این روزها داستان حاج سعید طوسی قاری نمونه و بلبل بیت خامنهای، تمام مملکت و فضای مجازی را به لرزه در آورده.
قاری سرشناسی که اینک چند نفر شاکی به علت فساد اخلاقی و اعمال منافی عفت، احاطهاش کردهاند اما ...
همین چند روز پیش اژهای سخنگوی قوه قوه قضاییه رژیم، سر و پا برهنه وارد صحنه شد و به زبان خودمانی گفت: زیاد وارد این موضوع نشید و بیشتر از این، این ماجرا (یعنی ماجرای تجاوز قاری نمونه خامنهای به نوجوانان خردسال) را هم نزنید! بعد هم بدون رعایت هر گونه ظرافتی گفت: افشای برخی موارد، بیشتر به ضرر شاکی (یعنی قربانی تجاوز) تمام میشود!
و سرانجام ظهر همان روز سوم آبان 95 کیهان خامنهای که در شمار روزنامههای عصر تهران است، در صفحه اولش تیتر زد: صدور قرار منع تعقیب برای قاری معروف!
روز سهشنبه 4آبان 95 هم بالاخره قاضیالقضات خامنهای، آخوند لاریجانی به فرموده مقام عظمای ولایت، به صحنه آمد و به نوعی تهدید کرد که دیگر کسی روی این حرفها و کارهایی که قاری برتر نظام کرده، سر و صدای رسانهیی راه نیندازد!
بعید است در این مملکت کسی باقی مانده باشد که ماجرای فضاحتهای قاری محبوب خامنهای را نداند. فضاحتهایی که اگر فقط یکی از آنها، از یک شهروند عادی سر میزد، به فجیعترین وجه، مجازات و کشته میشد، اما وقتی مجرم از عمله صاحبان قدرت باشد، صورت مسأله کاملاً تغییر میکند و حتی صحبت کردن درباره مجرم، خودش مشمول مجازات و حبس و تعزیر میشود.
در اولین سالهای پس از پیروزی انقلاب 57، وقتی صحبت از لایحه قصاص آخوندی مطرح شد، مجاهدین خلق ایران بلافاصله آن را یک لایحه ”ضدبشری“ اعلام کردند و همانگونه که به قانون اساسی خمینی پشت کرده بودند، با لایحه قصاص هم با تمام قوا به مخالفت برخاستند و بهای همین مخالفتها را نیز با خون دهها هزار نفر از اعضا، هواداران و خانوادههایشان پرداختند. به اصطلاح قانونی که در ذات خود، بینهایت ضدبشری و ضداسلامی است.
اما امروزه معلوم شده که همین قانون قصاص، با تمام ویژگیهایش، تنها و تنها یک وسیله برای سرکوب و ارعاب مردمی است که تن به قدرت حاکم و مفاسد و مظالم آن نمیدهند.
نگاهی به صحبتهای صادق لاریجانی رئیس جنایتکار قوه قضاییه رژیم خود به تنهایی گویای همه چیز است.
لاریجانی بدون آنکه مستقیماً از طوسی اسم ببرد میگوید: در حالیکه میلیونها پرونده در دستگاه قضایی جریان دارد میبینیم که یک پرونده را رسانهیی میکنند.
منظورش از یک پرونده، همین پرونده کثیف حاج سعید طوسی است!
یعنی حالا چرا از وسط این همه پرونده، آمدهاید این یکی را افشا میکنید؟!
بعد هم با توجه به پیامدهای اجتماعی منفی این افتضاح که از حواشی بیت رهبریاش محسوب میشود، ادامه میدهد: با طرح مطالب کذب، نسبتهای دروغ به رهبری و رئیس قوه قضاییه و نظام قضایی کشور میدهند و میگویند رئیس قوه قضاییه، پرونده را مختومه اعلام کرده!
منظورش این است که: من فقط برای فساد جنسی طوسی، قرار منع تعقیب صادر کردم اما چون اتهامهای دیگری هم داشت، برای آنهای دیگر هنوز تحت تعقیب محسوب میشود!
اما مهمترین قسمت را اژهای معاون و سخنگوی بدنام قضاییه گفته و پیشاپیش قال قضیه را کنده و تلویحاً اعلام کرده: با توجه به معضل شهود، این پرونده آیندهای ندارد و در پایان هم بیهیچ پردهپوشی، به تهدید شاکیان و قربانیان تجاوزهای حاج سعید طوسی پرداخته و میگوید: کسانی که از داخل کشور به این قبیل رسانهها (یعنی رسانههایی که خبر افتضاح بلبل بیت آقا! را منتشر میکنند) بهعنوان معاونت در جرم، تحت تعقیب قرار خواهند گرفت!
می گویند، در نظامهای طبقاتی و ضدمردمی، قانون وسیله حفاظت و تأمین امنیت طبقات حاکم و اعمال قدرت آنها بر دیگر طبقات است.
این تعریف، دقیقاً مبین همان چیزی است که سالهاست در ولایت مطلقه فقیه در ایران اتفاق افتاده و میافتد. به تصویر کلیشه زیر نگاه کنید، سال گذشته یک بازنشسته دولت را در ساری به جرم سرقت چند عدد نارنج، به شلاق و زندان محکوم کردند اما دکل دزدها و نفت دزدها و اختلاسچیها پیدرپی به صدارت و وزارت میرسند!
در این سالها بیشمار افراد را به جرمی مشابه اتهامهای قاری محبوب خامنهای به بیرحمانهترین شکل کشتند اما برای این یکی قرار منع تعقیب صادر میشود.
اینها همه مصداق همان نظم بینظمی است که باید هرچه زودتر ریشهکن شود، که بیتردید خواهد شد.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر