند. یک‌بار شنیدم که آخوندها در این‌باره گفته بودند مجاهدین، آتش‌پرست شده‌اند. اما همه می‌دانیم که این برای ما علامتی از جنگ و آتشباران ارتجاع و علامت سرخی شما و زردی دشمن خلق و میهن ماست. پس هر ملت و مذهبی محتوا و هدف مورد نظرش را با آیینهایش بازتاب و نشان‌دار می‌کند. ‌چرا این‌کار را می‌کند؟ چون هدفش بارز کردن محتواست. این موضوع برای مجاهدان، مبارزان و فعالان مقاومت و به‌خصوص کسانی‌که در ارتش آزادیبخش هستند، خیلی خیلی قابل فهمتر است تا یک فرد غیرمسئول که نمی‌خواهد جهان را تغییر بدهد و حداکثر می‌خواهد آن‌را تفسیر کند».
آئینهای ویژه چهارشنبه‌سوری
 گزیده از فرهنگ دهخدا
مرحوم علامه دهخدا توضیح درمورد مراسم، آئینها و رسمهای ویژه چهارشنبه‌سوری را به‌نقل از استادسعید نفیسی آورده و چنین تعریف کرده است:
«اشتقاق ترکیب [چهارشنبه‌سوری] یعنی چهارشنبه عیش و عشرت، خود می‌رساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته‌اند.این جشنهای ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است… شب چهارشنبه‌سوری در ایران، آئین خاص و تشریفات گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه دیگر میتوان یافت.آئین چهارشنبه‌سوری یا شب چهارشنبه‌ی آخر سال بر دو قسم است: یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آئین خصوصی است که مردم تهران بدعت گذاشته‌اند و ازاینجا کم و بیش به شهرهای دیگر ایران رفته است.آن قسمت از آئین این شب که در تمام ایران معمول است از کرمان گرفته تا آذربایجان و از خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار میشود. تمام مردم آذربایجان چه در شهر و چه در دهات در آن شرکت دارند و حتی هنوز در میان مردم قفقاز معمول است. ایرانیانی که از دیار خود دور افتاده‌اند نیز آن را فراموش نمیکنند و ایرانیان مقیم ترکیه و مصر و هندوستان نیز در جامعه خود، این رسوم و آداب را معمول میدارند.
آتش‌افروختن
زیباترین و شاید قدیمترین آداب چهارشنبه‌سوری، آتش‌افروختن و جستن از آن و شادی‌کردن در کنار آتش است. اینک تقریباً در تمام ایران، شب چهارشنبه‌سوری، توده‌هایی از بوته ‌خودروی بیابانی فراهم می‌آورند و نزدیک یکدیگر قرار می‌دهند. زن و مرد و پیر و جوان در صحن خانه یا در میدانهای عمومی و بر سر چهارسوها و چهارراههای شهر و ده از روی این اخگرهای افروخته یکی ‌پس‌ازدیگری جستن میکنند و در هر جستنی میگویند:‌«زردی من از تو سرخی تو از من» یعنی زردی بیماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را که در خود داری به‌من ببخش. پس از سوخته‌شدن، خاکستری راکه از آتش میماند باید در خاک‌اندازی جمع کنند و از خانه بیرون برند و در کنار دیوار بریزند و آن‌کس که آن را بیرون ریخته است در بازگشت در میزند باید از درون خانه ازو بپرسند:‌«کیست؟» و او جواب دهد: «منم» گویند:‌«از کجا آمده‌ای؟» جواب دهد که:‌«از عروسی» بپرسند:‌«چه آورده‌یی؟» گوید: «تندرستی».
فالگوش
کسانی‌که حاجتی دارند شب چهارشنبه‌سوری نیت می‌کنند و بر سر چهارراهی یا اگر چهارراه نبود بر سر رهگذری به فالگوش می‌ایستند و نخستین عابری را که گذشت به‌سخن او توجه می‌کنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود به‌فال نیک یا به‌فال بد میگیرند. اگر آن نخستین سخن به اجابت آرزوی صاحب حاجت، مطابق باشد آن آرزو برآورده است وگرنه برآورده نیست. همین فال را ممکن است بر پشت در خانه‌یی یا در اتاقی گرفت و باید آهسته به‌پشت در آمد و بی‌آنکه کسانی که اندرون خانه یا اتاقند بدانند که کسی بر در ایستاده است گوش فراداد و اولین سخنی را که گفته میشود در اجابت مقصود خود یا ناروا ماندن آن فال گرفت.
گره‌گشایی
کسانی‌که بخت ایشان گره خورده و عقده‌یی در کارشان روی داده است چاره جز آن ندارند که شب چهارشنبه‌سوری گوشه ‌دستمالی یا چارقدی یا گوشه دیگر از جامه خود و یا پارچه‌یی را گره زنند و برسرراهی بایستند و از اولین کسی‌که برایشان گذشت خواستار شوند که آن گره را به‌دست خود بگشاید. ممکن است قفلی را بر پارچه یا دستمال و یا گوشه‌یی از جامه بست و برسرراه ایستاد و کلید آن را به‌نخستین کسی‌که از راه می‌گذرد داد که با آن کلید، قفل را بگشاید و عقده از کار فروبسته ‌آن درمانده، باز کند.
دفع چشم‌زخم و بخت‌گشایی
 برای بخت‌گشایی در شب چهارشنبه‌سوری، تدابیری معمول است و از همه شگفت‌تر آن است که به دباغ‌خانه می‌روند و از آب دباغ‌خانه اندکی برمی‌دارند و با خود به خانه میآورند و برای گشوده‌شدن بخت بر سر میریزند.
کندر و خوشبو
 یکی از آداب چهارشنبه‌سوری آن است که زنان بردر دکان عطاری می‌روند و از او: «کندر و شا برای کارگشا» می‌خواهند و تا عطار برود بیاورد فرار می‌کنند. این دکان باید رو به قبله باشد سپس به دکان دیگری که رو به قبله باشد می‌روند و «خوشبو» می‌خواهند که مراد، اسفند است و چون عطار پی آن برود باز می‌گریزند و سپس به دکان سومی که رو به قبله باشد می‌روند و مقداری کندر و اسفند می‌خرند و در خانه برای دفع چشم‌زخم و حل مشکل خود دود می‌کنند.
چهارشنبه‌سوری در شهرهای ایران
شهر تهران بهترین مجموعه ‌آداب ملی ایران است… و در آداب چهارشنبه‌سوری نیز مردم تهران، تمام رسوم متداول را حفظ کرده‌اند.
در شیراز
آتش‌افروختن در معابر و خانه‌ها،‌فالگوش،‌اسپندسوختن، نمک، گرد سر گرداندن!
 در موقع اسفنددودکردن و نمک‌گردانیدن، اوراد مخصوصی است که زنان می‌خوانند. قلمرو چهارشنبه‌سوری در شیراز، صحن بقعه شاه‌چراغ است.
در اصفهان
 ‌آتش‌افروختن در معابر، کوزه‌شکستن، فالگوش، گره‌گشایی و غیره کاملاً متداول است و تمام آن آدابی که در تهران معمول است در اصفهان نیز رواج دارد وشکوه شب چهارشنبه‌سوری در اصفهان از تمام شهرهای ایران بیشتر است.
در مشهد
گره‌گشایی؛ آتش‌افروختن؛ کوزه‌شکستن و آتش‌بازی متداول است و علاوه بر آن، تفنگ‌خالی‌کردن نیز معمول است و در هر خانه‌یی، یکی‌دو تیر تفنگ می‌اندازند. در سایر شهرهای خراسان نیز چنین است.
در زنجان
آتش‌افروختن، فالگوش و کوزه‌شکستن معمول است. و در کوزه‌شکستن اختصاصی که مردم زنجان دارند این است که پولی با آب در کوزه می‌اندازند و از بام، زیر می‌افکنند.
یکی از آداب دیگر مردم زنجان اینست که از روزنه بخاریها یا اجاقهای خانه، طنابی داخل اتاق می‌کنند و به‌وسیله آن طناب، چیزی طلب می‌کنند. صاحب اتاق مکلف است اولین چیزی که در دسترس او بود بر طناب ببندد و چون طناب را بالا کشیدند به‌وسیله آن‌چیزی که بر طناب بسته‌اند فال می‌گیرند
در تبریز
آتش‌بازی و گره‌گشایی از قدیم معمول بوده است. آتش افروختن در این اواخر متداول شده است.آجیل و میوه خشک‌خوردن از ضروریات است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازه‌واردی داشته باشند باید حتماً شب چهارشنبه‌سوری، خوانچه‌یی از آجیل و میوه‌خشک برای او بفرستند. دیگر از خصوصیات مردم تبریز آن است‌که از بام خانه‌ها بر سر عابرین آب می‌پاشند، این عادت از آداب بسیار قدیم نژاد ایرانیست و در زمان ساسانیان معمول بوده است که در جشن نوروز، مردم بر یکدیگر آب می‌پاشیده‌اند. و هنوز در میان ارمنیان و زردشتیان ایران هم معمول است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب می‌ریزند.در آذربایجان مخصوصاً در شهر تبریز تیرانداختن در شب چهارشنبه‌سوری بسیار متداول است و حتی به‌درجه‌یی در این باب مبالغه می‌کردند که سابقاً در هر کجا فوج سربازی بود می‌بایست در آن شب صف بکشند و دسته‌جمع تیر بیندازند و صاحب‌منصبان نمی‌توانستند افواج خود را ازین کار مانع گردند.
در ارومیه
شب چهارشنبه‌سوری بر بام خانه‌ها می‌روند و کجاوه‌یی را که زینت کرده و آرایش داده و بر آن طاقه‌شال کشمیری کشیده و آئینه بسته‌اند با طنابی از بام به‌سطح خانه فرود می‌آورند ومی‌گویند:‌«بکش که حق مرادت را بدهد». کسی‌که در خانه است مکلف است که در آن کجاوه، شیرینی و آجیل شور و شیرین و میوه خشک بریزد و پس از آنکه چیزی در آن ریختند با طناب آن‌را بالا میکشند و به‌خانه ‌دیگر می‌برند.


در گذر تاریخ ... #ایران - به‌یاد نقدی، آن‌که همیشه زنده است

در گذر تاریخ ...
به‌یاد نقدی، آن‌که همیشه زنده است


با طنین صدایش، با طراوت خنده‌هایش، با احساس به‌غایت لطیفش و با همه عشقش به‌مقاومت ، به‌رهبری مقاومت،  به‌رزمندگان ارتش آزادی، ”به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا؛ به مردان تیزخشم که پیکار می کنند”… آری، آری، نقدی با همه این یادگارهایش همیشه زنده است.
شهید محمدحسین نقدی عضو فعال و پرشور شورای ملی مقاومت، در 25 اسفندماه 1371 توسط یک گروه از تروریستهای رژیم آخوندی در رم به‌شهادت رسید. او نزدیک به یک‌دهه نمایندگی شورا را در ایتالیا به‌عهده داشت.
محمدحسین نقدی درسال 1330 در یزد متولد شد. در دوران دانشجویی که مقارن سالهای آخر دهه 40 بود چندین بار به دلیل اعتراضات دانشجویی و هواداری از جنبش انقلابی، دستیگر و زندانی شد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، مدتی در شرکت نفت و سپس در سازمان انرژی اتمی مشغول به‌کار شد. در سال 1359 با استفاده از یک بورس تحصیلی به ایتالیا رفت و در مدرسه مدیریت میلان دوره تخصصی عالی را به‌پایان رساند. پس از بازگشت از ایتالیا، در اوایل سال 60 به‌استخدام وزارت‌خارجه درآمد و به‌عنوان کاردار سفارت ایران در رم، به‌کار مشغول شد. پس از فرارسیدن 30خرداد و افزایش سرکوب و اختناق و به‌راه‌افتادن موج اعدامها، نقدی جبهه مقاومت را برگزید و به شورای ملی مقاومت ایران پیوست و با تلاشی بی‌وقفه، گامهای ارزشمندی را در معرفی جنبش مقاومت ایران و افشای جنایات رژیم ضدبشری برداشت و حمایت بسیاری از شخصیتها و مسئولان احزاب، سندیکاها و مجامع حقوق‌بشری را از شورای ملی مقاومت جلب نمود. آخرین تلاش نقدی در راه تشکیل «کمیته همبستگی پارلمان ایتالیا با شورای ملی مقاومت» پس از شهادت او به بار نشست.
نقدی در یکی از نامه‌هایش به مسئول شورای ملی مقاومت به مناسبت پیروزی مقاومت بعد از یک اعتصاب غذای ده روزه و محکومیت رژیم آخوندی در مجمع عمومی سازمان ملل می‌نویسد:
 از جانب خود و از طرف همه‌ی شرکت‌کنندگان در اعتصاب غذا و تظاهرات رم، این پیروزی بزرگ را به مردم ایران، به همرزمان درزنجیرمان که این روزها با شدتی باز هم بیشتر تحت شکنجه‌های ددمنشانه‌ی جلادان خمینی و در معرض اعدام هستند، به خیل بیکران شهدای مقاومت انقلابی، به رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی، به خواهر مجاهد مریم رجوی که پیام امیدبخش و افشاگرانه‌اش در آغاز اعتصاب، روحی تازه در ما دمید و همچون پتکی پولادین، آخرین تلاش مذبوحانه خمینی و ایادی‌اش را برای نجات از محکومیت در مجمع عمومی ملل متحد، درهم‌شکست و به تو که با شجاعت و درایت، ما را در مبارزه‌یی سخت برعلیه ضحاک زمان و برای استقرار صلح و آزادی، رهبری می‌کنی، شادباش می‌گویم.
 دادگاه ایتالیا : گشودن پرونده جنایت بار رژیم و محاکمه غیابی یکی از قاتلان شهید نقدی
صبح روز چهارشنبه 21اردیبهشت 84، دادگاه کیفری رم، محاکمه یکی از قاتلان شهید سرفراز مقاومت محمد‌حسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا را آغاز نمود. محمدحسین نقدی، در اسفندماه 1371 توسط یک گروه از تروریستهای رژیم آخوندی به‌شهادت رسید.
مقاومت ایران از همان تاریخ، همواره خواستار معرفی عاملان و آمران این جنایت ضدبشری و محاکمه آنان بوده است
در نخستین جلسه دادگاه که با حضور جمع کثیری از خبرنگاران رسانه‌های  ایتالیایی و بین‌المللی مستقر در رم برگزار گردید، قاضی فرانچسکو آماتو از قضات سرشناس ایتالیا، به‌همراه هفت‌قاضی دیگر، بررسی کیفرخواست مفصلی را که دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا در مورد ترور نقدی تنظیم کرده است، آغاز نمود.
در این جلسه وکلای مدافع شاکیان خصوصی، آقایان پائولو سودانی و پروفسور کارلو تائورمینا نماینده مجلس ایتالیا و از برجسته‌ترین وکلای این کشور حضور داشتند.
خانم فرمینیا مورونی همسر شهید نقدی، آقای محمدرضا روحانی حقوقدان و مسئول کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت، آقای رضا اولیا هنرمند و عضو شورای ملی مقاومت، آقای فرید سلیمانی به نمایندگی از سوی کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت و جمعی از هموطنان ایرانی مقیم ایتالیا در نخستین جلسه دادگاه حضور داشتند.
دادستان ویژه ضدتروریسم ایتالیا آقای فرانکو یونتا در این جلسه‌ی دادگاه، توضیحاتی در مورد کیفرخواست، خطاب به قضات ارائه نمود. پرونده  3000صفحه‌یی که دادستانی ویژه ضدتروریسم در مورد ترور محمدحسین نقدی تدوین نموده است به‌خوبی نقش مستقیم رژیم آخوندی و سفارت رژیم و وزارت اطلاعات و دیپلومات‌تروریستهای رژیم را در این جنایت برملا می‌سازد. محققان و کارشناسان ایتالیایی از چندین ارگان دولتی این کشور، طی تحقیقات گسترده‌یی که چندسال به‌طول انجامیده است شواهد و اسناد انکارناپذیری در مورد تروریسم رژیم آخوندی و عملکرد آن گرد آورده‌اند.
وکلای مدافع شورای ملی مقاومت ایران در صحبت با خبرنگاران تأکید کردند که برای اولین بار در یک دادگاه اروپایی، یک کارگزار رسمی رژیم ایران به اتهام شرکت در قتل یکی از مخالفان این رژیم، محاکمه می‌گردد.
در این پرونده، دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا تأکید می‌کند که ترور شهید نقدی، بخشی از یک کارزار گسترده رژیم ایران برای نابودی فیزیکی مخالفان خود، به‌ویژه اعضای شورای ملی مقاومت ایران، در خارج کشور بوده است.
مریم رجوی:  ایتالیا درمقابل یک آزمایش تاریخی
 خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت، خواستار معرفی آمران و عاملان این ترور و محاکمه سران رژیم آخوندی به‌خاطر جنایت علیه بشریت شد.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت طی اطلاعیه مورخ 21 اردیبهشت 84 خود، با اعلام این مطلب افزود: « از همان روز اول، نقش سفارت رژیم آخوندی و دیپلومات‌تروریستهای رژیم آخوندی در رم دراین ترور جنایتکارانه روشن بود و مقاومت ایران، جزییات آن را افشا نمود.
بر اساس اطلاعات مقاومت ایران، قتل نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا، همچون ترور دکتر کاظم رجوی نماینده شورای ملی مقاومت در سوئیس و کمیسیون حقوق‌بشر، جنایت فجیع میکونوس و ترور دیگر مخالفان در خارج کشور به‌دستور مستقیم خامنه‌ای و رفسنجانی انجام شده است.
خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، همزمان با شروع این دادگاه خطاب به دستگاه قضاییه ایتالیا گفت:
 مردم ایران 13سال است که در انتظار محاکمه عاملان و آمران قتل آقای محمدحسین نقدی هستند و امروز قضاییه ایتالیا در مقابل یک آزمایش تاریخی قرار گرفته است.
 وی از قضات شریف و شجاع این کشور خواست به‌دور از هرگونه ملاحظه سیاسی و دیپلوماتیک و کارشکنی‌هایی که استبداد مذهبی و تروریستی حاکم برایران در جریان این محاکمه خواهد کرد، عاملان و آمران این جنایت فجیع را معرفی و احکام جلب بین‌المللی برای آنان صادر کنند. وی از دولت، دادستانی، مقامات مسئول و کلیه ارگانها و سرویسهای ایتالیایی خواست که همکاری لازم را برای این محاکمه به‌عمل آورده و اطلاعات و اسناد لازم را در اختیار دادگاه قرار دهند.
رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران بر ضرورت اتخاذ تصمیمات لازم‌الاجرای بین‌المللی علیه رژیم آخوندی به‌خاطر اعدام 120هزار تن از فرزندان آزادیخواه مردم ایران و شکنجه و قتل‌عام زندانیان سیاسی، صدها عملیات تروریستی در خارج کشور، قتلهای زنجیره‌‌یی و تبعیض و سرکوبی علیه زنان و اقلیتهای قومی و مذهبی تأکید کرد و خواستار محاکمه خامنه‌ای و رفسنجانی و خاتمی و دیگر سردمداران این رژیم در یک دادگاه بین‌المللی به‌خاطر جنایت علیه بشریت شد.
شایان ذکر است که در سال 1375 دادگاه برلین در پایان محاکمه متهمان جنایت رستوران میکونوس اعلام کرد کمیته‌یی  متشکل از خامنه‌ای رهبر، رفسنجانی رئیس‌جمهور، ولایتی، وزیر خارجه، و فلاحیان، وزیر اطلاعات رژیم آخوندی، دستور قتل مخالفان را صادر می‌کند و خواستار دستگیری آنان شد».
فرمینیا مورونی نقدی، قسم خوردم که عاملان قتلش را به دادگاه بکشانم
 خانم فرمینیا مورونی نقدی در دوازدهمین سالگشت شهادت همسرش،  درحالی که با کلماتی پراز احساس و به‌زبان فارسی صحبت می‌کرد گفت:
 « ...کوشش خواهم کرد چیزی را به‌زبان فارسی بگویم، به‌زبان حسین، زبانی که عاشق آن هستم، زبان سرزمین ومردمی‌پراحساس، پرمحبت، پرفدا. مردم و سرزمینی بی‌نهایت غنی از فرهنگ و تاریخ.
در 16مارس1993 در برابر حسین قسم خوردم که عاملان و آمران قتل او را به  دادگاه عدل خواهم کشاند. و ازآن‌روز کم و بیش، تنها وظیفه و رسالت من شد…».
خانم نقدی سپس با تجلیل از مقاومت ایران و رسم فداکاری آن افزود :
« کسی‌که برای دفاع ازجان ومال، مجبورشده باشد ازجان ومال خود صرفنظرکند، کسی‌که در راه آزادی خود، خانواده، دوستان و ملت خود، لذت زندگی را فراموش کند و خطرات ناشی از خم‌نشدن در برابر دروغ و زور را انتخاب کرده باشد، آیا چنین انسانی را می‌توان ترساند و ازبین برد؟ مگر مقاومت ایران، یتیم به‌دنیا آمده است؟ آری، با قلبی زخمی ‌به‌یاد دوستان ارتش آزادیبخش ملی در نوار مرزی ایران می‌افتم، به‌یاد مجاهدین خلق ایران. دستان آنها را، یکی‌یکی با گرمی‌می‌فشارم و سربلند به آنها می‌گویم که حتی دشمنان باید سر خود را در برابر شما خم کنند پیروزی بزرگی را به‌دست آوردید…».
برای نخستین بار در اروپا ؛ محاکمه یک مقام رسمی رژیم آخوندی، به‌خاطر یک عمل تروریستی
 شورای ملی مقاومت ایران در بند68 بیانیه بیست‌وچهارمین‌سال تأسیس خود ، به ذکر این رویداد پرداخته و نوشته است :
 «در ایتالیا، پس از گذشت 13‌سال از ترور محمدحسین نقدی نماینده شورای ملی مقاومت، دادگاه جنایی رم در اردیبهشت امسال، محاکمه غیابی یکی از دیپلومات ـ تروریستهای  رژیم (مسئول وقت دستگاه اطلاعات در سفارت رژیم در ایتالیا) را آغاز کرد. دادستان ضدتروریستی ایتالیا بر‌اساس تحقیقات گسترده پلیس و دادستانی این کشور و شهادت شاهدان جدید، کیفرخواست جدیدی را علیه دست‌اندرکاران و عاملان این ترور جنایتکارانه تنظیم کرد. تا کنون سه‌جلسه از این دادگاه برگزار شده و جلسات بعدی نیز تعیین‌وقت گردیده است.
محاکمه یک مقام رسمی رژیم آخوندی به‌خاطر یک عمل تروریستی برای نخستین‌بار است که در اروپا انجام می‌شود. بی‌تردید رژیم آخوندی با تمام قوا تلاش خواهد کرد با به‌کارگیری شیوه‌های مختلف تهدید و تطمیع، از روند درست کار دادگاه ممانعت کند. امید این است که دادگستری ایتالیا بتواند در آزمایش خطیری که در این پرونده با آن مواجه است، استقلال قضایی خود را پاس بدارد و کار خود را به‌دور از ملاحظات سیاسی برای کشف و احراز حقیقت تابه‌آخر ادامه دهد. در این صورت، نتیجه نهایی این رسیدگی، نه فقط محکومیت عاملان مستقیم قتل شهید محمد‌حسین نقدی، بلکه محکومیت دستگاه جنایت و ترور رژیم آخوندی خواهد بود که بالاترین مقامات رژیم در آن نقش مستقیم دارند.



 فرمینیا مورونی همسر محمدحسین نقدی