۲۴ خرداد ۱۳۹۶

#ایران - ادامه جنگ قدرت در بستر جدید

ادامه جنگ قدرت در بستر جدید


مهره‌ها و رسانه‌های رژیم برای بهره‌برداری از کشتار 17خرداد، تلاش کردند آن را به ‌زخم جنگ و جدال درونی خود بزنند؛ برخی گفتند که این واقعه باید عامل وحدت شود، از جمله علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع آن را «گوهر ذی‌قیمت» توصیف کرد و گفت: «وحدت و همگرایی که در میان مسئولان و ملت در پس این حادثه ایجاد شد گوهر ذی‌قیمتی ا‌ست که نباید تحت هیچ شرایطی مخدوش شود».
صرف نظر از لئامت لاریجانی که از کشتار 17نفر و از به زمین ریختن خون بیگناهان با عنوان «گوهر ذی‌قیمت» نام می‌برد، اما آیا ادعای او واقعیت دارد و این واقعه موجب وحدت و همگرایی در درون رژیم شده یا به عکس زخم و شقة درونی رژیم را عمیق‌تر کرده است؟
یک نگاه به وضعیت کنونی رژیم برای یافتن پاسخ کافی است؛ اما مقدمتاً اندکی دقت در همین جمله لاریجانی و این‌که بلافاصله پس از ادعای وحدت می‌افزاید: «وحدت... نباید تحت هیچ شرایطی مخدوش شود» می‌توان دریافت که پس برخی دارند این وحدت را مخدوش می‌کنند. واقعیت قانونمند در این رژیم شقه شده نیز که هر باند با تمام توان برای منافع باندی و چپاول بیشتر تلاش می‌کند این است که هر رویداد و تحولی به تضادهای درونی رژیم دامن می‌زند و به واگرایی بیشتر می‌انجآمد و نه همگرایی؛ در این مورد نیازی به استدلال و تحلیل نیست، طی همین چند روز آن قدر که مهره‌ها و رسانه‌های دو باند حاکم به هم تاخته‌اند، حتی یک دهم آن از وحدت و اتحاد با هم سخن نگفته‌اند؛ اما فراتر و تعیین کننده‌تر از حجم تبادل آتش طرفین، رویارویی در بالاترین نقطة‌ نظام و مشخصاً دهن به دهن شدن روزمرة خامنه‌ای و روحانی با یکدیگر است.
به‌عنوان نمونه به جنگ آنها بر سر سند 2030 یونسکو می‌توان اشاره نمود که گویی تمامی ندارد. خامنه‌ای روز ۱۷اردیبهشت، یعنی در آستانهٔ نمایش انتخابات این دعوا را علم کرد و‌ هدفش تاثیرگذاری بر روند انتخابات به نفع باند خودش بود. اما اکنون پس از گذشت ۳هفته از نمایش انتخابات، می‌بینیم نه تنها این جدال فروکش نکرده، بلکه کار به رویارویی مستقیم و بی‌پرده خامنه‌ای و روحانی با هم کشیده است.
روحانی در توجیه سند ۲۰۳۰ مدعی شد که در مورد آن گزارش درستی به خامنه‌ای نداده‌اند؛ اما خامنه‌ای روز 17خرداد به صحنه آمد و بی‌هیچ ملاحظه‌یی و با لحن تمسخرآمیز گفت: «آنهایی که خیال می‌کنند ما گزارش درست نگرفته‌ایم؛ نه، گزارشهای ما گزارشهای درستی است».
در ادامهٔ‌ این دهن به دهن شدن، روحانی در صفحه اینستاگرام خودش سندی را با امضای جهانگیری منتشر کرد که تاریخ آن ۲۵شهریور ۹۵ است و نشان می‌دهد که سند ۲۰۳۰ در آن تاریخ به اطلاع سران سه قوه و دفتر خامنه‌ای رسیده بوده، بنابراین ادعای خامنه‌ای مبنی بر این‌که گویا از آن اطلاع نداشته دروغ است. آنها می‌گویند اگر آن طور که خامنه‌ای ادعا می‌کند این سند مشکل داشته، چرا طی ۸ماه گذشته کسی در این باره چیزی نگفته است؟! البته این جدال با پاسخگویی عناصر باند خامنه‌ای ادامه پیدا کرد و هم‌چنان ادامه دارد و تازه جنگ و دعوا بر سر سند ۲۰۳۰، شاخه‌یی از یک دعوای بزرگتر بر سر رابطه یا عدم رابطه با جامعه بین‌المللی و مشخصاً آمریکاست؛ روحانی سخت مدافع این رابطه است و نجات رژیم را در گرو تعامل با جهان و مشخصاً آمریکا می‌داند؛ اما خامنه‌ای اگر ‌چه مخالف رابطه با جهان (به شرط آن که تماماً زیر نظر خودش باشد) نیست اما در حال حاضر عملاً جلو این خط روحانی پیچیده است؛ او روز ۱۴خردادگفت: «چالش اگر عقلایی باشد... هزینه‌اش بمراتب کمتر از هزینه سازش است» ؛ چند روز بعد روز ۲۰خرداد روحانی درست در مقابل حرف خامنه‌ای گفت: «تحمل صلح بسیار دشوارتر از جنگیدن است» و با اشاره به‌سر کشیدن جام‌زهر آتش‌بس توسط خمینی و کنایه به خامنه‌ای افزود: «شهامت بسیار زیادی می‌خواهد که انسان برای مصالح جامعه اسلامی در برابر ‏دشمنان دست صلح دراز کند».
به این ترتیب ملاحظه می‌شود که حرف لاریجانی که گویا کشتار ۱۷خرداد باعث وحدت در رژیم شده، جز تبلیغات توخالی نیست؛ به‌ویژه که می‌بینیم رویارویی دو باند حاکم، در بالاترین نقطه است و طرفین این امکان را هم ندارند که بعد از نفوذ زهر شقه به رأس نظام، از «برکات» حمله ۱۷خرداد برای بستن شکاف استفاده کنند. همین واقعیت و این‌که جز تشدید جنگ باندی در چشم‌انداز مشاهده نمی‌شود، موجب شد خامنه‌ای 2، ۳ساعت بعد از کشتار ۱۷خرداد به صحنه بیاید و تلاش کند نیروهایش را با دستور «آتش به اختیار» به صحنه جنگ باندی بکشاند.
اما محتمل نیست که هدف خامنه‌ای از دستور آتش به اختیار، خیز برای کنار زدن روحانی باشد؛ چرا که رویکرد خامنه‌ای به‌رغم ظاهر آن، اساساً تدافعی است و هدف او در وهلهٔ اول جلوگیری از ریزش نیروهایش می‌باشد. خامنه‌ای به این ترتیب تلاش می‌کند شکستش در انتخابات را با حملات بیشتر به روحانی و باندش تا حدی جبران کند. اما همین رویکرد شقه و شکاف درونی رژیم را بسا عمیق‌تر کرده و با نفوذ زهر شقه در سراسر پیکره نظام، آن را بیش از پیش ضعیف و ضربه‌پذیر ساخته است.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر