۳۱ فروردین ۱۳۹۶

#ایران - «بحران، بحران! چراغ‌های خطر روشن شد»

 «بحران، بحران! چراغ‌های خطر روشن شد»


چراغ های خطر در یک خودرو به‌منظور هشدار در محیط کم نور، هوای مه آلود و نیز در تاریکی هوا طراحی شده است. چراغ‌ ترمز یک اتومبیل نیز از نوع چراغ‌های اعلام خطر در خودرو است. روشن شدن چراغ‌های خطر به مفهوم اعلام کاهش سرعت و توقف است.
حالا برای ماشین قراضة نظام آخوندی آیا خطری پیش آمده که چراغ‌های خطرش روشن شده است؟ موضوع چیست که یک مهره دستگاه سرکوب نظام ولایت این‌طور به هراس افتاده و از شدت و حدت بحرانهای لاعلاج می‌گوید:
«موقعیت کنونی کشور وضعیت بحران است و چراغ‌های خطر روشن شده…». (علیرضا زاکانی- کاندید سیرک انتخابات ریاست جمهوری- خبرگزاری حکومتی تسنیم، ۲۸ فروردین ۱۳۹۶)
آیا ماشین دودی نظام ولایت دارد در محیط کم‌نور، در هوای مه‌آلود و در تاریکی حرکت می‌کند که چراغ‌های خطرش را روشن کرده؟
وقتی این مهره حسرت به‌دل وامانده از مجلس ارتجاع (و کاندید پوششی در نمایش انتخابات) می‌گوید وضعیت بحرانی است، باید ببینیم این بحران در کجاست:
«شرایط کشور در موقعیتی است که در تأمین اجتماعی با ورشکستگی مواجهیم». (همان منبع بالا)
«وضعیت مالی تأمین اجتماعی بحرانی است». (جام جم آنلاین- 28فروردین 96)
پس مشکل در وضعیت بحرانی تأمین اجتماعی است که رژیم آخوندی را به ورشکستگی کشانده. اما آیا بحران دیگری هم هست؟
«به‌طور کلی به نظر می‌رسد کل سیستم پولی و مالی کشور در یک شرایط بحرانی به‌سر می‌برد». (عبدالناصر همتی، رئیس کل بیمه مرکزی، تابناک- 22بهمن 95)
«بانکها و مؤسسات مالی؛ بحران سازان سال‌های آینده در ایران!». (تابناک- 22بهمن 95)
«وضعیت هشدار برای بانکهای ایرانی». (سایت حکومتی فرهنگ- 20شهریور 95)
خب، مشکل نه فقط بحران در تأمین اجتماعی بلکه به سیستم پولی و مالی کشور هم برمی‌گردد که کشور دچار بحران شده است. اما آیا به چیز دیگری هم برمی‌گردد؟
«علی نوبخت، رئیس کمیسیون بهداشت مجلس و برادر سخنگوی دولت: ”وضعیت حوزه سلامت بحرانی است“ ». (انصاف نیوز- 11فروردین 96).
«هزینه‌های سنگین ”طرح تحول سلامت“ در حال تبدیل شدن به یک بحران است». (سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس ارتجاع- سایت حکومتی قانون- 29بهمن 95)
آهان! پس مشکل به وضعیت بحرانی حوزه سلامت برمی‌گردد که حوزه جهل نظام ولایت این‌طور مریض شده و به نفس نفس افتاده! ببینیم آیا بحران دیگری هم هست؟
«وضعیت آب بسیار بحرانی است… فرونشست چهار میلیمتری زمین در سال را باید شرایط بحرانی اعلام کرد، اما این پدیده در تهران به ۳۶ سانتی متر یعنی ۹۰ برابر شرایط بحرانی رسیده و در استان فارس به ۵۴ سانتی‌متر یعنی۱۴۰برابر شرایط بحرانی رو‌به‌رو هستیم که این یک فاجعه بزرگ است». (منبع بالا- 17فروردین 96)
« بحران آب به شورای امنیت ملی کشیده شد… باید فکر اساسی برای این بحران کرد». (منبع بالا- 19مهر 95)
«زنگ بحران آب در خوی به صدا درآمد». (منبع بالا - 27مهر 95)
«بحران بی‌آبی در استان خوزستان وضعیت بحرانی است». (خبرگزاری خانه ملت-۷ مهر ۱۳۹۴)
پس بحران بی‌آبی است که باعث فرونشست نظام شده و پاسدار زاکانی را مجبور کرده اعتراف کند که چراغ‌ خطر نظام روشن شده است! دیگر چه بحرانی در کار است؟
«بر اساس آمار جهانی، سیل و توفان پنجمین عامل مرگ و میر در جهان است و در ایران یکی از بحرانهای بزرگ محسوب می‌شود». (بحران نیوز- 28فروردین 96)
پس این بلایای طبیعی مثل توفان و سیل هستند که موجب وضعیت بحرانی کشور شده‌اند؛ که لابد آنهم ربطی به مقامات نظام ندارد و قضا و قدر الهی است! اما مثل این‌که باز هم یک چیزهایی از بحران دیده می‌شود:
«… بعضی برآوردها و پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که ایران وارد یک دوره خشکسالی ۳۰ ساله شده است… منابع آب زیرزمینی نیز شرایط بحرانی دارند». (همان منبع)
پس مشکل در منابع زیر زمینی است نه رو زمینی و «روی زمین»! پس همین خشکسالی است که موجب بحران و باعث روشن شدن چراغ‌خطر نظام ولایت شده است. ببینیم بحران بعدی چیست؟
«وضعیت جنگل‌های زاگرس بحرانی است». (خبرگزاری حکومتی ایسنا- ۱۳دی ۱۳۹۵)
پس جنگل‌ها هم در ماشین نظام سیاه آخوندی در بحران به‌سر می‌برند. بحران بعدی:
« آسیب‌های اجتماعی در جامعه در وضعیت بحرانی قرار دارد». (خبرگزاری حکومتی مهر-۲۸ مرداد ۱۳۹۵)
این بدین معنی است که در جامعه نه تنها آسیب‌های اجتماعی وجود دارد، بلکه حالا خود این آسیب‌ها به وضعیت بحرانی رسیده‌اند. یعنی آسیب‌های اجتماعی به توان2. اما این آسیب‌های اجتماعی ببینیم چیست:
«وضعیت بیکاری جوانان 15 تا 29سال در آستانة بحرانی شدن قرار دارد». (تهران پرس-17خرداد1393)
«بیکاری در کرمانشاه به وضعیت بحرانی رسید». (خبرگزاری حکومتی تسنیم- 30خرداد 95)
«وضعیت بحرانی بیکاری در کهگیلویه و بویراحمد». (منبع بالا- 20دی 94)
«وضعیت بیکاری در لرستان بحرانی است». (منبع بالا -۱۲فروردین ۱۳۹۶)
«بیکاری در خیابانهای خوزستان پرسه می‌زند». (خبرگزاری خانه ملت-۷ مهر ۱۳۹۴)
«وضع بیکاری در ماهشهر بحرانی شد». (سایت حکومتی فیدوس-۳۱ فروردین ۱۳۹۵)
پس از آب و هوا و جنگل، حالا… ؛ آیا به نظر شما این بحرانها پایانی هم دارد؟
«وضعیت اعتیاد در دختران دبیرستانی بحرانی است… آمار اعتیاد زنان در سنین ۱۵ تا ۱۹ سال به‌عنوان سن بحرانی آغاز مصرف مواد مخدر». (خبرگزاری حکومتی مهر-۲۴ آذر ۱۳۹۵)
«اعتیاد وضعیت وحشتناکی در ایران دارد». (رئیس ادارة‌ سرمایه‌ اجتماعی وزارت کشور- تسنیم، 25اردیبهشت 95)
«وضعیت اعتیاد در جامعة ما بحرانی است». (دستیار ویژه آخوند روحانی، ایلنا- 12آذر 95)
و سریال بحرانهای دیگر هم در راه است:
«وضعیت بحرانی حاشیه‌نشینی در شهرهای کشور». (تسنیم-25اردیبهشت 95)
«بروز اختلاس سه‌هزار میلیاردی نشان‌گر فروپاشی نظام بانکی کشور». (خبرگزاری خانه ملت-25مهر 90)
«وضعیت سوخت خودروها بحرانی است». (معاون انسانی سازمان حفاظت محیط‌زیست، سایت انتخاب-4دی 92)
«وضعیت بحرانی در ورزش». (باشگاه خبرنگاران جوان-15تیر 95)
«وضعیت صنایع تبدیلی و تکمیلی بحرانی است». (رئیس اتاق بازرگانی، همشهری- 17شهریور 95)
«وضعیت تهران بحرانی است، یک طلاق به ازای هر ۲.۹ ازدواج». (رئیس انجمن مددکاران اجتماعی- خبر آنلاین 26تیر 92)
«وضعیت طلاق در کشور بحرانی است». (مازنی نیوز- 28 شهریور 1393)
«وضعیت جوانان همانند زلزله 10 ریشتری، بحرانی است». (عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات، خبرگزاری برنا- 12مرداد 93)
«تأمین مسکن برای اقشار کم‌درآمد و متوسط در وضعیت بحرانی است». (وزیر راه، عباس آخوندی-خبر آنلاین، 11 شهریور 1394)
«وضعیت بیماریهای قلب و عروق در کشور بحرانی است». (ایسنا- 12مرداد)
«۳۰ بنای تاریخی آذربایجان غربی در وضعیت بحرانی قرار دارند». (سایت حکومتی جوان پرس- 15آبان 95)
«وضعیت خاک به مراتب بحرانی‌تر از منابع آبی است». (باشگاه خبرنگاران جوان- 6فروردین 96)
«وضعیت ۳۰۰ دشت ایران بحرانی شد». (قائم مقام وزیر نیرو، جام جم آنلاین- 26اسفند 93)
و… پس چی بحرانی نیست؟!
و این قصه سر دراز دارد. اما جالب‌تر از همة بحرانها، بحران زیر است:
«سازمان مدیریت بحران منحل شود… سازمان بحران کشوری که بودجه و امکانات در اختیارش نیست، بهتر است منحل شود». (عباس پاپی‌زاده، نماینده مجلس ارتجاع- 2اسفند 95)
یعنی همان سازمانی که قرار بود بحران را مدیریت کند، حال خود نیز دچار بحران شده و خواستار انحلال خویش می‌باشد.
اکنون سؤال این است:
آیا مانعی بر سر راه ماشین فرسوده و نخ‌نمای نظام آخوندی قرار گرفته که راننده آن مجبور به ترمز شده است؟ آیا سوختش تمام شده و از نفس افتاده که در حال توقف است و چراغ‌های خطرش روشن شده؟ آیا برای ماشین «مشتی ممدلی» ولایت که «نه بوغ داره، نه صندلی»، خطری پیش آمده که مجبور شده سرعتش را کم کند و ترمز بگیرد و چراغ‌های خطرش را روشن کند؟
بله، مانع بزرگی از ارتش بیکاران و سپاه گرسنگان، در برابر این رژیم ضدانسانی قرار گرفته است. بعد از نمایش انتخابات و بعد از بیرون آمدن کاندید مهندسی شده از درون صندوق‌های تزویر و ریا، نظام ولایت هر چه بیشتر در باتلاق بحرانهای لاعلاج خود فرو خواهد رفت تا عاقبت به دست مردم و مقاوت استوار آنها، تعیین‌تکلیف شود. حکومت جهل و جنایت آخوندی بسان همان ماشین «مشتی ممدلی» است؛ با صدای خاطره‌انگیز شادروان جواد بدیع زاده
ماشین مشتی ممدلی، نه بوغ داره نه صندلی
سربالایی نمی‌کشه، مگر با خیلی معطلی
ماشین مشدی ممدلی، صندلیاش فنر داره
بلیت‌فروش مشدی و، شوفُر بی‌هنر داره
شوفره بس که ناشیه، اتول همیشه پنچره
راه نرفته درمی‌ره، لاستیکِ چرخِ اوّلی.



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر