۲۶ فروردین ۱۳۹۶

#ایران - مردار بر آفتاب مرداد!

 مردار بر آفتاب مرداد!


با مطرح شدن «رئیسی» به‌عنوان کاندید اصلی ولی‌فقیه برای نمایش انتخابات و انتخابات نمایشی، این روزها موج ابراز انزجار و نفرت از این جلاد شقی‌القلب، در بین مردم و جوانان ایران ابعاد تازه‌یی به خود گرفته‌است. نسلهای تازه‌ ایران‌زمین با این‌که شناختی از این دژخیم رونهان کرده و این شبح سالیان زیسته در سایه نداشتند اما با بعد از کلان سرمایه‌گذاری ولی‌فقیه برای بیرون کشیدنش از صندوق رأی [طی یک مهندسی لو رفته در اتاق تجمیع آرا] بیش از پیش به ماهیت مشعشع او پی برده و می‌برند. در این میان مضحک‌ترین اقدام برای بزک کردن چهره این جلاد 30000 اعدام، از سوی مهره‌های اطلاعاتی است. آنان با دفاع ناشیانه از این جنایتکار، ناخودآگاه به نامشروع بودن این انتخابات از سویی و از سوی دیگر به حقانیت و مشروعیت مجاهدین و گسترش جنبش دادخواهی در میان مردم اذعان می‌کنند.
در یکی از این نوشته‌ها که به‌طرز ناشیانه‌یی برای تطهیر جلاد و قالب کردن کلپاسه به جای بلبل به افکار عمومی نوشته شده به مطلبی برمی‌خوریم که قابل تأمل است:
«پس از انجام عملیات مجاهدین علیه نظام جمهوری اسلامی ایران با عنوان فروغ جاویدان با همکاری ارتش صدام در سال ۱۳۶۷ که با عملیات ارتش جمهوری اسلامی ایران با عنوان مرصاد مواجه و به شکست انجامید، مشخص گردید که بخشی از مجاهدین از داخل زندانها با عملیات هماهنگ بودند تا پس از اشغال هر شهر به نیروهای مجاهدین بپیوندند و در نهایت در حمله به تهران شرکت کنند که قبل از آغاز عملیات تلاش کردند تا هم‌طیفان خود را برای آن آماده نمایند».
اول این‌که قلم‌ به مزد اطلاعاتی، با نوشتن این مطلب، مهر تائید بر اعدام 30000 زندانی سیاسی بی‌گناه در سال 67 می‌زند؛ امری که رژیم با ترفندهای گوناگون از جمله کتمان و سکوت تلاش می‌کرد تا می‌تواند آن را از حافظة تاریخی ملت ما پاک کند؛ زیرا جرأت اذعان به آن را نداشت و به عواقب اجتماعی‌اش واقف بود.
دوم این‌که اعتراف می‌کند که تنها گناه مجاهدان اسیر در زندانهای رژیم این بوده است که درصدد بوده‌اند بعد از اشغال هر شهر، به نیروهای مجاهدین بپیوندند و در نهایت در حمله به تهران شرکت کنند!» یا این‌که رهبری آنان هنگام توجیه عملیات گفته است: «درب زندانها که باز شود آنها (مجاهدان زندانی) هم با ما هستند و با ما همراهی خواهند کرد. نیروهای زندان بالقوه با ما هستند».
به این می‌گویند «قصاص قبل از جنایت»، قتل‌عام به جرم دگراندیشی و داشتن عقیده آزاد.
اسناد متعدد و نیز مصاحبه‌های شاهدان قتل‌عام نشان می‌دهد که نسل‌کشی زندانیان مجاهد و مبارز، ماهها قبل از عملیات فروغ جاویدان طراحی و تصمیم گرفته شده بود. از سویی این نوشته [که به‌عنوان یکی از اسناد جنایت علیه بشریت می‌تواند در دادگاه به ثبت برسد] به‌خوبی نشان می‌دهد که قتل‌عام زندانیان تنها و تنها بر اساس یک «اتهام» به‌وقوع پیوسته است.
نویسنده این مقاله در ادامه می‌نویسد: «با توجه به فاز مسلحانه بودن حرکت شان، از همان ابتدا هم اگر اعدام می‌شدند واقعاً جای گلایه و اعتراض نداشت، لیکن با گذشت نظام تنها زندانی شدند»، طرف که معلوم نیست روزنامه‌نگار، و وب‌لاگ نویس است یا شکنجه‌گری ورشکسته و بازنشسته، مدعی است که از همان ابتدا، باید مخالفان نظام سربه نیست می‌شدند، به‌دلیل رأفت نظام تنها زندانی شدند!
از ادبیات خاص شکنجه‌گران و آدمخواران نظام که بگذریم، هدف از نوشتن این نوع لاطائلات این است که چهره غیرقابل دفاع و لو رفته یک جلاد سایه‌پرورد نظام و یک جنایتکار اصلی قتل‌عام 67 را تطهیر کرده و او را با بزکی رسوا و مضحک، به‌عنوان رئیس‌جمهور به مردم ایران قالب نمایند. اگر می‌شود به پیشگاه حقیقت دروغ گفت و قوانین متقن تاریخ را نادیده انگاشت، می‌توان از یک جلاد منفور، نیز اعاده حیثیت کرد، اما اما اما خونهای داغ و هنوز تازه شهیدان قتل‌عام 67 واقعیتی سوزان و غیرقابل انکار است و نمی‌توان حقانیت تابناک آن را با دروغ و جعل تاریخ کتمان کرد.
تلاش برای تطهیر جلادان رسوا و در پیشاپیش آنان، دژخیم رئیسی، فقط و فقط باعث گسترش جنبش دادخواهی می‌شود و زود است خامنه‌ای دریابد که چگونه با کاندید کردن رئیسی خود با دست خود به تیشه به ریشه نظامش می‌زند.
دفاع ناشیانه از یک سرجلاد سوخته و افشاشده، مانند بر آفتاب مرداد افکندن یک مردار است و از هم‌اکنون حتی برای باندهای درون رژیم نیز مشام‌آزار و نفرت‌برانگیز است تا چه رسد...




آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر