۷ آذر ۱۳۹۶

#ایران - در گذر تاریخ ... 7آذر1360 -28نوامبر1981 خودسوزی یک زن فداکار ایتالیایی در اعتراض به ‌اعدام نوجوانان به دست رژیم آخوندی

 در گذر تاریخ ...
7آذر1360 -28نوامبر1981
خودسوزی یک زن فداکار ایتالیایی در اعتراض به ‌اعدام نوجوانان به دست رژیم آخوندی


یک بانوی فداکار ایتالیایی به ‌نام آمادالفونو در اعتراض به‌اعدام کودکان و نوجوانان در زندانهای خمینی در ایتالیا دست به‌خودسوزی زد.
رسوایی اعدام کودکان و نوجوانان مجاهدین،به دست رژیم خمینی باعث محکومیتهای شدیدی توسط مجامع حقوق بشری و دفتر سازمان ملل در ایتالیاشده بود.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - در گذر تاریخ ... ۷ آذر ۱۳۷۷ در گذشت حمید مصدق شاعر معاصر و وکیل ایرانی

 در گذر تاریخ ...
۷ آذر ۱۳۷۷
در گذشت حمید مصدق شاعر معاصر و وکیل ایرانی


حمیـد مصـدق سراینده« منظومه آبی، خاکستری، سیاه»، روز شنبه 7آذر سال 1377در پنجاه‌و‌نهمین سال زندگیش بر اثر سکته در یکی از بیمارستانهای تهران دارفانی را وداع گفت.
 او شاعری بود که میان شاعران دهه 40 و 50 جایگاه شناخته‌شده‌یی دارد.
 منظومه بلند آبی، خاکستری، سیاه معروفترین شعر او است که در میان روشنفکران و مبارزان آن سالها شهرت بسیاری داشت. در آن سالهای سیاه وقتی که دیکتاتوری وقت، تخم یأس می‌پاشید، حمید مصدق با سری پرشور سرود:
چه کسی می‌خواهد من و تو ما نشویم، خانه‌اش ویران‌باد‌ .
 او پنجره شعرش را بر گلستانی گشود مملو از گل‌سرخ، و بر دوریها و بیگانگیها شورید و فریاد کرد:
 من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمی‌خیزند‌ .
بدین‌سان بود که این شعر، گسترشی عام یافت وسالهای سال شعار هر اعتراض و اعتصابی گردید
شعری از حمید مصدق:
 دنیا‌یی از تضا‌‌د
 بگذار تا ببارد باران
 باران وهمناک
 در ژرفی شب، -این شب بی‌پایان-‌
بگذار تا ببارد باران
 اینک نگاه کن از پشت پلک پنجره باران را
 و گوش کن به‌این ترنم تکرار
 و گوش کن که در شب، دیگر سكوت نیست
 این صدای باران است



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - اجلاس سران سه قوه، جامهای زهر و پیامدهای آن

 اجلاس سران سه قوه، جامهای زهر و پیامدهای آن


سران سه قوه روز شنبه 4 آذر برای سومین بار طی کمتر از یک ماه جلسه مشترک برگزار کردند. اقدامی که فی نفسه بیانگر شرایط حساس و خطیر رژیم است. حسن روحانی در پایان این جلسه، طی اظهارات کوتاهی به‌ مهمترین و عاجل‌ترین بحرانهای رژیم که در این جلسه مطرح شده بود اشاره کرد، از جمله مسأله زلزله، مسأله غارت‌شدگان و اعتراضات آنها، مسأله بودجه و «موضوعات منطقه»، که به‌گفته او «بخش وسیعی از وقت جلسه را گرفت». توضیحات روحانی نیز بیشتر درباره همین محور اخیر بود؛ وی از برگزاری جلساتی در شورای عالی امنیت ملی در همین رابطه خبر داد و گفت در این زمینه تصمیماتی گرفته شده که اجرا خواهد شد. روحانی افزود: «اولویت و ترجیح ایران، تعامل، مذاکره و حل معضلات پای میز گفتگو است» (1)
اگر چه رژیم در مورد اطلاع‌رسانی پیرامون مذاکرات پنهانی که هم‌اکنون با طرفهای مختلف، از جمله با اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا در حال انجام است، نهایت امساک را به‌خرج می‌دهد، تاآنجاکه حتی صدای اعضای مجلس ارتجاع را هم درآورده (2) اما از همین اشارات جسته گریخته می‌توان فهمید که اولاً ، موضوع تحولات منطقه‌یی به‌عنوان یک مسأله به‌شدت حاد روی میز رژیم قرار گرفته، تاآنجاکه نسبت به‌ بحرانهای حادی مانند زلزله و پیامدهای آن اولویت پیدا می‌کند؛ ثانیاً ، به‌رغم تبلیغات پرحجم رسانه‌ها و ادعای روحانی که گویا «در منطقه شرایط موفقیتهای بسیار خوبی هست». اما همین سیاست امساک و به‌خصوص سکوت خامنه‌ای طی این مدت، به‌وضوح حاکی از موقعیت شکست خورده رژیم عقب‌نشینی‌های عمده‌یی از جانب آن است. مشابه این وضعیت را هنگام امضای توافق هسته‌یی (برجام) شاهد بودیم که رژیم به‌رغم همه داد و فریادهای دلواپسان، آن را از چشم اعضای مجلس خودش هم پنهان می‌کرد و دست آخر هم سر و ته قضیه را با یک رأی‌گیری فرمایشی در مجلس ارتجاع و طی 20دقیقه هم‌آورد. بنابراین اکنون هم مثل برجام 1 کاملا مشخص است که خود خامنه‌ای پشت این عقب‌نشینی است و اجلاس سران سه قوه و توافق آنها بر سر اعلام این مواضع نشانه دیگری از همین واقعیت است.
در خطیر بودن شرایط کنونی، گزافه نیست بگوییم اگر برجام 1، خوردن یک جام‌زهر بود، اکنون رژیم با 3جام‌زهر مواجه است و به‌نظر می‌رسد که چاره‌یی هم به‌غیر از سرکشیدن آنها ندارد.
در همین حال شاهد هارت و پورت و گرد و خاک کردن سرکردگان سپاه، امثال پاسدار جعفری سرکرده کل سپاه و پاسدار سلامی هستیم که از غیرقابل مذاکره بودن برنامه موشکی و «قدرت دفاعی» رژیم و جهانی شدن بسیج دم می‌زنند و اروپا را تهدید می‌کنند که کاری به‌کار موشکهای آنها نداشته باشد. پاسخ این تناقض ظاهری، از قضا در عقب‌نشینی استراتژیک و بزرگی نهفته که رژیم در حال انجام آن است. تمام تلاش رژیم این است که این عقب‌نشینی با چراغ خاموش و با حداکثر اختفا و حداقل اطلاع‌رسانی صورت گیرد؛ بخشی از این سیاست، با امساک خبری که رژیم در پیش گرفته تأمین می‌شود؛ اما این هنوز کافی نیست و به‌ویژه رژیم در رابطه با نیروهایش، اعم از پاسداران و بسیجیها در داخل و نیروهای برون مرزی اش مانند حزب‌الله و غیره، بایستی این عقب‌نشینی را زیر پردة ضخیمی از دود و دم، با نمایش اقتدار و با رجزخوانیهای پوشالی، از انظار مخفی کند و اذهان نیروهایش را منحرف و دلهایشان را گرم کند. اما اگر در همین رجزخوانیها هم دقت کنیم، تغییر لحن را، حتی نسبت به‌یک ماه پیش، می‌توانیم ببینیم. یک ماه پیش پاسدار جعفری به ‌آمریکاییها اخطار می‌کرد که اگر سپاه پاسداران را مورد تحریم قرار دهند، بایستی پایگاهشان را تا دوهزار کیلومتری مرزهای ایران عقب ببرند. پاسدار سلامی هم اروپاییها را تهدید می‌کند که دست از سر رژیم بردارند وگرنه بد می‌بینند!
اما سؤال مهم این است که آیا این عقب‌نشینی در هر سه زمینه موشکی، حقوق‌بشر و سیاستهای مداخله‌جویانه رژیم در منطقه، به ‌نتایج مورد نظر رژیم، یعنی برداشته شدن تحریمها، جذب سرمایه‌گذاران خارجی و کنار گذاشتن سیاست تغییر رژیم که دولت آمریکا علناً به‌عنوان سیاست رسمی خود اعلام کرده، راه می‌برد؟ و آیا از این طریق، نهایتاً راه نجات و برون‌رفتی برای رژیم گشوده می‌شود؟
پاسخ مهره‌ها و رسانه‌های باند خامنه‌ای به‌ این سؤال، قاطعانه منفی است، آنها به‌کرات می‌گویند و می‌نویسند:
اروپا شریک و دنباله‌رو آمریکاست و هرگز آمریکا را رها نمی‌کند تا جانب نظام را بگیرد.
تحولات اخیر یک بازی و تقسیم نقش بین اروپا و آمریکاست.
ما از برجام اتمی چه خیری دیدیم که اکنون سراغ برجامهای ۲و ۳می‌رویم؟
مذاکره با اروپاییها ما را از چاله برجام به ‌چاه برجامهای بعدی می‌اندازد.
و...
به‌عنوان نمونه، روزنامه حکومتی وطن امروز (6آذر) از باند خامنه‌ای می‌نویسد: «درباره تأسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران، با یک «برجام کوچک و تمام‌اروپایی» روبه‌رو هستیم. آلمان و فرانسه در ازای وعده نسیه و مبهم «تسریع همکاریهای اقتصادی»، خواستار تأسیس دفتر در ایران هستند. در این معادله ظاهراً دوطرفه، تعهدات طرف اروپایی مبهم و محدود و تعهدات ما شفاف و گسترده است!».
خود خامنه‌ای در 25خرداد 95 طی دیداری با سردمداران رژیم هشدار داد که هر گام عقب‌نشینی، عقب‌نشینی‌های بعدی را به‌دنبال خواهد داشت و این مسیر، «تنزل بی‌پایان» است و راه به‌ نفی نظام ولایت فقیه می‌برد.
به‌ این ترتیب خامنه‌ای و اطرافیان او کاملاً می‌دانند که گام در چه مسیری گذاشته‌اند، ولی از پیمودن آن چاره و گریزی هم ندارند. اما چرا؟! پاسخ، یک کلمه است: «اجبار»!
روزنامه حکومتی آرمان (6آذر) از باند روحانی این اجبار را قدری باز می‌کند: «به‌طور طبیعی احیای 6قطعنامه پیشین شورای امنیت به‌نفع ایران نخواهد بود. رفتن مجدد پرونده هسته‌یی ایران به‌شورای امنیت نیز قطعاً به‌نفع ایران نیست، چون آمریکا از حق وتو برخوردار است. ایران باید بکوشد که به‌ این مرحله کشیده نشود و آمریکایی‌هایی که به‌دنبال تحریک ایران برای خروج از برجام هستند، نتوانند پرونده ایران را دوباره به‌شورای امنیت بکشانند».
آری، این یک واقعیت است و تازه همه واقعیت نیست! اگر رژیم دست به‌ این عقب‌نشینی‌ها نزند، طناب دار تحریمها و قطعنامه‌های شورای امنیت خفه‌اش می‌کند و رژیم با منطق «از این ستون به‌آن ستون» تلاش می‌کند از آن بگریزد یا فاصله بگیرد و فرجام محتوم خود را چند صباحی به‌عقب بیندازد. اما در هرحال هیچ گریزی از فرجام و سرنوشتی که مردم و مقاومت ایران برایش رقم زده‌اند، ندارد. این فرجامی است که مقاومت ایران برایش رقم زده و به‌چنین بن‌بست مرگباری کشانده است.
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سایت وزارت‌خارجه رژیم 4آذر
2 ـ فلاحت‌پیشه عضو مجلس ارتجاع ـ قدس آنلاین 5آذر: «اگر مأموریت رهبری را به‌عنوان مالک نشســتهای سران قوا در نظر بگیریم، این جلســات تاکنون نتیجه قابل قبولی نداشته و این مسأله سبب ایجاد نوعی بی‌اعتمادی در مردم شده است.
مهمتریــن نقیصه این نشســت ها ضعف در اطلاع رســانی است که چون به‌درســتی انجام نمی‌شود، اکثر حوزه‌های نظارتی مثل مجلس و غیره واقعاً اطلاعی ندارند که چه موضوعاتی مطرح و چه تصمیماتی اتخاذ شده و قرار است نحوه همکاری قوا به‌ چه شکلی صورت بپذیرد. متأســفانه حتی رئیس مجلس گزارشی از نتایج نشســت ها و جزئیات توافق های این جلسات را به‌ نمایندگان ارائه نمی‌دهد».



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - جنگ احمدی‌نژادیها با قضاییه خامنه‌ای به جاهای باریک کشیده

 جنگ احمدی‌نژادیها با قضاییه خامنه‌ای به جاهای باریک کشیده


در درون رژیم، زخم دیگری هم سر باز کرده به نام احمدی‌نژاد و به قول یکی از رسانه‌های حکومتی به نظر می‌رسد که رئیس‌جمهور سابق نظام به سیم آخر زده و در فاشگوییهایی که خودش و اطرافیانش می‌کنند، جای آبادی برای رژیم باقی نگذاشته‌اند؛ ولی‌فقیه بخت برگشته را باش که یک روز احمدی‌نژاد را از صندوق نمایش انتخابات درآورد که به قول معروف قاتق نانش شود اما نمی‌دونست که قاتل جانش خواهد شد.
به هر حال در جواب حملات شدیدی که احمدی‌نژاد در آخرین مصاحبه ویدیویی خودش به قوه قضاییه و رئیسش کرد، قوه قضاییه هم دادستان کل خودش آخوند منتظری و دادستان تهران جعفری دولت‌آبادی را به صحنه فرستاد تا با سلاح تهدید او را مجبور به سکوت کنند، اما گویا توپ احمدی‌نژادیها پرتر از این حرفهاست و بقایی معاون احمدی‌نژاد جواب اونها را با شدت بیشتری داد.
آخوند منتظری دادستان کل کشور خطاب به احمدی‌نژاد و باندش گفت: «آقایی که هشت سال مدیریت کشور را برعهده داشته، اکنون اپوزیسیون قوه قضاییه شده / قهر کردن و خانه‌نشینی، بوسه بر تابوت یک کافر و بوسه بر گونه مادر چاوز و حتی مقابله با رهبری در شناسنامه‌این فرد وجود دارد / اگر بخواهم صحبت کنم مطالب بسیاری وجود دارد / این روش درست نیست و سر عقل بیایید / قطعاً اگر شرایط فراهم شود، ساکت نخواهیم نشست» (سایت انتخاب -۵آذر).
بقایی معاون احمدی‌نژاد در همان روز 5آذر در پاسخ به آخوند منتظری گفت: «آقای منتظری اگر به جنابعالی برنمی‌خورد و فردا دادستان تهران به اتهام نشر اکاذیب و توهین احضاریه درب منزلمان نمی‌فرستد، بدانید که کار از انتقاد گذشته اما پیشنهاد ما به شما این است که چون قانون، شرع و اخلاق را در حق مردم رعایت نکرده‌اید، پس بهتر است بر اساس خواسته ملت استعفاء دهید!».
یک سایت حکومتی در مورد واکنش بقایی در مطلب خود با عنوان: «توپخانه احمدی‌نژادی‌ها به سمت دادستان کل» نوشت: «دقایقی بعد از صحبتهای منتظری کانال دولت بهار که منتسب به حامیان احمدی‌نژاد است، ویدئو سخنان او را منتشر کرده و از همان لحظه توپخانه‎شان را علیه قوه قضاییه به راه انداختند .
معاون محمود احمدی‌نژاد که به نظر می‌رسد به سیم آخر زده به‌دلیل این انتقادات از دادستان کل تهران می‌خواهد که استعفا دهد!» (آفتاب نیوز-5آذر).
کوچک زاده عضو سابق مجلس ارتجاع هم در همان روز 5آذر به صحنه آمد و با حمله به دادستان کل رژیم گفت: «جناب منتظری دادستان محترم! این درست میشه؟ این راه اصلاحه؟ شما که همه حرفی را از تریبون عمومی می‌زنید و مخاطبتان هم، هم! پس چرا دادگاه علنی برگزار نمی‌کنید؟».
در یک روز تداخل آتش طرفین در رسانه‌های حکومتی به قدری بالا گرفت که تشخیص این‌که کی اول آتش کرده مشکل شد. خبرگزاری حکومتی ایسنا هم در همین روز به‌نقل از جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران نوشت: «دادستان تهران سکوت قوه قضاییه در مقابل چنین ادعاهایی را به منزله‌ بدون پاسخ بودن آنها ندانست و اظهار داشت: تسلیم فشارهای وارده از سوی عده‌یی با هدف حمایت از افراد متخلف یا جریانهای فکری انحرافی، فرقه‌گرایی و جناحی‌گری نخواهیم شد».
سایت حکومتی دولت بهار هم در همین روز 5آذر نوشت: «دفتر احمدی‌نژاد در اطلاعیه‌یی از دستگاه قضایی خواست: ما این رفتار ظالمانه در دستگاه قضایی را مصداق روشنی از تصمیمات قانون شکنانه می‌دانیم و انتظار داریم بدون فوت وقت، به اینگونه اقدامات تخریب کننده اعتماد عمومی و آسیب‌زننده به اعتبار و منزلت نظام جمهوری اسلامی ایران پایان داده شود».
کنعانی مقدم از مهره‌های باند خامنه‌ای در مورد تهدید مشایی که در صورت دستگیری نوار افشاگرانه‌اش منتشر خواهد شد گفت: «این نوع تهدیدات علیه مسئولان، قاضی یا قوه ‌قضاییه و مسئولان انتظامی کشور خودش جرم است. به آقایان توصیه می‌کنیم که از کانال‌های قانونی و با روشهای قانونی به‌دنبال احقاق حقوق خود باشند» (روزنامه نصف جهان 6آذر).
هر چند رسانه‌های حکومتی تلاش می‌کنند این سرشاخ شدن دو باند در رأس حاکمیت را در چارچوب جنگ قدرت بین باندها و جناح های حاکم تفسیر کنند و مثلاً یک روزنامه حکومتی نوشته است: «رفتار احمدی‌نژاد را باید در بازی سیاسی و بر اساس تئوریهای سیاسی و قواعد این بازی تحلیل کرد و با آن مواجه شد. چه بسا احمدی‌نژاد در حال تولید یک گفتمان موج‌ساز جدید است» (روزنامه همدلی- ۵آذر). اما واقعیت این است که این پدیده اساساً در قرار گرفتن نظام ولایت فقیه در مرحله سرنگونی قابل تفسیر است. ولی‌فقیه ارتجاع که از هر سو در معرض امواج بحرانهای بنیان‌کن منطقه‌یی، بین‌المللی و داخلی است توان مهار تنشهای ناشی از این بحرانها در هرم حاکمیت خودش را ندارد و باندهای دلواپس نظام این‌گونه به جان هم می‌افتند هر چند همه با یکدیگر هشدار می‌دهند که همه در کشتی نشسته‌ایم و اگر سوراخ شود همه غرق می‌شویم اما همه بی‌امان به سمت گرداب فروبرنده نظام و علیه یکدیگر پارو می‌زنند.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

۶ آذر ۱۳۹۶

#ایران - حکم فرمایشی دو سال حبس برای سعید مرتضوی

 حکم فرمایشی دو سال حبس برای سعید مرتضوی


دستگاه قضایی آخوندها در یک اقدام نمایشی برای سعید مرتضوی دادستان پیشین رژیم در تهران و جلاد کهریزک به دو سال حبس قطعی محکوم کرد. رسانه‌های حکومتی روز یکشنبه پنجم آذر نوشتند:‌ «شعبه ۲۲دادگاه تجدید نظر استان تهران سعید مرتضوی را به اتهام معاونت در قتل مرحوم روح‌الامینی یکی از جان‌باختگان حادثه بازداشتگاه کهریزک به ۲سال حبس محکوم کرد».
دژخیم سعید مرتضوی علاوی بر قتل شماری از جوانان قیام‌کننده در کهریزک، در قتل زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی ـ کانادایی نیز دست داشته است.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

۳ آذر ۱۳۹۶

#ایران - در گذر تاریخ ... 4 آذر 249 - 25نوامبر870 زادروز حکیم ابونصر فارابی

 در گذر تاریخ ...
4 آذر 249 - 25نوامبر870
زادروز حکیم ابونصر فارابی


چهارم آذر سال 249شمسی، برابر با 25 نوامبر 870 میلادی، روز تولد ابونصر فارابی، حکیم و فیلسوف بزرگ ایرانی است.
فارابی در شهرک فاراب در خراسان به‌دنیا آمد و پدرش یک افسر ایرانی ارتش بود.
 به‌دلیل تسلط وسیعی که فارابی در فلسفه، طب، موسیقی، ادبیات و سایر علوم زمان خود داشت، دانشمندان آن زمان لقب معلم دوم را بر او نهادند.
 فارابی، زندگی راحت خانوادگی خود را فدای فراگیری علم و دانش کرد. از فارابی 117 جلد کتاب و رساله در علوم مختلف و اغلب در تشریح و تلخیص فلسفه ارسطو و حکمت باقی مانده است.
 فارابی، دستگاهی در موسیقی نیز اختراع کرد که نام آن ‌‌را قانون نهاد و گفته می‌شود دستگاه فعلی قانون از همان اختراع فارابی به‌دست آمده است.
وی تمام عمر خود را مشغول درس خواندن و درس دادن در معروفترین مراکز علمی آن زمان یعنی بخارا وبغداد و دمشق گذراند و هرگز ازدواج نکرد.
فارابی به‌چندین زبان از‌جمله فارسی، ترکی، عربی و یونانی مسلط بود‌. فارابی برای دانشجویانی که به‌دنبال فلسفه و حکمت هستند 7 وصیت کرده که در وصیت هفتم می‌گوید:
 هفتم، حکمت را حرفه خود قرار ندهد. اگر کسی واجد این شرایط نباشد حکیم زور است نه فیلسوف مشکور.
رباعیات زیر از فارابی به‌یادگار مانده است:
اسرار وجود خام و ناپخته بماند
وان گوهر بس شریف ناسفته بماند
هرکس به‌دلیل عقل چیزی گفتند
آن نکته که اصل بود ناگفته بماند.
فارابی در سال 339 هجری قمری،برابر با 950میلادی یعنی در سن حدود 80 سالگی در دمشق بدرود حیات گفت.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

۲۸ آبان ۱۳۹۶

#ایران - به حرکت درآمدن گسل‌هایی «خطرناکتر از گسل زلزله»

 به حرکت درآمدن گسل‌هایی «خطرناکتر از گسل زلزله»


گفته می‌شود که ایران یکی از 10کشور زلزله‌خیز جهان است، چرا که به‌لحاظ زمین‌شناسی بر روی یک گسل عظیم یا ابرگسل زاگرس واقع شده است.
ایران، به‌لحاظ سیاسی اجتماعی نیز بر روی یک ابرگسل قرار دارد. ابرگسلی که روزنامه حکومتی بهار (24بهمن) آن را «خطرناکتر از گسل زلزله» دانسته و طی مقاله‌یی با همین عنوان، از جمله می‌نویسد: «با نگاهی به ‌واکنشهای جامعه به ‌فاجعه رخ داده در زمین‌لرزه غرب کشور شاهد نوعی بی‌اعتمادی نسبت به ‌نهادهای حاکمیتی هستیم. به‌وجود آمدن بی‌اعتمادی مردم به‌حاکمیت... و حاکمیت به‌ مردم را در حوزه سیاسی جستجو کنیم. از این واقعیت گریزی نیست که بی‌اعتمادی در جامعه ایرانی موج می‌زند».
آنچه که این روزنامه از آن با لفظ رقیق شده «بی‌اعتمادی» نام می‌برد و تحت عنوان «بی‌اعتمادی مردم به ‌حاکمیت و حاکمیت به‌مردم» توصیف می‌کند، همان ابرگسل یا همان دره عظیم میان مردم ایران و حاکمیت آخوندی و تضاد خونین و آشتی‌ناپذیری است که صورت مسأله اصلی جامعه ایران را تشکیل می‌دهد. زلزله اخیر کرمانشاه، عاملی بود که این گسل عظیم و خطرناک را که یک زلزله یا سونامی مهیب 10ریشتری را در خود نهفته دارد، یک بار دیگر در معرض دید قرار داد.
هراس از همین گسل و زلزله هولناک است که حسن روحانی را که برای گرفتن ژست همدردی و دلسوزی پس از دو روز به‌منطقه زلزله‌زده رفته بود، مجبور کرد که از ترس انفجار خشم مردم، از خودرو زرهی مخصوص خود پیاده نشود و از محافظان مسلح خود که او را در چند حلقه احاطه کرده‌اند، قدمی به‌سوی مردم نزدیک نشود؛ همان مردمی که خوب می‌دانند علت‌العلل مصائبشان کیست و چیست، روحانی یک بار این ناپرهیزی را کرد و نزدیک بود زیر لگدهای کارگران به‌جان آمده و خشمگین معدن زغال‌سنگ آزادشهر نفله شود.
هراس از همین گسل و همین زلزله است که خامنه‌ای را هم ناچار کرده در بیت خود بتمرگد و سودای رفتن به‌منطقه و ترتیب دادن یک نمایش دجالگرانه کمک و همدردی را از سر به‌در کند. چرا که در رژیم او بهتر از همه از گسل عظیم میان خودش با مردم خبر دارد و خوب می‌داند در این سالیان چه کاشته و چه توفان سهمگینی در کمین اوست. او بارها با بیانهای مختلف به‌ این خطر هولناک اشاره کرده است؛ از جمله یک بار در 16خرداد سال گذشته در جمع اعضای مجلس ارتجاع اعتراف کرد: «ما در داخل کشور یک گُسلهایی داریم، گُسلهای قومی داریم، گُسلهای عقیدتی داریم، سنّی و شیعه داریم، گُسلهای جناحی داریم، این گُسلها تا مادامی که فعّال نشده، زلزله به‌وجود نمی‌آید؛ اگر چنان‌چه این گُسلها فعّال شد، آن‌وقت زلزله به‌وجود می‌آید؛ سعی دشمن در فعال کردن این گُسلهاست؛ حواستان باشد. مرتّباً دارند بر آتش اختلافات می‌دمند برای این‌که آن را برافروخته‌تر و مشتعل‌تر بکنند؛ سعی کنید این اتّفاق نیفتد!...» (1)
اگر چه دیکتاتور مثل همیشه تلاش می‌کند علت ایجاد تضادهای انباشته سیاسی اجتماعی را که به‌گفته مهره‌های رژیمش به‌صورت چند ابرچالش، از هر سو رژیم را احاطه کرده‌ و موجودیتش را به‌خطر انداخته‌ ، به ‌بیرون از رژیم نسبت دهد؛ اما از منظری دیگر حرفش چندان دور از واقعیت نیست؛ در بطن جامعه ایران مقاومتی انقلابی، بسان آتشفشانی به ‌ظاهر خاموش نهفته است که در همین یک قرن اخیر چند بار فوران نموده و چشمها را خیره کرده است؛ نخست در انقلاب مشروطه و در سال 1285شمسی، دیگر بار در نهضت ملی با پیشوایی دکتر محمد مصدق در سال 1330و آخرین بار در انقلاب ضدسلطنتی در سال 1357، اگر ‌چه خمینی دجال رهبری این انقلاب را ربود و تلاش کرد آن را زیر آوار خاکستر ارتجاع خود و با یکی از بیرحمانه‌ترین سرکوبها و کشتارهای تاریخ محو کند، اما به یمن آن 120هزار و 30هزار و به یمن ارتش آزادیبخش و رزمهای جانانه آن و این مقاومت و رزمی که در اشکال گوناگون بی‌وقفه ادامه داشته، خمینی و دم و دنبالچه‌هایش، شکست خوردند. گواه این شکست همین وضعیت انقلابی و موقعیت کنونی جامعه ایران، اعتراف ولی‌فقیه دیکتاتور و بر حذر داشتن عوامل رژیمش از فعال شدن «گسلها» ست.
این مقاومت و این نیرو، بی‌شکل و بی‌سمت و سو نیست، این یک نیروی عظیم اجتماعی است، بسا عظیمتر از آن که این رژیم و ارگانهای سرکوبگر آن بتوانند آن را نابود کنند یا به‌طور استراتژیک راهش را سد کنند؛ چرا که سازمان رزم پیشتازش را با رهبری شناخته‌شده و استراتژی مشخص خود را دارد؛ رهبری‌ای که پیوسته خاکستر یأس و انفعال را که رژیم و ریزه‌خوارانش تلاش می‌کنند بر آتش انقلاب و انگیزه‌های انقلابی توده‌های به‌جان آمده بپاشند، کنار زده و متقابلاً این آتش و این مشعل را با خونشعله رشیدترین رزم‌آورانش زنده نگه‌داشته و شعله‌ورتر کرده است. نیرویی که امواج خروشان آن، یا در هیأت غارت‌شدگان، یا به‌صورت صفوف کارگران ستمدیده، بیکاران، زنان، معلمان و همه اقشار مردم، حتی یک روز خیابانهای شهرهای میهن را ساکت و خاموش نمی‌گذارد. یک جلوه از این نیروی عظیم را سه هفته پیش در بزرگداشت کورش کبیر در پاسارگاد شاهد بودیم که رژیم وحشت‌زده با به‌کار گرفتن چندین یکان سرکوبگرش و مستقر ساختن آنها در بیابانهای پاسارگاد نیز نتوانست جلو بروز و ظهور آن را بگیرد.
زلزله اخیر غرب کشور نیز جلوه دیگری از این نیرو و این آتش خاموشی‌ناپذیر را به‌نمایش گذاشت و آن کاروان کمکهای مردمی است که به‌رغم همه سدها و موانعی که رژیم ضدمردمی آخوندی بر سر راه آن ایجاد کرده‌ ، از سراسر میهن سیل‌آسا به‌سمت مناطق زلزله‌زده روان است.
بی‌سبب نیست که رژیم ضدمردمی نسبت به ‌استمداد فوری خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت از مردم و جوانان برای نجات زلزله‌زدگان و از فراخوان سازمان مجاهدین برای ارسال کمکهای هموطنان به‌طور مستقل و ارسال خبرها و گزارشهای مربوط به‌ زلزله توسط هواداران و خبرنگاران سیمای آزادی، سرآسیمه شده و واکنش نشان داده‌ است. (2)
زلزله کرمانشاه با همه مصائب و داغ و درد استخوان‌سوزش، هم‌چون زلزله طبس در شهریور سال 57، از نزدیکی وقوع آن زلزله زیر و رو کننده انقلابی خبر می‌دهد که با واژگونی نظام دیکتاتوری فاسد و چپاولگر حاکم، به ‌همه رنجها و محنتهای خلق و میهن ما پایان خواهد داد.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سایت خامنه‌ای 16خرداد 95
2 ـ خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) 24آبان 96.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - جرقه به قبای ولایت

 جرقه به قبای ولایت


رسانه‌های حکومتی خبر داده‌اند پاسدار وحید حقانیان نماینده دفتر ولی‌فقیه ارتجاع در بازدید از مناطق زلزله کرمانشاه با حمله به معاون اول روحانی گفته است: «خدا لعنت کند آقای جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور؛ اولین تخم لق سیاسی را ایشان گذاشت و زود اعلام کرد در جلسه اقتصادی مقاومت که آقا مسکن مهر بیشترین خسارت را دیده است! آخر چه ربط دارد؟ مردم گرفتاری دارند و شما از مسکن مهر حرف می‌زنید؟ چه ارتباطی دارد؟ 10الی 12میلیون آدم در مسکن مهر ساکن هستند که اینها را متزلزل کنند. ساختمانهای مسکن مهر با توجه به زلزله ۷.۳ریشتر خوب مقاومت کرده‌اند!» (خبرگزاری حکومتی آنا- 27آبان). تا آنجا که به وحشت ولی‌فقیه و بیتش از خیزش آن «10الی 12میلیون نفر» علیه رژیم و مسکن مهرش بر می‌گردد، نماینده خامنه‌ای به جهانگیری کم گفته که زیاد هم نگفته است. چون رژیم همین الآن در پاسخ به ساکنان خسارت دیده مسکن مهر کرمانشاه در گل مانده و به آمار جعلی دست‌زده است که «اصلا تلفات نداشت یا فقط دو نفر در مسکن مهر کشته شدند». جهانگیری هم با دیدن سمبة سفت بیت مقام معظم در دفاع از مسکن مهر، اصلاً جا نزد و در جلسه ستاد مدیریت بحران روز 27آبان گفت: «نباید از کنار این موضوع که ساختمانهای نوساز دچار آسیب می‌شوند به‌سادگی عبور کنیم».
جهانگیری هم حق داشت در مقابل این واکنش «بیت» جا نزند چون پیش از او رئیس‌جمهور هشت ساله نظام، کسی که بیش از همه مورد نظر «مقام عظما» بوده، با حضور در حرم شاه‌عبدالعظیم سر تا پای مهره‌های بالای خامنه‌ای و سیاست هایش را شست و کنار گذاشت. وی از جمله گفت: «والله به خدا به پیر به پیغمبر، ما با این خانواده لاریجانی مخالفیم... قبول نداریم مملکت بیاد به دست اینها. ظلم بکنند، فشار به مردم بیارند، در مقابل بیگانه کوتاه بیایند. ما قبول نداریم این را». بعد هم برای «آنها» خط‌ و نشان کشید و گفت: «این‌هایی که اضافه سوار قطار شده‌اند باید پیاده بشوند. به فضل الهی به شما بگویم به لطف خدا خیلی خیلی زود مردم اینها را از قطار انقلاب به بیرون پرت خواهند کرد».
آش آن‌قدر شور شده که یک آخوند بریده از احمدی‌نژاد به اسم عباس امیری فر تحت عنوان «دبیرکل جامعه وعاظ ولایی» گفت: «افرادی با راه‌اندازی یک بازی بچه‌گانه در حرم حضرت عبدالعظیم کاری می‌کنند که هیچ‌گاه سابقه نداشته و ما حتی از سوی ضدانقلاب هم‌چنین اقدامی را سراغ نداریم».
تعجب این آخوند که قبلاً «امام جماعت مسجد نهاد ریاست جمهوری» در زمان احمدی‌نژاد بوده درست و به جاست. اما تعجب‌آورتر از این آن است که نظام ولایت را چه شده است که توان تشر زدن به مهره‌هایش را ندارد؟ چه شده است که خامنه‌ای که خیلی دم از «مر قانون» می زند برای پراکنده کردن نفرات احمدی‌نژاد باز طبق معمول سنواتی دست به دامن «لباس شخصی ها» شده و یک گله آنها را برای جمع کردن بست نشینی به حرم عبدالعظیم گسیل کرد و تعجب‌آورتر این‌که لباس‌شخصیها دست از پا دراز تر برگشتند و بست نشینان هم برای «‌عزل دو لاریجانی» شعار دادند و نشان دادند که سمبة «بیت» دیگر کارایی لازم را ندارد.
سوال این است که چه شده و چه چیز نظام را به این نقطه رسانده که خامنه‌ای نمی‌تواند تخاصمات نزدیک‌ترین و بالاترین لایه‌های قدرت در نظامش را مهار کند و هر اقدامی بکند بدتر دامنه آتش جنگ درون نظام را گسترده‌تر می‌کند؟ این بحران درونی نظام اگر از جنس « توطئه عوامل استکبار» بود می‌توانست لااقل به نمایش وحدت منجر شود، اگر از جنس اختلافات این باند با آن باند حاکم بود می‌توانست در تعادل‌قوای بین آنها به نفع حل بحرانهای منطقه‌یی و داخلی که هر دو خصلت برانداز گرفته‌اند به نقطه وحدتی برسند.
بنابراین چنین بحرانی باید از درون خود نظام و مربوط به ماهیت و ساختار آن باشد که سنگ روی سنگش بند نشده است. و این بحران چیزی نیست جز بحران سرنگونی نظام. که تمام علائم و آثار داخلی و بین‌المللی‌اش به‌وضوح قابل رویت است.
در ساختار نظام قرون‌وسطایی ولایت فقیه که برای جلب نظر مماشات چیان یک وصله ناچسب ریاست‌جمهوری به آن زده‌اند خود خمینی هم نتوانست شکاف بین ولی‌فقیه و رئیس‌جمهور نظام را هم بیاورد. بعد از او خامنه‌ای هم با تمام کسانی که از صندوق نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری در آمدند یا خودش درآورد مشکل داشت از رفسنجانی و خاتمی تا احمدی‌نژاد و حسن روحانی. از قضا هر میزان که اینها کرنش و تمکین کردند کارشان با ولی‌فقیه به جاهای باریک تر کشید.
این بحران سرنگونی به‌خصوص در شرایطی که دوران مماشات و باج و امتیاز دادن به رژیم به سرآمده و جامعه جهانی به این واقعیت نزدیک می‌شود که تنها راه مهار این نظام شدت عمل و تنگتر کردن حلقه محاصره است، ضریب خورده و خامنه‌ای را در موقعیتی قرار داده که نه راه پس دارد و نه راه پیش.
طبیعی است که در چنین موقعیتی راه‌حل ایران و ایرانی از آن مردم و مقاومت آزادی ستانشان است که طی نزدیک به ۴دهه رژیم را گام به گام با پرداخت سنگین‌تر بها به این نقطه رسانده‌اند.
بله جرقه‌هایی که به قبای ولایت افتاده، نه اتفاقی است نه بی‌سمت و سو، و رژیم با تمام باندهایش در مقابل آن راه گریزی ندارد.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - گسل خطرناک زلزله، زیر بیت ولایت و دزدان اعتماد

 گسل خطرناک زلزله، زیر بیت ولایت و دزدان اعتماد


یکی برایم تعریف می‌کرد که «روزی گفتند عزرائیل داره بچه توزیع می‌کنه! گفتم بچه‌های ما رو نگیره ما بچه نخواستیم!»
حالا عین داستان اعزام تیم های روان‌شناسی و مددکاران اجتماعی ناجا (بخوانید نیروی انتظامی جنایتکار در ایران) به مناطق زلزله‌زده است، زلزله‌زدگان بی‌نوا باید به جای یافتن پناهگاه امن در جستجوی مکانی برای حفظ مال و ناموسشان از دست این جنایتکاران باشد.
اخیراً هم دوستی برایم تعریف کرد که خانواده‌ای از اصفهان کمکهایشان را بردند برای زلزله‌زدگان در سر راه، عوامل رژیم هم کمکها را گرفتند هم کتکشان زدند و برگرداندند.
این روزها دزدیهای رژیم شما را به یاد چه چیزی می‌اندازد... . من را به یاد یک دزدی بزرگ می‌اندازد... .. دزدی اعتماد... بزرگترین دزدی تاریخ معاصر... ..
یادتان می‌آید؟. .. شش میلیون رفتند از فرودگاه تا میدان 24اسفند صف کشیدند... . و بعد تا بهشت زهرا... .. برای آن دزد! که آمده بود. و همه به او اعتماد کردند... .. همه... .. و حتی وقتی پدران ما می‌گفتند بابا به این آخوندهای مرتجع اعتماد نکنید... ما بر می‌آشفتیم که آخر برای مبارزه است... برای آزادی است...
اما او برای آزادی نیامده بود.. برای قدرت آمده بود... .. و از همان اول دست کرد در جیب مردم و اعتماد را دزدید... . بعد دست کرد در ذهن مردم و ایمان را دزدید... . و بعد دست برد در جیب خودش و خنجر را در آورد و در قلب همانها نشاند که به پای سر در قفای آزادی دویده بودند.
آن اعتماد سالهای سال هی ضربه خورد... اما بهای دزدیدن اعتماد کم نبود... .. وقتی مردم به کسی اعتماد می‌کنند... . بهایش را کی می‌پردازد؟ آنها که حرف حقی دارند. ولی مردم دیگر سخت است به آنها گوش کنند. بنابراین خونریزی شروع می‌شود. هر کلمه‌ای که از حق بگویید آن که به ناحق به او اعتماد شده یک برچسب به شما می‌زند و بعد تیغها بر سینه‌تان و طنابها بر گردنتان فرود می‌آید... .
دروغهای آن دجال را به یاد می‌آوریم: مزارع را آتش می‌زنند... .. خودشان خودشان را شکنجه می‌کنند... ... در خانه هایشان وسایل فساد اخلاقی هست... جاسوس هستند... .. می‌خواهند اسلام را نابود کنند... . مزدور آمریکا هستند... .. مزدور اسراییل هستند... .. دنبال قدرت هستند... . منافق هستند... . محارب هستند... تروریست هستند... .
و بهای این دروغها که مدتها طول می‌کشید تا اثبات شود که دروغ است چه بود؟ صدوبیست هزار شهید... ..
سالها رنج مردم ایران را دیگر خودتان به این اضافه کنید... . چون آنها هم که اعتماد کردند و سالها به این دجال سر سپردند به تدریج فهمیدند و به تدریج کنار گذاشته شدند و ضربه خوردند و بی‌اعتماد شدند و مطرود شدند... .
و حالا حد بی‌اعتمادی به نقطه‌ی صد رسیده است... ... . بی‌اعتمادی به آن دجال... . و در زیر چتر آن دجال به کل قافله‌ٔ جانیان بعد از او نگاه کنید. خودشان می‌گویند:
روزنامه بهار 26آبان 96: با عنوان خطرناکتر از گسل زلزله نوشته: «شاهد نوعی بی‌اعتمادی نسبت به نهادهای حاکمیتی هستیم. این بی‌اعتمادی که خود را در اَشکال موازی و غیررسمی کمک‌رسانی نشان داده است موضوعی است که نمی‌توان و نباید به‌سادگی از کنار آن عبور کرد. به وجود آمدن گروه‌های مردمی و شخصی مختلف و نوعی بی‌توجهی به تذکرات پیاپی مسئولان در خصوص ارسال کمک‌ها از طریق هلال احمر و نهادهای حاکمیتی از نشانه‌های روشن به وجود آمدن این بی‌اعتمادی است... . به نظر می‌رسد که چاره‌ای جز این نداریم که یکی از مهمترین دلایل به وجود آمدن این وضعیت خطرناک که در آن شاهد به وجود آمدن بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت، مردم به مردم و حاکمیت به مردم هستیم را در حوزه سیاسی جستجو کنیم.
بعد هم به‌روشنی می‌گوید دیگر نمی‌توان به دروغ گفت که مردم بی‌اعتماد نیستند: «هیچ بیماری با کتمان بیماری‌اش به درمان نخواهد رسید. از این واقعیت گریزی نیست که بی‌اعتمادی در جامعه ایرانی موج می‌زند.»
نویسنده‌‌ٔ روزنامه‌ٔ حکومت دجالان در اینجا هم باز دارد این حقیقت را کتمان می‌کند و بی‌اعتمادی را به جامعه هم نسبت می‌دهد... اما سیل روان ماشینها که جاده‌های منتهی به مناطق زلزله‌زده را پر کرده‌اند و انبوه گروه‌های کمک‌رسان مردمی باز نشان می‌دهد که مردم تنها از همان دزد و قافله‌اش متنفر و به همانها بی‌اعتماد هستند. و بس... شعار مردم در هر قیام را به یاد بیاوریم:
ما همه با هم هستیم...



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

۱۳ آبان ۱۳۹۶

#ایران - در گذر تاریخ ... 13آبان 1357ـ 4نوامبر: به خاک و خون کشیده شدن دانش آموزان توسط رژیم شاه

 در گذر تاریخ ...
13آبان 1357ـ 4نوامبر: به خاک و خون کشیده شدن دانش آموزان توسط رژیم شاه


ظهر روز 13آبان 1357 دانشگاه تهران شاهد صحنه تکان دهنده ای از شور مقاومت و قهرمانی دانش آموزان انقلابی میهنمان از یک سو و جنایت و سفاکی مزدوران ضد خلقی رژیم شاه از سوی دیگر بود. آنروز هزاران نوجوان دانش آموز به‌دانشگاه تهران رفته بودند تا همراه با همرزمان دانشجویشان بدیدار پدرطالقانی که تازه از زندان آزاد شده بود بشتابند. مزدوران شاه بروی این نوجوانان آتش گشودند ودهها تن از آنان را به‌خاک و خون کشیدند. همان شب، قسمتهایی از فیلمی که از این صحنه تکان دهنده گرفته شده بود، توسط کارکنان رادیو - تلویزیون ایران به‌نمایش درآمد و مردم ایران را منقلب و عزم آنان را برای برپا کردن انقلاب و سرنگون ساختن دیکتاتوری سلطنتی هرچه محکم تر‌نمود. حادثه 13آبان، آتش قیام خلقی را که می‌رفت بنیان رژیم شاه را درهم بکوبد در یکی از حساس ترین مقاطع خود شعله‌ور ساخت.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - در گذر تاریخ ... 13آبان 1358 - 4نوامبر 1979 گروگانگیری444روزه کارکنان سفارت آمریکا در تهران

 در گذر تاریخ ...
13آبان 1358 - 4نوامبر 1979
گروگانگیری444روزه کارکنان سفارت آمریکا در تهران


دراین روز، 53تن از کارکنان سفارت آمریکا در تهران توسط عوامل خمینی که خود را ”دانشجویان پیرو خط امام“ نام نهاده بودند، به ‌گروگان گرفته شدند. رخدادی که خمینی ‌‌آن ‌را ‌انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامید. چرا ‌که قصد داشت به‌وسیله آن هم انقلابیون و در رأس همه مجاهدین را مات و از صحنه به‌در کند و هم دولت بازرگان را کنار بگذارد. در نخستین روزهای گروگانگیری، دولت مزبور ساقط شد، سپس قانون اساسی ولایت فقیه در غوغای شعارهای ضداستکباری به‌تصویب رسید. 444روز این گروگانگیری به‌طول انجامید و خمینی در طی این مدت با شعارها و تبلیغات به‌اصطلاح ضدامپریالیستی، ماهیت به‌غایت مرتجع و دیکتاتور خود را پنهان کرد و دست خود را در سرکوب مجاهدین و مبارزان راه آزادی، دانشجویان و دانشگاهها و هر ندای مخالفی با مارک طرفداری از آمریکا باز کرد. اما خمینی در زیر فشار دولت ریگان که بعد از کارتر در آمریکا بر سر کار آمد، در یک عقب‌نشینی خفت‌بار که به ‌بهای برباد رفتن 24میلیارد دلار از مایملک مردم ایران تمام شد، کارکنان سفارت آمریکا را پس از 444روز آزاد کرد. بعد از مرگ خمینی، گروگانگیران سفارت آمریکا به‌ویژه در دوره رئیس‌جمهوری خاتمی، به‌اقتضای جنگ و درگیریهای باندی و جناحی، یکی پس از دیگری از کرده خود ابراز ندامت کردند و به‌تصریح یا به‌اشاره اعتراف کردند که هدف از این کار نه مبارزه با آمریکا که قلع‌وقمع مجاهدین خلق ایران بوده است.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - در گذر تاریخ ... ۱۳ آبان 1365 افتضاح «ایران‌گیت» -افشای ماجرای کیک و کلت و گروگانهای آمریکایی

 در گذر تاریخ ...
۱۳ آبان 1365
افتضاح «ایران‌گیت» -افشای ماجرای کیک و کلت و گروگانهای آمریکایی


افشای خرید تسلیحات از آمریکا و اسراییل توسط رژیم خمینی، در اوج شعارهای دجالگرانه «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» توسط آنها
افتضاح ایران‌ گیت-پیشینه
یکی از راهبردهای رژیم خمینی برای پیش بردن اهداف خود در منطقه، گروگانگیری بوده است. به‌ویژه در دهه 1360، خمینی در لبنان با ربودن اتباع کشورهای اروپایی وآمریکایی توسط حزب‌الله (حزب‌الشیطان)، با امتیازگیری ازکشورهای غربی، منافع سیاست خارجی خود را تأمین می‌کرد. این گروگانگیریها که بین سالهای (1361) ۱۹۸۲تا (1371) ۱۹۹۲به ربودن ۱۰۴گروگان خارجی از 21ملیت مختلف و کشتن برخی از آنها منجر گردید، توسط سفارت رژیم خمینی در بیروت طراحی، سازماندهی و توسط حزب‌الله لبنان (حزب‌الشیطان) اجرا می‌شد.
به‌خاطر همین سیاستهای تروریستی، رژیم خمینی در انزوای کامل منطقه‌یی و بین‌المللی به‌سر می‌برد.
از طرف دیگر به‌دنبال عدم موفقیت سپاه پاسداران در جنگ با عراق، خمینی و دیگر آخوندهای حکومتی، به‌ویژه رفسنجانی که فرماندهی جنگ ضدمیهنی را برعهده داشت، چشمشان دنبال سلاحهای آمریکایی و اسرائیلی، به‌خصوص سلاحهای ضدتانک بود.
این در حالی بود که سران رژیم، از خمینی تا تمامی آخوندها و مهره‌های حکومتی، در نمازجمعه‌ها و تمامی مراسم و موضع‌گیریهای خود، شعار نابودکردن اسراییل سر‌ می‌دادند.
افتضاح ایران‌ گیت- افشاگری روزنامه الشراع لبنان
در حالیکه شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» توسط خمینی و سران و مهره‌های نظامش تمامی نداشت، روز ۱۱آبان ۱۳۶۵، با چاپ مطلبی توسط روزنامه الشراع لبنان، روشن شد که خمینی و رژیمش، از حدود یک‌سال پیش از آن در حال دریافت تسلیحات نظامی از آمریکا و از مسیر اسراییل هستند. این یکی از رسوایی‌های بزرگ سیاسی رژیم خمینی بود.
افتضاح ایران‌ گیت-معامله سلاح میان رژیم خمینی و آمریکا و اسرائیل
در جریان افتضاح «ایران‌گیت» فاش شد که از 29مرداد 1364تا ۱۳اسفند ۱۳۶۵رژیم خمینی به‌طور مخفیانه، از مقامات دولت آمریکا سلاحهایی را خریده و از اسراییل وارد فرودگاه تهران می‌کرد. این رسوایی با عملیاتی به‌منظور آزادسازی هفت گروگان آمریکایی که در لبنان اسیر حزب‌الله لبنان (حزب‌الشیطان) بودند، آغاز شد. این گروه شبه‌نظامی را سپاه پاسداران خمینی ایجادکرده بود.
توافق این بودکه اسراییل سلاحها را به ایران ارسال کند، سپس آمریکا تسلیحات اسراییل را از نو تأمین کرده و وجه آن را از اسراییل دریافت کند. دریافت‌کنندگان رژیم ایران قول دادند برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی کارکنند. آخوندها به این وسیله به سلاحهای غربی که در جنگ با عراق نیاز داشتند، دست یافتند.
افتضاح ایران‌گیت-تلاشهای خمینی و رفسنجانی برای معامله با آمریکا
در این افشاگری روشن شد که خمینی با همان اهرم گروگانگیری و باج‌گیری، با دولت ریگان توافق کرده است تا در ازای آزادی تعدادی از گروگانهای آمریکایی که در دست حزب‌الله (حزب‌الشیطان) بودند، تسلیحات آمریکایی و اسراییلی دریافت کند.
بنابرگزارشها، علامت‌های اسراییل روی موشکهای «هاوک» دیده می‌شد؛ به‌ویژه ستاره «داوود» که نشان نیروی هوایی اسراییل است.
خیلی از مقامات ارشد ایرانی که در حلقه نزدیکان خمینی بودند، در همان زمان می‌دانستند که این تجهیزات چگونه به ایران می‌رسد. علی‌خامنه‌ای، حسن روحانی و میرحسین موسوی -که در آن زمان نخست‌وزیر خمینی بود- در میان همان سران رژیم بودند که در عین عربدة‌ شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل»، در جریان دقیق معامله با آمریکا و اسراییل قرار داشتند.
ارسال محموله‌های موشکهای «تاو» و سیستم موشکهای «هاوک» به ایران تا اسفند ۱۳۶۵ادامه داشت. در مقابل خمینی به حزب‌الله لبنان (حزب‌الشیطان) دستور داد بعضی از گروگانهای آمریکایی در لبنان را آزاد کند.
افتضاح ایران‌گیت-موضع هاشمی رفسنجانی
2روز پس از افشاگری روزنامه‌ الشراع لبنان درباره معامله خمینی با آمریکا و اسرائیل، روز 13آبان 1365، در جریان راهپیمایی موسوم به 13آبان که هاشمی رفسنجانی در آن سخنرانی داشت، به نوعی تأیید شد که «رابرت مک‌فارلن» مشاور امنیت ملی رونالد ریگان، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، طی یک مأموریت مخفیانه به ایران سفر کرده است. مک فارلن همراه خود، مجموعه‌یی شامل کیک، کلت و انجیل امضا شده توسط ریگان آورده و به مقامات رژیم خمینی تحویل داد. هدف از سفر هم معامله با رژیم خمینی برای آزادی گروگانهای آمریکایی در ازای فروش سلاحهای غربی و اسراییلی به خمینی بود.
افتضاح ایران‌ گیت-منبع افشاگری روزنامه الشراع لبنان
بعدها کسی که به‌عنوان منبع افشاگری روزنامه الشراع لبنان معرفی شد مهدی هاشمی، برادر داماد حسینعلی منتظری، جانشین وقت خمینی بود.
البته حسینعلی منتظری در مصاحبه‌یی می‌گوید: «این ماجرا یک جریان سری بود؛ مأمور خرید اسلحه هم یک نفر به اسم محسن کنگرلو یکی ازاعضای سپاه بود. آمریکا می‌خواسته بدین وسیله با ایران رابطه برقرار کند... من فهمیدم که چنین قضیه‌ای هست و در این میان معلوم شد پای اسراییل هم در میان بوده است و اصلاً اشکال من این بود که چرا باید کار به جایی برسد که ما خواسته باشیم با اسلحه اسراییلی با عراق بجنگیم. بعد آقای هاشمی رفسنجانی که پیش من آمد، من به او اعتراض کردم که چرا قضیه مک فارلین را به من نگفتید؟ خیلی تعجب کرد و گفت: شما این قضیه را از کجا فهمیدید؟ و آنها ناراحت بودند که چرا من این مسائل را فهمیده‌ام».
افتضاح ایران‌گیت-درخواست خمینی و رژیمش برای موضعگیری آمریکا بر ضد سازمان مجاهدین خلق ایران
۲مرداد ۱۳۶۴ (24ژوئیة1985): در پایان یک جلسه استماع کمیته خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، ریچارد مورفی، دستیار وزیر خارجه در امور خاور نزدیک، بدون هیچ زمینه‌ی قبلی و یا سؤال نمایندگان، بیانیه‌یی راجع به سازمان مجاهدین خلق ایران قرائت کرد که طی آن با نثار سلسله‌ای از اتهامات، مجاهدین را یک سازمان تروریستی توصیف کرد. این اولین بار در تاریخ آمریکا بود که یک جنبش آزادیبخش از نظر وزارت‌خارجه آمریکا تروریست نامیده شد.
سال ۱۳۶۵: به‌دنبال افتضاح ایران‌گیت، «کمیسیون تاور» برای تحقیق در این مورد تشکیل شد. بند ۴این گزارش که در اسفند ۱۳۶۵منتشر شد، نشان می‌داد که خمینی و رژیمش از وزارت‌خارجه آمریکا خواسته‌اند در اعلامیه‌یی رسمی، سازمان مجاهدین خلق ایران را تروریست و مارکسیست بنامد. به این ترتیب مشخص شد که علت بیانیه ریچارد مورفی در جلسه استماع کمیته خارجی علیه سازمان مجاهدین چه بوده است.
در پرونده ایران‌گیت، یکی از محورهای گفتگوی «اولیور نورث» و آخوندها، علاوه بر تحویل موشک، مسأله‌ی حضور سازمان مجاهدین خلق ایران در آمریکا بود؛ هم‌چنین حمایتی که مجاهدین در کنگره آمریکا داشتند.
افتضاح ایران‌گیت-پیامدها در آمریکا
پس از افشای معامله با رژیم خمینی، ریگان در تلویزیون ملی آمریکا ظاهر شد و گفت که انتقال تسلیحات رخ داده، ولی ایالات متحده در قبال گروگانها، تسلیحات داد و ستد نکرده است.
البته در پی نابود شدن و ارائه ندادن حجم بزرگی از اسناد در خصوص این رسوایی از سوی دولت آمریکا به محققان، روند کند و کاو کند شد. کمی بعد، در ۴مارس 1987-13اسفند 1365، ریگان طی نطق خود در تلویزیون ملی آمریکا، مسئولیت کامل همه اقداماتی که از آن مطلع نبوده را پذیرفت و اعتراف کرد: «آنچه به‌عنوان گشایشی استراتژیک با ایران شروع شد، در هنگام اجرا، به تبادل اسلحه در قبال گروگانها، رو به زوال گذاشت».
در نهایت تلاش‌های مخفیانه خمینی و رفسنجانی برای معامله با دولت وقت آمریکا، بعضی از مقامات آمریکایی را با اتهامات و کیفرخواست‌های جدی مواجه کرد و آنها به زندان محکوم شدند.
افتضاح ایران‌گیت-پیامدها در رژیم خمینی
در ایران هیچگاه پرده از تمام ماجرای افتضاح ایران‌گیت برداشته نشد؛ چرا که روشن بود اخبار مربوط به معامله با آمریکا و اسرائیل، آنهم در بحبوحه شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» می‌توانست هر چه بیشتر دجالیت خمینی را برملا کند.
در همان زمان وقتی چند تن از اعضای مجلس ارتجاع در مجلس به این معامله اشاره کرده و خواستار روشن شدن ابعاد آن شدند، خمینی بی‌درنگ اقدامات آنها را برای تحقیق پیرامون این موضوع، در نطفه خفه کرد.
البته بسیاری از ابعاد این ماجرا که به اعدام مهدی هاشمی منجر شد، هنوز ناگفته مانده و بعد از سرنگونی رژیم آخوندها روشن خواهد شد.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - پاسارگاد - شماره ۵: جانشین فرمانده کل سپاه و شمار زیادی پاسدار سرتیپ برای جلوگیری از خیزش مردمی در پاسارگاد مستقر شده بودند

 پاسارگاد - شماره ۵: جانشین فرمانده کل سپاه و شمار زیادی پاسدار سرتیپ برای جلوگیری از خیزش مردمی در پاسارگاد مستقر شده بودند


بنا‌ به گزارشهای رسیده از درون رژیم آخوندی، در هراس از تبدیل مراسم بزرگداشت کوروش کبیر به یک خیزش عمومی ضدحکومتی، شماری از بالاترین سرکردگان سپاه پاسداران از روزهای قبل از ۷آبان در پاسارگاد و مناطق اطراف آن مستقر شده بودند. فرماندهان جنایتکاری چون پاسدار- سرتیپ حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران؛ پاسدار- سرتیپ حسین نجات، جانشین اطلاعات کل سپاه پاسداران؛ پاسدار-سرتیپ میراحمدی جانشین اطلاعات و امنیت ستاد کل نیروهای مسلح؛ پاسدار-سرتیپ کاظمی، پاسدار سرتیپ هاشم غیاثی، پاسدار سرتیپ کوشکی فرمانده سپاه «فجر» استان فارس، پاسدار- سرتیپ احمد علی گودرزی فرمانده نیروی انتظامی استان فارس، پاسدار- سرتیپ جزنی، سرهنگ پاسدار علی ذولقدری جانشین فرمانده نیروی انتظامی استان فارس و شمار دیگری از فرماندهان سپاه استانهای مختلف با لباس‌شخصی در صحنه حضور داشتند و سرکوب گسترده انبوه مردمی را که از شهرهای دور و نزدیک به سمت پاسارگاد سرازیر شده بودند را فرماندهی می‌کردند.
از روز ۵آبان ۹۶، حدود ۶هزار تن از نیروهای سپاه، بسیج و نیروهای انتظامی و اطلاعاتی در پاسارگاد مستقر شده و کلیه مدارس، حسینیه، مسجد و خانه و دفتر امام جمعه پاسارگاد را اشغال کردند و بسیاری از آنها در چادرهایی که اطراف پاسارگارد برپا شده بود مستقر شدند.
هزاران پاسدار از خوزستان، چهارمحال بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، و مراکز سپاه در شهرستانهای اطراف از روز پنجم به پاسارگاد و شهرهای اطراف اعزام شدند و تا روز هشت آبان در منطقه باقی ماندند. تمامی اتوبانها، جاده‌های اصلی و فرعی و کوره راههای منتهی به پاسارگاد را با ستونها و دیوارهای پیش ساخته بتونی مسدود کردند و در تمامی نقاط پاسداران و بسیجیان مسلح مستقر بودند.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۱۲آبان ۱۳۹۶ (۳نوامبر ۲۰۱۷)



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

۱۲ آبان ۱۳۹۶

#ایران - در گذر تاریخ ... 3نوامبر 245 میلادی - 12 آبان شهر قزوین، ساخته می شود

در گذر تاریخ ...
3نوامبر 245 میلادی - 12 آبان
شهر قزوین، ساخته می شود


سوم نوامبر سال 245 میلادی شاپور اول، شاه وقت ایران از دودمان ساسانی، دستور بنای شهر قزوین را صادر کرد‌. کار ایجاد این شهر سه سال طول کشید و در اکتبر سال 248 میلادی (جشنهای مهرگان) پایان یافت.
نام قزوین از طایفه‌یی به ‌همین نام گرفته شده و یونانیان و رومیان باستان و اینک جهانیان، دریای مازندران را به‌نام این طایفه، دریای «کاسپین» می‌خوانند، زیرا که منطقه محل سکونت این طایفه آریایی تا سواحل غربی آن دریا امتداد داشته است.
شاپور اول در طول حکومت خود چند شهر تازه ساخت که نام او با پیشوند و پسوندهایی بر آنها گذارده شد اما دستور داد که شهر تازه‌ساز به‌نام طایفه‌یی که در آن منطقه سکونت داشت «کسپین» نامیده شود که این نام به‌ مرور زمان به‌صورت قزوین درآمده است.
قزوین در قرن 16 میلادی پایتخت ایران شد و شاه طهماسب صفوی عمارات فراوان در آن‌جا ساخت؛ تا این‌که شاه عباس در سال 1598 میلادی پایتخت را از قزوین به ‌اصفهان، شهر مرکزی ایران، منتقل ساخت. این شهر اکنون مرکز استان قزوین می‌باشد.

دروازه قزوین در سال 1224


آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

۱۰ آبان ۱۳۹۶

#ایران - نشریه فوربس آمریکا: رژیم ایران از ترس گردهمایی گسترده در روز کوروش رو به سرکوب آورد

 نشریه فوربس آمریکا: رژیم ایران از ترس گردهمایی گسترده در روز کوروش رو به سرکوب آورد


نشریه فوربس آمریکا روز سه‌شنبه 9آبان 96 در گزارشی وحشت رژیم آخوندی از حضور مردم در مقبره کوروش را به تصویر کشیده و نوشته است:
در ایران هفتم آبان روز گرامیداشت کوروش کبیر احتمالاً شناخته شده‌ترین پادشاه ایران باستان است.
سال گذشته هزاران ایرانی با گردهمایی در این روز رژیم تهران را شوکه کرده و به جهان نشان دادند جامعه ایران هم‌چنان قویاً با رژیم حاکم مخالف است.
طی ۴۸ساعت گذشته فعالان رسانه‌های اجتماعی در سراسر ایران مردم را به شرکت در این گردهمایی دعوت کردند.
رژیم ایران از ترس تکرار گردهمایی سال گذشته دست به اعزام شمار کثیری از نیروهای امنیتی و انجام مانورهای نظامی و اقدامات گسترده سرکوبگرانه در شهرهای استان فارس زد. واحدهای سپاه پاسداران و پلیس با اجرای وضعیتی مشابه حکومت نظامی تمام راههای منتهی به پاسارگاد محل آرامگاه کوروش کبیر را مسدود کردند.
بنا بر گزارشها نیروهای امنیتی از پلاک خودروها عکس گرفته و به مسافران در مسیر توصیه می‌کردند از جاده قدیمی عبور کرده و از پاسارگاد فاصله بگیرند.
اعضای سپاه پاسداران به مسافران در خودروها و حتی افرادی که پای پیاده راهی پاسارگاد بودند این اطلاعیه را تحویل می‌دادند: «تجمع غیرقانونی در پاسارگاد در روز جعلی ۷آبان توسط جریان معاند و ضد نظام خارج نشین برنامه‌ریزی شده است و حضور در این برنامه مصداق ماده ۶۱۰قانون مجازات اسلامی تلقی شده است و با خاطیان برخورد قانونی و قضایی صورت می‌گیرد.»
با وجود تمام تدابیر محدود کننده، مردم در گروه‌های بزرگ با خودرو و پای پیاده از راههای متفاوت راهی پاسارگاد بودند و ترافیک سنگین در سراسر منطقه آشکار بود.
گزارشها از حرکت جمعیتی بزرگ به سوی پاسارگاد از مناطق مختلف شهر شیراز حکایت داشت. پلیس مانع هرگونه گردهمایی شده بود.
این اقدامات شدید رژیم نشانگر این است که تهران به هیچ عنوان تحمل تکرار اعتراضاتی شبیه سال ۸۸را ندارد.
نشریه فوربس افزود: تفاوت امروز با هشت سال پیش این است که تهران آن موقع با اطمینان از سیاست مماشات باراک اوباما دست به سرکوب سنگین و خونین توده مردم زد. دولت جدید در واشینگتن ماجرایی کاملاً متفاوت است.
رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا، در سه فرصت جداگانه از اشتیاق مردم ایران برای آزادی صحبت کرده است.
پرزیدنت ترامپ دو بار با مردم ایران اعلام همبستگی کرده است و آنها را نخستین قربانی قهر رژیم حاکم عنوان می‌داند.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

#ایران - گزارشهای تکمیلی از رویارویی مردمی با رژیم ضدایرانی ولایت‌فقیه پاسارگاد + فیلم (خبرنگاران سیمای آزادی 7 آبان 1396)

گزارشهای تکمیلی از رویارویی مردمی با رژیم ضدایرانی ولایت‌فقیه پاسارگاد + فیلم (خبرنگاران سیمای آزادی 7 آبان 1396)



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید