۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۶

#ایران - اهریمنان بی‌نقاب در آینه‌ها‌ی بی‌حجاب

 اهریمنان بی‌نقاب در آینه‌ها‌ی بی‌حجاب


سی‌وهشت سال و دو ماه و بیست‌وهفت روز پس از نزول نظام الهی ـ اسلامی بر ترمه‌ی خاک ولایت، رئیس‌جمهور نظام با پشتوانه‌ی 38ساله‌ی الیگارشیِ جنون قدرت، پشت میکروفونی در همدان واقع شد: «یک بار دیگر مردم ما اعلام خواهند کرد آن‌هایی که در طول 38سال، فقط اعدام و زندان بلد بوده‌اند را نمی‌خواهند».
این پشتوانه‌ ، همان نهان‌کده‌یی است که همیشه دیکتاتورها به آن اشعار دارند و در لحظاتی از بزنگاههای ناگزیر، گوشه‌یی از آن را کنار می‌زنند. پشتوانه‌یی که ذخایر زندگی سیاسی خودشان هم هست؛ اعتراف‌های آنان، شمشیری‌ شکافنده‌تر از تیغ قربانیان دیکتاتوری‌شان است.
موضوعاتی که در این سخنرانی مطرح شد، کیفیت جدیدی بر گسیختگی جناح‌های رژیم خواهد دمید. از سویی اما قرائت بخش اندکی از پرونده‌ی 38ساله‌یی‌ست که در دستان مردم ایران باز مانده است.
حرفهای روحانی، دستمایه‌ی تحلیل‌ها و نقد و بررسی‌های بسیاری شده و ادامه خواهد داشت. هدف از این نوشته، تحلیل صرف سیاسیِ این حرف‌ها و اعتراف‌ها نیست؛ که بسیاری در درون و بیرون رژیم، وجوه گوناگونش را شرح خواهند داد.
گذشته از آثار و پی‌آمدهای درونی و بیرونی برای روحانی و جناحش، حرف‌های وی در همدان، بیان لحظةی و رویدای رسوب کرده در حافظه‌ی تاریخی یک ملت است. حافظه‌یی که دشمن دیکتاتورهاست. حافظه‌یی که هیچ دجال ضدبشر، هیچ نازیِ فاشیست و هیچ توتالیتر قلعه‌بندی از پس آن بر نیامده است.
روحانی می‌داند و می‌فهمد چه می‌گوید. در بزنگاههای سیاسی ـ اجتماعی ـ تاریخی، گاهی واقعیت‌ها، ناگزیریها و منافع، لاجرم شعور دیکتاتورها را به‌یادشان می‌آورد. این شعور، معمولاً سری به حافظه‌ی تاریخی ملت می‌زند تا نه از روی مردم‌گرایی، که به‌خاطر تفوق در جنگهای درونی، آگاهی مردم ایران و قربانیان سربدار را عاریه و قرض بگیرد تا کرسی و چپاول و جنایت جناحی را در سایه‌ی ولایت‌فقیه، مستقر و مستمر کند.
در الیگارشی قدرت، قرائت پرونده‌ی رقیب، آینه‌ی تمام‌قد قاریِ پرونده است. روحانی دارد در آینه‌ی رئیسی، خودش را می‌بیند و برگی از پرونده‌ی هرم ولایت‌فقیه را ورق می‌زند. همان پرونده‌یی که هزینه‌اش از هستیِ مردم ایران پرداخته شده است: از پیشتازان آزادی، قربانیان سیاه‌چال‌ها، میدانهای اعدام، اسیدپاشی‌ها، قتل‌عام‌ها، جنایات بی‌شمار زن‌ستیزی، سانسور افسارگسیخته، روانه کردن سیل سرمایه‌های ایران به خط مقدم سوریه و عراق و یمن و... و سیل فنا و هستی‌ستیزی را روانه‌ی زندگی مردم ایران کردن.
روحانی مجبور شده است پرونده‌ی همیشه بازمانده در 38سالی را بخواند که نگذاشته این حاکمیت از بحران درونی و بیرونی خلاص و فارغ شود. همان دغدغه‌ی مستمرِ نظام، نظام ـ انقلاب، انقلاب ـ اسلام، اسلام که یک ساعت و یک روز هم ـ البته دجالگرانه و ریاکارانه ـ از زبان آمران و عاملان ولایت‌فقیه و خودش نیفتاده و نمی‌افتد.
خامنه‌ای و روحانی و رئیسی، سال‌های سال کنار هم ایستاده و دستانشان از پشت، اسناد معامله و جنایت را رد و بدل کرده‌اند. حاصل این معامله و داد و ستد، همین وضعیت فاسد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران و نیز ترویج جنایت توسط باندها و عمله و اکره‌ی رنگارنگ الیگارشی ولایت‌فقیهی است.
حالا روحانی چه افق تاریکی را برای نظام می‌بیند که دارد پل‌های خراب شده‌ی پشت سر ولایت‌فقیه را نشان می‌دهد؟ یکی از این پل‌ها، همین قانون اساسی دست‌پخت خبرگان خمینی است که اگر به آن هم عمل کنند، کار نظامشان به یک هفته هم نمی‌کشد.
دیکتاتورها به‌طور عام، دیکتاتوری مذهبی به‌طور خاص و نوع فاشیستیِ‌ ولایت‌فقیهی‌اش به‌طور اخص، با ویژگیِ قانون‌گریزی و قانون‌ستیزی به حیات و مماتشان مشغول‌اند. خمینی ولایت‌فقیه را از قواره‌ و حیطه‌ی هر قانون و پاسخگویی، بیرون کشید که مر آن، یقه‌اش را نگیرد. و همین، قاتل قانون خودش و رواج جنایت بی‌حد و حصری شد که حالا روحانی از افق تاریک رقم خورده به دست قاضی تاریخ ـ در دادگاه ملت ایران ـ به هراس افتاده است. او دارد پرونده‌ی 38ساله‌یی‌ را قرائت می‌کند که در دستان و دادگاه مردم ایران باز مانده است...
«ازین مارخوار اهرمن چهرگان          ز دانایی و شرم بی‌بهرگان
بسی گنج و گوهر پراکنده شد              بسی سر به خاک اندر آکنده شد
پراکنده کردی بدی در جهان               گزند، آشکارا و خوبی نهان
ببینیم تا گردش روزگار چه گوید         بدین رأی نا استوار»...
(فردوسی)
20اردیبهشت 96


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر