هر روز که به وقایع جهان نگاه میکنیم، من تنها یک سؤال دارم. چطور چنین مسائلی در قرن بیست و یکم ممکن است؟ چرا؟ و در تلاش یافتن پاسخ آن هستم. چون اگر به اطراف نگاه کنید، هنوز جنگهایی هست، بیشتر و بیشتر؛ سلاح بهجای دوستی.
آنهایی که در طرف حقوقبشر هستند اکنون جایی در گوشه قرار گرفته و در مورد آرزوهایی صحبت میکنند که بهدلیل مسأله امنیت ما نمیتوانیم به ارمغان بیاوریم. امنیت علیه چه کسانی و برای چه کسانی؟ تنها امنیت واقعی که در این دوره زمانه وجود دارد امنیت بر اساس آزادی است. هیچ امنیت دیگری نیز وجود ندارد. هر نوع امنیت دیگر بر اساس قتل، حملات، اعدام و زندانی کردن بنا شده است. بنابراین، علیه انسانها هستند. تنها نقطه امنیت شرافت انسانی، آزادی و دموکراسی است.
بنابراین، داشتم فکر میکردم چه باید کرد؟ به کارهایی که شما قادر به انجام آن هستید نگاه میکردم. شاید در اروپا ما فراموش کردهایم که روزانه باید برای حقوقبشر بجنگیم. شاید فراموش میکنیم که ما با همه بخشهای دیگر جهان مرتبط هستیم. شاید فراموش میکنیم که ارتباط تنها از طریق رفتارهای مصرفی روش درستی برای زندگی نیست. شاید فراموش میکنیم صد سال پیش خودمان در چه وضعیتی بودیم. شاید فراموش میکنیم قیمتی که از جان انسانها، در جنگ جهانی اول و دوم پرداخته شد، و میلیونها مهاجر در سراسر جهان پخش شدند چون نمیتوانستند در اروپا زندگی کنند.
بنابراین، من فقط میتوانم بگویم، با امیدهای شما، رؤیاهای شما، ما میتوانیم دوباره امید داشتن و آرزو کردن را آغاز کنیم. برای من، این روزها روزهایی بودند که من میدانم که در هیچ دقیقهیی از زندگیم نباید فراموش کنم مهمترین مسأله چیست؛ و مهمترین مسأله که در ایران، سوریه، لبنان و همه جا صدق میکند، این است که باید آزادی نه تنها برای زنان، بلکه برای شما مردان هم باشد، چرا که ما داریم با هم زندگی میکنیم.
بنابراین وقتی به کشور خود باز میگردم حامی این پیام خواهم بود. شما میتوانید به من باور و اعتماد داشته باشید.
بنابراین ما هم باید بجنگیم. شما هدف، امید و انرژی به من دادید. با تشکر.
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر