۴ اردیبهشت ۱۳۹۶

#ایران - حذف احمدی‌نژاد به دستور خامنه‌ای

حذف احمدی‌نژاد به دستور خامنه‌ای


گفتگو با محمدعلی توحیدی
سؤال: شورای نگهبان، احمدی‌نژاد را رد صلاحیت کرد. آیا اتفاق مهمی افتاده است یا به نظر می‌رسید همین‌طور خواهد شد؟
محمدعلی توحیدی: البته موضوعی بود که خیلیها پیش‌بینی می‌کردند، ولی با وجود این، به نظر من در تاریخچه حکومت آخوندی و در مسیر انقراض و سرنگونی ولایت‌فقیه، این حادثه مهمی بود که اتفاق افتاد. به‌خصوص با توجه به حمایتی که خامنه‌ای در طول هشت سال ـ در یکی از مقاطع مهم این رژیم ـ از احمدی‌نژاد به‌عمل آورد.
اجازه بدهید کلمات خامنه‌ای را که در نمایش جمعه 29خرداد 1388 صحبت کرد، وقتی که قیام بالا گرفت و اوضاع جامعه خیلی ملتهب بود و رژیم ـ به قول خودش ـ در لبه پرتگاه بود، برایتان بخوانم. ببینید خامنه‌ای راجع به احمدی‌نژاد چطوری صحبت می‌کند. بعد از این‌که دفاع قرایی می‌کند از انتخابات که یک حماسه بی‌نظیر در تاریخ بود، نه در دنیا سابقه دارد و نه در تاریخ نظام، کلی برایش بحث می‌کند. بعد می‌گوید مردم در جریان این انتخابات، تشخیص دادند که چه کسی صلاحیت بیشتری دارد. به این ترتیب خودش احمدی‌نژاد را تأیید می‌کند. این هم عین حرفهای او: «آن کسی که صالح‌تر می‌دانستند برای خدمت به نظام، به او رأی دادند. البته یک بخش معیوبی هم بود». خامنه‌ای می‌خواست باندهای رژیم را آرام کند. گفت در مناظره‌ها چیزهای منفی هم بود. منتها آنجاهم به موضوع احمدی‌نژاد می‌پردازد. می‌گوید: «متأسفانه صریح‌ترین اهانتها به رئیس‌جمهور کشور شد. حتی دو سه ماه قبل از مناظرات هم این سخنرانی‌ها را هم می‌آوردند برای من و من می‌دیدم. گاهی می‌شنیدم تهمتهایی می‌زدند، حرفهایی می‌گفتند. به کی؟ به کسی که رئیس‌جمهور قانونی کشور است. متکی به آراء مردم است. نسبتهای خلاف داده‌اند. رئیس‌جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغگویی متهم کردند. اینها خوب بود؟ کارنامه‌های جعلی برای دولت درست کردند. این‌جا و آنجاپخش کردند؛ چون ما که در جریان امور هستیم و می‌بینیم و می‌دانیم که اینها خلاف واقع است. فحاشی کردند. رئیس‌جمهور را خرافاتی، رمال و از این نسبتهای خجالت‌آور داده‌اند. اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند». بعد هم اشاره‌هایی می‌کند به آقای هاشمی که احمدی‌نژاد خیلی به او حمله کرده بود. می خواهد از رفسنجانی هم دلجویی کند تا او هم آرام بشود. می‌گوید: «آقای هاشمی را هم می‌شناسند و من هم شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهای بعد از انقلاب نیست. من از سال 1336 این آقا را از نزدیک می‌شناسم. من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف‌نظر دارم. البته بین ایشان و بین آقای هاشمی از همان انتخابات سال 84 تا امروز اختلاف‌نظر بود».
اگر یادتان باشد در انتخابات سال 84، خامنه‌ای رفسنجانی را که رأی بیشتری هم داشت، کنار زد و احمدی‌نژاد را خودش از صندوق بیرون آورد که همه هم حیرت کردند. رفسنجانی هم گفت از تقلباتی که شده، باید به خدا پناه ببریم. خامنه‌ای ادامه می‌دهد: «البته آقای رئیس‌جمهور و آقای هاشمی، اختلاف‌نظر با هم دارند؛ هم در زمینه مسائل داخلی اختلاف‌نظر دارند، هم در نحوه اجرای عدالت اجتماعی و هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف‌نظر دارند. و نظر آقای رئیس‌جمهور ـ احمدی‌نژاد ـ به نظر بنده نزدیک‌تر است».
این خامنه‌ای است که به این ترتیب احمدی‌نژاد را با این‌جور حمایتها هشت سال بر گرده ملت که هیچ ـ که هر کس دیگر هم بود، در این نظام نامشروع، همین بود ـ به بقیه رژیمش هم تحمیل کرده است. آن موقع حتی رفسنجانی ـ رفیق 50ساله‌اش ـ را هم زیر پای او سر برید و حالا صلاحیت احمدی‌نژاد ـ و نه انتخابش ـ را رد می‌کند
بنابراین این واقعه بسیار مهمی است. شکست بسیار بزرگی است. آن موقعی را که احمدی‌نژاد را آورده بود و درباره‌اش این حرفها را می‌زد، دوره‌ای می‌دانست که ولایت‌فقیه دارد تثبیت می‌شود. بعد با خود احمدی‌نژاد هم حرفش شد و این‌بار هم که به این شکل درآمده است. این واقعه نشان می‌دهد که ولایت‌فقیه و دستگاهش نمی‌تواند در یک انسجامی پیش برود. این سرنوشت برایش خیلی وحشتناک است که خودش با دست خودش می‌آید احمدی‌نژاد را دفن می‌کند و به لجن می‌کشد. البته در لجن است و الآن آمده اذعان می‌کند.
 سؤال: با چنین حمایت شداد و غلاظ خامنه‌ای از احمدی‌نژاد که بیان کردید، چرا شما می‌گویید این رد صلاحیت، قابل پیش‌بینی بود؟
محمدعلی توحیدی: به این خاطر قابل پیش‌بینی بود که خامنه‌ای در وضعیت بسیار ضعیفی است. نمی‌تواند این تناقضها و تضادها را اداره کند؛ توانش را ندارد. بحران در رژیم بسیار زیاد و سنگین است. به همین خاطر اول به احمدی‌نژاد خصوصی می‌گوید که تو شرکت نکن. بعد این‌طرف و آن‌طرف ـ احتمالاً توسط احمدی‌نژاد یا اطرافیانش ـ موضوع می‌پیچد. بعد سعی می‌کند با یک بیان ضمنی و تلویحی و بدون ذکر اسم احمدی‌نژاد، بیاید در تلویزیون این را بیان کند که «من به یک آقایی حرفی زدم و گفتند که چرا پشت بلندگو نگفتی، این هم پشت بلندگو». آنجاهم گفت که «البته من نگفتم که نباید بیاید، ولی توصیه کردم». به این ترتیب سعی کرد او را تحت فشار بگذارد و کارش را پیش ببرد. ولی باز دیدیم که احمدی‌نژاد این کار را کرد و وارد صحنه شد.
اینها ضعف خامنه‌ای است. نمی‌تواند جمع کند؛ والا همان‌جا که خصوصی به او گفته بود، موضوع می‌توانست فیصله پیدا کند. وقتی هم که احمدی‌نژاد آمد، تحمل بقیه‌اش را ندارد. همه تلاش و مهندسی‌اش در این انتخابات این است که در وسط این بحرانها، حداقل و حداکثری را که خودش دارد، بتواند مانور کند. یعنی یک حداقلی دارد برای تطبیق اوضاع و احوال که همین روحانی باشد ـ که خودش به اندازه کافی مهره امنیتی است و گوش به فرمان است ـ . یک حداکثری هم دارد که دستگاه خودش ـ ولایت‌فقیه و باند بنیادگرایان رژیم ـ را منسجم کند و از ضعف و شکست روحانی در دوره چهار سال گذشته و بی‌آبرویی‌اش در اعدامها ـ که در جامعه این‌قدر منفور شده ـ و در برجام هم شکست خورده، از اینها استفاده کند تا به حداکثرش برسد و بتواند آن آخوند جلاد (رئیسی) را برای یک دست کردن بیاورد. می‌خواست این صحنه را این شکلی مهندسی کند و بین حداقل و حداکثرش پیش ببرد. الآن هم در همین فکر است. نمی‌خواست احمدی‌نژاد بیاید این وسط، صحنه را شلوغ کند.
پس ضعیف است. در نتیجه الآن طرف آمده بدون توجه به آن توصیه‌ها و نیز آن صحنه‌هایی که همه در وزارت کشور دیدند. حذف او را خیلیها پیش‌بینی می‌کردند و در عمل هم مجبور شد حذفش کند. منتها همان‌طور که گفتم، قیمتی هم برایش دارد که به هر حال برای همین نمایش انتخاباتی که دارد برگزار می‌کند، شکست و فضیحت است.
سؤال: با توجه به این‌که خامنه‌ای توانست به‌سادگی احمدی‌نژاد را کنار بگذارد و احمدی‌نژاد هم اعلام کرد که شلوغ نشود و تأیید و سرسپاری کرد، چرا تأکید دارید که شکست بزرگی برای خامنه‌ای است؟
محمدعلی توحیدی: احمدی‌نژاد و بقیه مهره‌ها و پاسداران و آخوندهایی که در این دستگاه هستند، با هم بر سر غصب حاکمیت ملت ایران، اختلاف و دعوا زیاد دارند. ولی وقتی قرار باشد در این شکافها، پای مردم به وسط بیاید، مردم به قیام و خیزش دست بزنند، اینها همه‌شان این کاره‌اند. احمدی‌نژاد هم اعلام می‌کند و می‌گوید این اصلاً به سود کل دستگاه نیست و نباید هیچ کاری کرد. مگر موسوی چه کار کرد؟ در همان قیام 88، در آخرش سرسپاری به همین دولت احمدی‌نژاد کرد. اگر هم در صحنه یک جاهایی به‌زور در تأیید مردم یا قیام، کلامی گفتند، به آنها تحمیل شد. این مردم بودند که به صحنه آمدند. دیدید و شنیدید که بچه‌های صادقیه ـ من با گوش خودم شنیدم ـ تظاهرات می‌کردند و شعار می‌دادند که «کشته ندادیم که سازش کنیم ـ رهبر قاتل رو ستایش کنیم». این شعار اعتراضی در مقابل کاری بود که موسوی کرد. همه اینها برایشان امنیت کل نظام برتر است. رفسنجانی که این‌همه خودش با خامنه‌ای اختلاف داشت، وقتی کار به بزنگاه می‌رسید، می‌گفت بالاخره باید عمود خیمه نظام را حفظ کرد. از اینها که انتظاری نیست؛ همه این کاره‌اند.
خامنه‌ای در صحنه‌سازیهای انتخاباتی، شکست خورده است. البته همه‌شان شکست خورده‌اند. درباره خامنه‌ای که گفتم چطوری وضعیت بحرانی‌اش بارز شد. وقتی صحنه‌های این نمایش این‌جوری خراب می‌شود و این رد صلاحیتهای به این شکل مفتضح می‌شود، این برای روحانی هم با فرض پیروزی‌اش در این بازی و انتصاب، شکست است. با این سور و ساتی که به‌پا کرده‌اند، رئیسی هم بشود و یا هر کدام بشوند، برای آنها هم شکست است.
این واقعه‌ای که اتفاق افتاد، این بحرانی که از رژیم بیرون زد، این فسادی که از این دستگاه بیرون زد، این کارهایی که احمدی‌نژاد کرد در مقابل خامنه‌ای ـ مثل خاتمی و همین روحانی ـ همیشه اختلاف و دعوا است. اصلاً این دستگاه نمی‌تواند منطبق باشد بر چیزی که دوگانه باشد، باید همیشه همه چیز تابع ولی‌فقیه باشد. همین احمدی‌نژاد که می‌خواست توجیه کند که بقایی یا خودش بیاید، خیلی چیزها را ریخت بیرون. سعی کرد خودش را از جنایات رژیم فاصله بدهد ـ که البته خودش هم شریک است ـ ولی می‌گفت من نبودم، من چه کار به کهریزک داشتم؟ من چه کار به وزارت اطلاعات داشتم؟ نمی‌شه که یکی دیگر، وزیر اطلاعات تعیین کند و فلان کند و جنایت بشود و گردن من بگذارند. من چطوری پاسخگو باشم؟ شروع کرد از این حرفها زدن. خودش می‌گفت من می‌خواهم مرزهای ممنوعه را رد کنم.
این واقعه به این ترتیب شکست و فضیحت برای همه‌شان است. برای خامنه‌ای است، برای روحانی است، برای رئیسی و کل این دستگاه، شکست و فضیحت است. این وسط تنها برنده این ماجراها و این اتفاقات، مقاومت و مردم هستند؛ به این خاطر که این شکست و فضیحت بیرون می‌زند.
سؤال: به‌جاست همین اشاره‌یی که به صحبتهای احمدی‌نژاد در این چند روز بعد از ثبت نامش کردید را از زبان خودش بشنویم و من سؤالم را می‌پرسم.
تلویزیون رژیم، احمدی‌نژاد: «هیچ کس ادعا نکرده این سیستمی که الآن کشور را اداره می‌کند، این تقسیم‌بندی قوا و این سلسله‌های تصمیم‌گیری، یک چیز کامل و از آسمان آمده است. نه، آدمها وضع کرده‌اند. اما ماجرای کهریزک چه ربطی به دولت داشت؟ ارتباطش با دولت چه بود؟ آیا سازمان زندانها زیر نظر دولت است؟ نیروی انتظامی زیر نظر دولت است؟ قوه قضاییه زیر نظر دولت است؟ آیا وزارت اطلاعات زیر نظر من بود؟ بروید روی پاسخ من فکر کنید. بالاخره اگر من عملکرد یک معاون وزیر را پاسخ بدهم، باید خودم انتخابش کنم. نمی‌شود وزرا مسئولیت جدا داشته باشند و به چند جا پاسخ بدهند، یک کس دیگری به آنها تحمیل کند، بعد من جواب بدهم».
آقای توحیدی! شما تأکید دارید که در مقابل این شکستها و افتضاحات، آن که برنده شده، مقاومت و مردم ایران هستند. لطفاً این را توضیح دهید.
محمدعلی توحیدی: باید دید که بحث مقاومت درباره همین انتخابات چیست. مقاومت می‌گوید: نه جلاد، نه شیاد، انتخابات در این رژیم معنا ندارد، رأی مردم ایران از 30خرداد 60 سرنگونی است. مقاومت گفته است که اینها نمایشی است با شرکت یک مشت سرسپرده که رسماً هم به ولایت‌فقیه و غاصبان حق حاکمیت مردم، امضا می‌دهند. همه‌جا انتخابات می‌شود که ببینند رأی مردم چیست، نه این‌که غصب حاکمیت مردم را توجیه کنند. دستگاه اصلاً برای این درست شده است. کاندیدش بر این اساس است. بودن و حذفش بر این اساس است. مقاومت گفته که اینها نمایش و بازی است. همه این اتمام حجتها را در دوران و فاز سیاسی، مقاومت با خمینی رفته و البته با همه مراعاتهایش که بشود راهی مسالمت‌آمیز را با این رژیم پیدا کرد. ولی واقعیت این است که ولایت‌فقیه خمینی و خامنه‌ای است. حرف مقاومت این است. مقاومت اصلاً دعوایی با هیچ‌کس ندارد، غیر از همین حق حاکمیت مردم. این اثبات شده و می‌شود. این را خود رژیم اثبات می‌کند. امروز در خبرها شنیدم بعضی از همین باندهای رژیم می‌گویند که باورهای 38ساله ما فرو ریخت. دیگر در خود دستگاه دارد این‌طوری می‌شود. همین احمدی‌نژاد که حذف شده، با این‌که می‌گوید باید مواظب بود که آب از آب تکان نخورد تا مردم استفاده نکنند، خودش می‌گوید ما می‌خواستیم حق به مردم برسد، ولی نگذاشتند.
اینها پیروزی مقاومت هستند. همن صحبتهایی که خامنه‌ای در حمایت از احمدی‌نژاد کرد و آن سور و سات و آن کشتار و فضایی که ایجاد کرده بود، همه‌اش بر سر چه چیزی بود؟ بر سر همان مناظره‌ها بود که باعث ایجاد شکافهای رژیم شد و رفسنجانی به خامنه‌ای نامه نوشت و هشدار داد که آتشفشان مردم سر باز می‌کند. بعد هم یزدی آمد جوابش را داد.
خامنه‌ای گفت «من نشستم مناظره‌ها را نگاه کردم. این مناظره‌ها نمایش عظیمی بود. در این مناظره‌ها از آزادی بیان لذت بردم. این مناظره‌ها حرف آنهایی را که می‌گویند اینها نمایش است، باطل کرد. نشان داد که نظام چقدر قدرت انتخاب دارد. مردم به نظام رأی دادند. انتخابات برای دشمنان یک زلزله سیاسی بود. می‌خواهند در این شک و تردید ایجاد کنند». ـ به قیام اشاره می‌کند ـ . می‌گوید دشمنان می‌خواهند در این احمدی‌نژادی که به دست آوردیم، شک و تردید کنند که این انتخابات نیست. الآن خودش دارد می‌گوید این شخص اصلاً صلاحیت شرکت ندارد. اینها چه چیزی را اثبات می‌کنند؟ می‌گوید می‌خواهند شک و تردید ایجاد کنند. شک و تردیدها روی انتخابات و آن نمایش را، خون شهدای مقاومت ایجاد کرد؛ خون ندا کرد.
در همین دیداری که سناتور مک‌کین با مجاهدین در تیرانا داشت، اشاره می‌کند به آن زن جوانی که در سنگفرشهای تهران، جانش را برای آزادی داد. همان موقع هم همین سناتور مک‌کین در سنا می‌گفت «ما باید شرم کنیم که با چشمان بسته نسبت به این رژیم زندگی می‌کنیم، در مقابل ندایی که با چشمان باز از این دنیا رفت. شرم بر آنها که با چمشان بسته به زندگی‌شان ادامه می‌دهند». این داستان ندای آقاسلطان است، داستان صبا هفت‌برادران است. اینها با شهادت و مقاومتشان و پایداری‌شان چه چیزی را اثبات می‌کنند؟ می‌گویند این بازی و نمایشی برای غصب حاکمیت مردم است.
برنده این فضاحتها، این تجزیه و تلاشی، این بن‌بست حاکمیت آخوندی و مسیرها و راه‌حلهایی که می‌خواهد برای خودش انتخاب کند، چه آخوند روحانی که می‌خواهد خودش را راه‌حل اعتدال و اصلاحات قلمداد کند، چه احمدی‌نژاد، چه رئیسی و... واضح است که مقاومت می‌باشد. عده‌یی هم می‌آیند به‌عنوان بادمجان دور قاب‌چینهای نمایشات رژیم که این پوپولیست است، آن محافظه‌کار است، این نرم است و آن سخت است. اینها همه‌شان غاصب حق حاکمیت ملت هستند. الآن هم آخوند جلاد را آورده‌اند که متخصص قتل‌عام است. دستگاهی که بین قتل‌عام و پاسدار هزارتیر و آخوند روحانیِ رئیس‌جمهور اعدام ـ تحت نام اعتدال ـ می چرخد، این صحنه‌ها بطلانش را نشان می‌دهد. احمدی‌نژاد، خامنه‌ای و بقیه، فساد باطنشان را به زبان خودشان افشا و برملا می‌کنند.
پس مقاومت ایران حرف حقی را می‌زند. دعوای سیاسی ندارد، منفعت سیاسی نمی‌خواهد؛ حق مردم را می‌خواهد که می‌گوید باید تحریم بشود، نه جلاد و نه شیاد و نه رمال، بلکه رأی ما سرنگونی این نظام است. این حق مردم ایران است. این چیز اضافه‌یی نیست. آنهایی که با این رژیم مماشات کردند، آنهایی که به رژیم مهلت دادند، آنهایی که در این بازیها برایش مشروعیت قائل شدند، خاک به چشم مردم پاشیدند. بعد خامنه‌ای هم می‌آید و می‌گوید مردم به نظام رأی دادند.
بله، برنده این صحنه، این مقاومت است. من فکر نمی‌کنم حرف مبالغه‌آمیزی باشد. برنده این صحنه، مقاومت است و افشاکننده‌اش هم خون همین ندا و صبا و بقیه شهیدان این مقاومت هستند. حرفش هم این است که «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه ـ زنده باد ارتش آزادی ـ زنده باد آزادی ـ زنده باد انتخاب آزاد مردم ایران».



آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر