خامنهای نیز ضمن ابراز خرسندی از دیدار با طلاب جوان، آنها را «نهالهای قدکشیده بوستان امامت و ولایت» نامید و گفت: «امروز بشریت بهویژه نسلهای جوان بهشدت نیازمند حرفهای نو هستند و اسلام حرفهای نو و جذابی در زمینه انسان، جامعه و سیاست دارد که اگر بهگوش جهانیان رسانده شود، قطعاً پذیرنده بسیاری خواهد داشت».
با اندکی دقت در سایر حرفهای هم خامنهای و هم روحانی، آثار وحشت از بحرانهایی که رژیم را فراگرفته و بهخصوص ناامیدی عمیق از آینده را میتوان مشاهده کرد. روحانی هراس خود از آینده و از مطالبات مردم را اینگونه بروز داد: «آنچه اهمیت دارد این است که امید مردم به آینده و حضور آنها در صحنه و اعتمادشان بهنظام و دولت باید باقی بماند».
روحانی با اشاره به انتخاباتی که او در آن از صندوق در آمد و با این بیان که «امروز دیگر زمان سعی و خطا نیست» ضمن اشاره به شرایط خطیر کنونی میخواست این پیام را بدهد که چون دیگر مجالی و امکان آزمون و خطایی نیست، پس خامنهای و باند او بایستی به او و راهحل او بگروند. کمااینکه روحانی در همین سخنرانی همچنین گفت: «اگر هدایتهای رهبری در کنار ما باشد... حتماً از مشکلات عبور خواهیم کرد». او پیش از این نیز در سخنرانیاش هنگام ارائه کابینه خود به مجلس ارتجاع، در حالی که خطابش آشکارا به خامنهای بود، گفت: «تکلیفمان را روشن کنید؛ اگر میخواهید همه تحریمها را حذف کنیم، اهلا و سهلا!».
با توجه به سایر حرفهای روحانی، به سادگی میتوان دریافت که «شاهکلید»ی که بهزعم او قادر است قفلهای ناگشوده رژیم را باز کند، سرمایهگذاری خارجی است کما اینکه روحانی تاکنون چند بار گفته است که صنایع نفت و گاز نیاز به جذب 200میلیارد دلار سرمایه دارد. اما بر اساس گزارش وزارت اقتصاد، دولت روحانی در جذب سرمایهگذاری خارجی، مطلقاً ناکام بوده و در سال 94، میزان جذب سرمایههای خارجی از سال 1380 به این سو کمترین بوده و در این سال فقط 618هزار دلار بوده (1) و میزان سرمایهگذاری خارجی پس از امضای برجام در سال 95 نیز تنها به 2میلیارد دلار رسیده است. (2)
با تصویب تحریمهای جدید توسط کنگره آمریکا و زیر سؤال رفتن سرنوشت برجام، پیشبینیها حاکی از بازگشت تحریمها به قبل از امضای برجام است. توخالی بودن ادعا و لاف و گزاف روحانی که کاخ رؤیاهای خود را بر پایههای پوشالی برجام بالا برده بهخصوص آنجا بارز میشود که آن را با حرفهای سایر مهرههای دولت روحانی بسنجیم. در همین رابطه ظریف گفته است: «برجام (فقط) گچ را از پای ایران باز کرد... اینکه بتوانیم پس از بازکردن گچ از پا، قهرمان دو و میدانی شویم، به خیلی از عوامل دیگر نیاز دارد...»
جالب است که یک روزنامه باند خامنهای، ظریف را بهخاطر این تشبیه مورد شماتت قرار میدهد و مینویسد: «در مقابل دشمن باید صورت را با سیلی سرخ کرد، نه اینکه به او نشان داد اوضاع و شرایط ایران وخیم است و ما نیازمند این توافق هستهیی هستیم تا از نتایج آن منتفع شویم».(3)
در واقع هم خامنهای و هم روحانی در اظهارات خود دقیقاً همین رهنمود را به کار بسته و تلاش کردهاند صورت نظام را با سیلی سرخ نگهدارند.
خامنهای در سخنان روز دوشنبه خود ضمن انشاپردازیهای امیدوارانه، با وارونهگویی خندهداری از «وجود وسائل و ابزارهای ارتباطاتی و رسانهیی فراگیر» ابراز رضایت کرده و «شکلگیری فضای مجازی را یکی از ویژگیهای دوران کنونی برای رساندن پیام حیاتبخش اسلام» میشمارد و میافزاید: «یکی دیگر از امتیازات این دوران، کثرت سؤالها و شبههها در ذهنهاست که همین زیاد بودن سؤالها، ذهنها را برای یافتن پاسخها فعال و زمینه را برای عبور از مرزهای علم فراهم خواهد کرد».
معلوم نیست اگر چنین است چرا جیغ و فریاد مهرهها و رسانههای نظام مدام از خطرات فضای مجازی و از به انحراف کشاندن جوانان به آسمان بلند است؟ چرا آخوندها این همه از رویگردانی جوانان از رژیم و از بهاصطلاح ارزشهای نظام شکوه و شکایت میکنند؟ چرا رژیم انبوه امکانات و انرژی و ارتش سایبری خود را به فیلترینگ سایتهای اجتماعی اختصاص داده؟ چرا با گماشتن مدیر کل شنود وزارت اطلاعات، در رأس وزارت ارتباطات، این وزارتخانه را به وزارت اطلاعات دوم تبدیل کرده و وزیر مربوطه، لدی الورود از فیلترینگ 8هزار کانال سایبری خبر داد و با برملا کردن شیادیهای روحانی که میکوشید گناه فیلترینگ و بگیر و ببند در فضای مجازی را بهگردن باند خامنهای و مشخصاً قوه قضاییه بیندازد، تأکید میکند که «در فیلترینگ اختلافنظری با قوه قضاییه وجود ندارد».
به این ترتیب علت وارونهگویی روحانی در زمینه اقتصادی اجتماعی، فلج اقتصادی و فقدان هرگونه راهحلی و حتی کمترین کورسوی نجاتی از هر سو و هراس از انفجار اجتماعی میباشد؛ کمااینکه یکی از اقتصاددانان حکومتی اذعان میکند: «در حال حاضر انفجار اقتصادی و اجتماعی، شاید اصلیترین دغدغه همه اقتصاددانان طیفهای مختلف فکری است». (4)
معنای وارونهگویی ولیفقیه ارتجاع در زمینه فرهنگی، جز اعتراف به ورشکستگی مطلق ایدئولوژیکی نیست. در این مورد کافی است به اظهارات پاسدار محسن رضایی سرکرده پیشین سپاه پاسداران و دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام نگاهی بیاندازیم: «در شرایطی در کشور قرار داریم که نخبگان، خبرگان، علما و اندیشمندان باید به کمک انقلاب بیایند و از نظر فرهنگی خلأهای فرهنگی را پر کنند... امروز روز تردیدشکنی، یأسشکنی و خستگیناپذیری است... امروز دارند چهره انقلاب، 8سال پرافتخار، وضعیت رهبری، نیروها و ارزشهای انقلاب را تخریب میکنند... اکنون در مقابل تخریبها و تحریفها خلأ وجود دارد. آتش بهاختیار یعنی باید با این خلأها مبارزه کرد؛ صحنههایی در جبهه خالی است و دشمن دارد میآید!». (5)
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سایت حکومتی مشرق ـ 6مرداد 96
2 ـ کیهان 23اردیبهشت 96
3 ـ روزنامه سیاست روز ـ 4شهریور 96
4 - وبلاگ حسین راغفر ـ 5شهریور 96
5 ـ سخنرانی محسن رضایی در جمع بسیجیان همدان ـ خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) 3شهریور 96.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر