اگر کاندیداتوری آخوند رئیسی قطعی شود بهمعنای تحولی خواهد بود که وضعیت بحرانی رژیم آخوندی را آشکارتر از هر زمان دیگر در معرض دید قرار میدهد. رئیسی هم یکی از جلادان قتلعام و عضو هیأت مرگی بوده که حکم اعدام 30هزار زندانی سیاسی را در سال67 صادر کرده است و هم بهدلیل سلطهاش بر امپراطوری چپاول آستان قدس رضوی به تنهایی نمود کاملی از نظامی است که بر دو پایه خون و غارت بنا شده است. اکنون که چنین مهرهیی وارد نمایش انتخابات ریم شده است، بیش از هر چیز بنبست نظام را در رویارویی با بحرانهایی برملا میکند که از هر سو آن را احاطه كردهاند.
بحران اصلی رویارویی مردم ایران با تمامیت حاکمیت غاصب جلادان است. با کاندیداتوری رئیسی، خواه ناخواه قتلعام مجاهدین و زندانیان سیاسی در سال67 یعنی «بزرگترین جنایت سازمانیافته دولتی پس از جنگ دوم جهانی» (1) بیش از پیش در معرض دید مردم قرار میگیرد، کما این که رسانههای حکومتی با ناراحتی به این پیامد ناگزیر اذعان میکنند. (2)
این نگرانی هر دو باند رژیم است چرا كه باند روحانی كه اكنون در جنگ قدرت درونی رژیم دربرابر رئیسی قرارگرفته است به همان اندازه در قتلعام دست داشتهاند؛ به عنوان نمونه، آخوند پورمحمدی از دیگر جلادان67، وزیر دادگستری دولت روحانی است.
به این ترتیب، در دعوای دو باند حاکم، پارامتر مقاومت ایران بهعنوان یک عامل تعیینکننده، ناگزیر وارد معادله شده و نمایش انتخابات را به فرصت مغتنمی برای مردم و جنبش دادخواهی خون شهیدان قتلعام67 تبدیل کرده است. از همین روست که کیهان خامنهای نیز با سوز و گداز بسیار مینویسد: «همانگونه که در فتنة 88 فاش کردند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، حالا هم این یا آن نامزد بهانه است... رئیسی و جلیلی و امثال آنها بهانهاند؛ قاطعیت امام در برابر مجاهدین گروهک تروریستی منافقین در سال 67 است که مورد بغض مهاجمان قرار دارد».
به این ترتیب صرف کاندیداتوری رئیسی بر این واقعیت مهر تأیید میزند که تمامیت این حکومت، حکومت برآمده از قتلعام است و بر مبنای آن شکل گرفته و دژخیمان حاکم از هر دو باند اکنون برای لاپوشانی آن و افشای جلادان و دژخیمان به حول و ولا افتادهاند؛ آنچنان که یکی از رسانههای حکومتی مینویسد: «رئیسی یکی از سه نفری بود که بهدلیل پخش نوار صحبتهای مرحوم آیتالله منتظری جوانانی که خاطرات ایشان را مطالعه نکرده بودند، چهرهیی از او برای خود ترسیم کردند که اصلاح آن در دست اقدام است». (3)
منظور از اقدام برای اصلاح چهره برملا شده جلاد قتلعام، نمایشهای مهوع تبلیغاتی است که از جمله با کمپین «رئیسی بیا» و با به کار گرفتن دختران و زنانی با شکل و شمایل آنچنانی که در فاشیسم دینی ولایت فقیه جرم محسوب میشود، یا با دادن غذای رایگان با مخارج روزانه 960میلیون تومان از ثروت بیکران آستان قدس یا با دیدارهای نمایشی با اقشار محروم و امثالهم... صورت میگیرد. اما واقعیت این است که این تلاشها برای «اصلاح چهره» جلادان تنها به خشم و نفرت مردم ایران دامن میزند.
بحران دیگری که با قطعی شدن کاندیداتوری رئیسی به اوج شدت خود خواهد رسید بحران درونی رژیم آخوندی و جنگ قدرت درونی این رژیم است. اگر کاندیداتوری آخوند رئیسی، قطعی شود جنگ و دعوای باندهای رقیب بالا میگیرد؛ چرا که رئیسی کاندیدای مسند ولایت فقیه هم هست و برد یا باختش، آن مسأله را هم به میزان زیادی تعیین تکلیف میکند و اگر در این جنگ ببازد، شانس دست یافتن به تاج و تخت ولایت فقیهی را هم بهمیزان زیادی از دست خواهد داد.
نتیجه این جنگ به همین اندازه برای روحانی و باند او نیز نقش حیاتی دارد، زیرا اگر در این جنگ شکست بخورند، روحانی به سرنوشتی مشابه خاتمی دچار خواهد شد و باند او نیز از صحنه حذف خواهد شد یا لااقل برای یک دوره به محاق خواهد رفت.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــ
1 ـ توصیف جفری رابرتسون از برجستهترین حقوقدانان بینالمللی و قاضی سازمان ملل و رئیس دادگاه جنایات جنگی در سیرالئون
2- اعدام منافقین در سال ۱۳۶۷، مدتی است که با توجه به انتشار برخی از فایلهای سخنرانی آیتالله منتظری و بهخصوص احتمال نامزدی آیتالله رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ مورد توجه رسانههای ضدانقلاب و بهانهیی برای هجمه به نظام، امام خمینی و اخیراً هم رئیسی قرار گرفته است» سایت حکومتی بولتن نیوز-16فروردین
3 ـ سایت حکومتی رویداد 24- 15 فروردین.
آخوند رئیسی جلاد قتل عام 67
آری،
میهنی می سازیم
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
با ما در کانال تلگرام میهنی میسازیم همراه شوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر