جنبش آزادیخواهی و برابریطلبی در جامعه ما با گذار از تلخ و شیرینیهای روزگار و زمانهاش، به سرفصلی از مراحل بلوغش رسیده است که راههای پیموده، مرارتها و رنجهای متحمل شده، خونهای نثار شده در پای آرزوها و آرمانها و عشقهای ملتی و پایداری و ماندگاری 40ساله به چشماندازی قدم نهاده که همه این ارزشهای ملی و میهنی و انسانی را در منشور و برنامهیی 10مادهیی بالغ و آشکار نماید. برای درک آنچه در این منشور به دست آوردهایم، شاید ضروری باشد به یاد آوریم که این 40ساله را تا به امروز، از کجا تا به کجا آمدهایم. به همین مصداق باید بگوییم چهها کشیدیم بهخاطر آنچه نداشتیم و چهها باید بفهمیم و قدر بدانیم از آنچه به دست آوردهایم.
از رنجی که بردیم
این یادآوری تلخ را بهخاطر آوریم که خمینی با بیبرنامهگی و ندادن هیچ تصویری از آینده ایران به مردم و جامعه ما، هر آن چه در مغز پوسیده و فاسدش از انواع سرکوب و جنایت و دیکتاتوری داشت، دشنهها و ساطورهایش کرد و بر دیسهای قدرت و سیاست و دین چید. او هیچ سند و منشوری که تصویری از آینده را تداعی کند، به ملت و میهن ما نداد، بلکه زیر لوای دین و تقدس و دجالگری، بر اسب مرادش چهارنعل راند. او هرگز نه میتوانست، نه لیاقت و صلاحیتش را داشت و نه میخواست که مردم به حقوق اساسی و منشور فردی و اجتماعیشان اشعار و اشراف داشته باشند. آخر شناخت و آگاهی و شعور اجتماعی و تاریخی و حقوق انسانی، مذاق و دٍماغ و منافع دیکتاتورها و خودکامگان را خوش نیامده و نمیآید؛ خاصه از نوع فاشیسم مذهبیاش.
حالا دیگر مردم و مقاومت پیشاهنگانشان از گردنهها و گردابهای توفانخیز و هفتاد خوانهای هولانگیز گذشتهاند. اکنون مجالهای اندیشه و خرد توأم با فرصتهای تاریخی، دقالباب میکنند. ویلپنت و کهکشان امسال را باید به حضوری بهخاطر آنچه دیروز نداشتیم و امروز داریم، بدل کنیم. این حضور را تضمین برنامه 10مادهیی مریم رجوی کنیم.
حکایتی برای چگونه زیستن
داستانهای شورانگیز تاریخ حیات و هستی جهان ما حکایت کرده و میکنند که منشورهای چگونه زیستن انسانها را دستان رنج، خون تن، بال رؤیاها و عشق آزادیشان نوشته و مینویسند. منشور بینالمللی و سیگانه حقوقبشر نیز که گامی بلند به سوی تحقق تمدنی شایسته زندگی اجتماعی ما میباشد، از تار و پود رنج و خون و رؤیا و عشق انسانهایی سر برآورد که در جنگ جهانی دوم، از دهلیزهای جنایت و آپارتاید نژادی عبور کردند.
آنها که 10ماده را سرشتند و نوشتند
این منشور 10مادهیی را نیز قلم رنج و خون و رؤیا و عشق مردم ایران نوشته است. آن را زندانیان با رنج فراق و رؤیای شبانهشان نوشتهاند. کودکان کار در خیابانها و کارگاهها و دار قالی کودکیسوزشان نوشتهاند. دختران دلتنگ و بیپناه خیابانی در هنگامههای غربت گنگ ناشی از جنسیتشان نوشتهاند. مادران «بهترین فرزندان آفتاب» در گریههای عاشقانه بر شبنم لالهها و شقایقهایشان نگاشتهاند. زنان رنج و کارِ شوریده بر استثمار نهادینه در قانون اساسیِ جهانشمول جهل ارتجاع و استعمار حک نمودهاند. قلم حریت بیان و حدیث آزادی اندیشه، واژهچینیاش کرده است. نیاز ازلی و ابدی آزادی که ضرورت نفس نوع انسان میباشد، نوشته است. پژواک فریاد سرکوب شدگانی که زندگی، عمرشان را به گروگان گرفت. ندا و صدای حنجرههای طنابپیچ شده در میدانها و زندانهای اعدام و حقوق چپاول شده و تیرباران گشته با دستان و اندیشه ضدبشری ضحاکان عباپوش و عمامهپیچ.
منشوری همیشه زیر ساطور
منشأ این 10ماده، سطور برجستهیی از منشور جهانی حقوقبشر است. منشوری که روح و جان و ضمیر و مغز مردم ما نسبت به آن در بیخبری و سکوت نگاهداشته شده است. منشوری که در میهن ما به دست دیکتاتورهای شاهی و شیخی ذبح شده و همواره در اتاقهای تعزیر و شکنجه بوده و قربانی اسیدپاشی در نظام ولایی گشته است. منشوری که مدام بالای «دار» و در میدانهای تیرباران شرحه شرحه بوده است.
از میان انبوهی مشکلات روزمره سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ما، مشکل بنیادین جامعه دیکتاتور زده ما چیست؟ پاسخ همواره نقض آشکار و همهجانبه حقوقبشر در تمام سطوح زندگی فردی و اجتماعی بوده و میباشد.
ما باید متضمن منشور حقوقبشریمان باشیم. حضور و به همرسانی یکپارچه راهیان آزادی ایرانزمین، فرصتی است که ماشین چپاول و جنایت آخوندی را متوقف کنیم. این حضور، صیانت از حق آزادی بیان و اندیشه ما است. این حضور دلالت حقانیت و تضمین اجرایی 10مادهیی است که ایجادکنندگانش از چهارسوی ایرانزمین در آن حضور دارند. حضور بهخاطر آنچه دیروز نداشتیم و امروز داریم.
شمع و چراغی بر گذشته و آینده
اینک 10حلقهیی را که باید ما را به هم بپیوندد و به هم برسانند، بیشتر بشناسیم تا نیز شمع و چراغی باشد بر مسیری که آمدهایم و چشماندازی که باید بپیماییم. تا تأملمان را برانگیزد که آنچه دیروز نداشتیم و امروز داریم را قدر بدانیم و با حضور بر گرد حلقههایش، تحقق آن را تضمین باشیم:
«1ـ از نظر ما آرای مردم، تنها ملاک سنجش است و بر همین اساس، خواهان یک حکومت جمهوری مبتنی بر آرای مردم هستیم.
۲- ما خواهان یک نظام کثرتگرا و آزادی احزاب و اجتماعات هستیم. در ایران فردا ما به کلیه آزادیهای فردی احترام میگذاریم و بر آزادی بیان و آزادی کامل رسانهها و دسترسی بیقید و شرط همگان به فضای مجازی تأکید داریم.
۳- ما در ایران آزاد شده فردا، از لغو حکم اعدام دفاع میکنیم و نسبت به آن متعهدیم.
۴- مقاومت ایران از جدایی دین و دولت، دفاع خواهد کرد. هر گونه تبعیض در مورد پیروان کلیه ادیان و مذاهب، ممنوع خواهد بود.
۵- ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوقسیاسی، اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبریسیاسی، معتقدیم و هر گونه اَشکال تبعیض علیه زنان، ملغی خواهد شد و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، تحصیل و اشتغال، برخوردار خواهند بود.
۶- ایران فردا، کشور عدالت و قانون است. ما خواهان ایجاد یک نظام قضایی مدرن، مبتنی بر احترام به اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات هستیم. همچنین قانون شریعت آخوندی، در ایران فردا جایی نخواهد داشت.
۷- ایران فردا کشور احترام به حقوقبشر است. ما متعهد به «بیانیه جهانی حقوقبشر» و میثاقها و کنوانسیونهای بینالمللی از جمله: «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی»، «کنوانسیون علیه شکنجه» و «کنوانسیون حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» می باشیم.
ایران فردا، کشورِ برابری همه ملیتهاست. ما بر خودمختاری کردستان ایران که طرح آن را شورای ملی مقاومت تصویب کرده، تأکید داریم. زبان و فرهنگ هموطنان ما از هر ملیتی که هستند، در زمره سرمایههای انسانی تمام مردم این کشور است که باید در ایران فردا ترویج شود و گسترش پیدا کند.
۸- ما مالکیت شخصی، سرمایهگذاری خصوصی و بازار آزاد را بهرسمیت میشناسیم و این اصل را پیشاروی خود داریم که چه در اشتغال و چه در کسب و کار، تمام مردم ایران باید از فرصتهای برابر برخوردار باشند.
از نظر ما ایران فردا کشور حفاظت از محیطزیست و احیای آن خواهد بود.
۹- سیاست خارجی ما مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همکاریهای بینالمللی و منطقهیی و احترام به منشور مللمتحد خواهد بود.
۱۰- ایران آزاد فردا یک کشور غیراتمی و عاری از سلاحهای کشتار جمعی خواهد بود.»
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر